تنظیمگری فضای مجازی در ایالت متحده آمریکا و کشورهای اروپایی دارای وجه تمایزهایی است که در این یادداشت به این موضوع میپردازیم. به گزارش تسنیم، «پرونده حکمرانی فضای مجازی»؛ یکی از مباحث مهم در حکمرانی فضای مجازی، نحوه تنظیمگری رسانه و فضای مجازی است که این نحوه تنظیمگری در کشورهای مختلف دنیا متفاوت بوده و […]
تنظیمگری فضای مجازی در ایالت متحده آمریکا و کشورهای اروپایی دارای وجه تمایزهایی است که در این یادداشت به این موضوع میپردازیم. به گزارش تسنیم، «پرونده حکمرانی فضای مجازی»؛ یکی از مباحث مهم در حکمرانی فضای مجازی، نحوه تنظیمگری رسانه و فضای مجازی است که این نحوه تنظیمگری در کشورهای مختلف دنیا متفاوت بوده و با رویکردهای مختلف انجام میشود که این رویکردهای متفاوت در اعمال سیاستها و نحوه قانونگذاری مشهود است. یکی از این کشورها، ایالات متحده آمریکاست که نحوه تنظیمگری فضای مجازی، نشأت گرفته از فرهنگ سیاسی این کشور است. فرهنگ سیاسی آمریکا به قدرت سیاسی متمرکز بدگمان است و مجموعه گستردهای از نهادهای سیاسی را برای حفاظت از شهروندان در برابر قدرت حکومتی ایجاد کرده است. در آمریکا بخشخصوصی بهعنوان جایگاه کارآفرینی و آزادی فردی، از ارزش مثبت بیشتری برخوردار بوده است. بر عکس در اروپا به بخشخصوصی با سوء ظن بیشتری نگاه میشود و حکومت بیشتر بهعنوان محافظ منافع عمومی در نظر گرفته میشود. از اینرو حکومت باید در برابر قدرت بیش از حد بخشخصوصی از شهروندان پاسداری کند. این تعمیم گسترده درباره بدبینی به بخشخصوصی در قلمروهای گوناگون مربوط به تنظیمگری فناوری نمایان است. برای مثال تمرکز اولیه تنظیمگرهای اروپایی در دهههای اخیر بر محافظت از مصرفکننده در برابر سوءاستفاده شرکتهای خصوصی از حقوقی خصوصی مصرفکنندگان بوده است. قانون GDPR نمونه ای از این تلاش است که چارچوب فراگیری برای حریمخصوصی مصرفکنندگان تعریف میکند. همچنین بسیاری از کشورهای اروپایی قانونهایی را وضع کردهاند که حتی پیش از ظهور اینترنت شکلهای خاصی از بیان نفرتانگیز را منع میکرد. بر عکس در آمریکا از چنین بیانهایی به صورت قانونی محافظت میشود. همچنین به دلیل قانونهای سختگیرانه افترا که دادخواهی مدنی علیه افراد را تسهیل میکند، بیان خصوصی در برخی کشورهای اروپایی محدودیت بیشتری دارد. اما در ایالات متحده چنین چارچوب فراگیری وجود ندارد؛ در عوض محافظت از حریمخصوصی در قانونها و مقررات بخشهای گوناگون جای گرفته است؛ مثلاً در قانون جابهجایی و پاسخگویی بیمه سلامت و در قانون گزارشدهی منصفانه اعتبار که قانونهای حاکم بر دادههای بخش سلامت و بخش اعتبار است.
** تأکید ایالت متحده آمریکا بر خود تنظیمگری فضای مجازی
ایالات متحده معمولاً بسیار بیشتر از کشورهای اروپایی بر خود تنظیمگری صنعت تکیه کرده است و این سنت تا عصر دیجیتال ادامه یافته است. نه هیأت فدرال و نه هیج یک از تنظیمگرهای دولت مرکزی در پی وضع مقررات رسمیبرای نوع محتوایی که سکوهای اینترنتی میتوانند منتقل کنند نیستند. اما سرنوشت این خود تنظیمگری در این سالها به نحو شگرفی تغییر کرده است؛ مداخله روسیه در انتخابات آمریکا در سال۲۰۱۶، رسوایی کمبریج آنالیتکیا، سیاستمداران دو طیف چپ و راست این پیشنهاد را در میان گذاشتند که برای محافظت از دموکراسی آمریکایی چه بسا به شیوههای تنظیمگری بارزتری برای سکوها نیاز باشد. مارک زاکربرگ، بنیانگذار و مدیرعامل فیسبوک تا آنجا پیش رفت که پیشنهاد کرد صنعت وی به نوعی از تنظیمگری حکومتی نیاز دارد. در این باره فیسبوک و گوگل دست به اصلاح الگوریتمهایشان زدند و تصمیمهایی آشکارا سیاسیتر درباره محتواهای قابل قبول گرفتند. برای مثال فیسبوک نیز از سال ۲۰۱۷ الگوریتمهایش را تغییر داد و کارمندان خود را در زمینه تعدیل و نظارت بر محتوا به شدت افزایش داد. نمونههای فراوانی از شرکتهای خصوصی و انتفاعی وجود دارد که این دست تصمیمات محتاطانه میگیرند. بهلحاظ قانونی نیز این حق به سکوها داده شده است تا برخی محتوا را حذف و سانسور کنند؛ بهطوری که متمم اول قانون اساسی ایالات متحده، از حق افراد برای استفاده از سکوهای خصوصی محافظت نمیکند. در واقع این متمم به سکوها حق میدهد تا هر محتوایی را که مناسب میبینند منتشر کنند. براساس مفاد این قانون صرفاً میتوان حکومت را متهم به سانسور کرد. لذا در ایالات متحده آمریکا، مسأله خود تنظیمگری شرکتهایی همچون فیسبوک و گوگل، مشکلی قانونی نیست و در واقع به دلیل مزیت مقیاس و دامنه، سکوهای اینترنتی بزرگ به ویژه فیسبوک و گوگل در آمریکا به چنان اندازهای رسیدهاند که به نحو اثرگذاری، سپهر عمومی را نهتنها در آمریکا بلکه در دهها کشور دیگر جهان شکل میدهند. تصمیم یوتیوب برای حذف یک محتوا یا کاربر بسیار مهمتر از تصمیم یک شرکت رسانهای سنتی برای بکار نگرفتن یک نویسنده با حذف یک دیدگاه خاص است؛ چرا که برای رسیدن به چنین مخاطبان گستردهای، راههای بسیار اندک دیگری وجود دارد. بنابراین باید گفت اگر چه سکوهای بزرگ مثل فیسبوک یک حکومت نیست، قدرتی همچون قدرت حکومتها دارد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.