حرفهای خودی و بیخودی برق از سر تولید پرید! خب، ظاهراً در این قضیه برق، همه چیز سروسامان گرفت و ختم به شر شد! مقصر اول و آخر همه کموکسریها طبق معمول در این موضوع هم، همان متهم ردیف اول نامآشنای سابقهدار! شناخته شد و قرار گردید بهخاطر پرمصرفی و زیادهروی، […]
حرفهای خودی و بیخودی
برق از سر تولید پرید!
خب، ظاهراً در این قضیه برق، همه چیز سروسامان گرفت و ختم به شر شد!
مقصر اول و آخر همه کموکسریها طبق معمول در این موضوع هم، همان متهم ردیف اول نامآشنای سابقهدار! شناخته شد و قرار گردید بهخاطر پرمصرفی و زیادهروی، برقش برود، زیاد هم برود اما از آنجا که این متهم خیلیخیلی برای صنعت برق عزیز است، منت بر سرش گذاشته شود و زمان بیبرقیاش را زودتر خبر دهند تا دستش در پوست گردو نماند، خب چه میشود کرد، مردم برای مسؤولین محترم خیلی عزیز هستند و اشتباه نکنم از رانتی، اتصالی و خط و ربطی گردن کلفت سود میبرند وگرنه تاکنون سابقه نداشته است که مسؤولین با هیچ مردم دیگری اینقدر مهربان باشند! (البته احتمالاً اینکه دستشان به مردم دیگر کشورها نمیرسد، در این فقره مؤثر است!).
به هرحال در تصمیمات مهمی که گرفته شد، کارها به نحو احسن تقسیم گردید، تقصیرها را مردم به گردن گرفتند، برق رفتنهای زماندار را هم بهعنوان غنیمت برداشتند! مقرر شد صنایع محترم، علیالخصوص فولادیها و سیمانیها چیزی به نام برقرفتگی نداشته باشند و خودشان به صورت کاملاً خودجوش، چند هفتهای، به استراحت بپردازند، تعطیلات تابستانه بروند، اورهال الکی برای خودشان دستوپا کنند و یا هرکاری میخواهند بکنند، اِلا تولید! البته متأسفانه در این تقسیم وظایف قرعه نامناسب به صنعت برق افتاد و این صنعت مادر و بسیار مهم مجبور گردیده است که زحمت قطعی برقها و پایین کشیدن کرکره صنایع بزرگ کشور را برعهده گرفته و اجازه ندهد یک مثقال از برق صرف تولید شود!
توجه داشته باشید که در سال۱۴۰۰ قرار بود همه دستگاهها و نهادها و قوای سهگانه عزم را جزم کرده که تولید را حمایت و موانع را از سر راهش بردارند و همین موضوع میتوانست کار صنعت برق را بسیار سخت کرده که باید یک تنه در مقابل همه پشتیبانیها، همراهیها و جادهصاف کردنها بایستد، ولی خوشبختانه خبر رسیده که مقاومت خاصی صورت نگرفته و همه بزرگان متفقالقول در کنار صنعت برق ایستادهاند و در این امر خطیر یاریرسان ایشان شدهاند.
نظر هوشنگخانی ما این است که مسؤولین بالاخره باید روزی از تجربههای گرانبهای خود استفاده کنند، نمیشود که همواره در حال تجربه و تحقیق و سعی و خطا و آموزش و آزمایش باشند، فیالمثل در همین فقره اخیر کموکسری برق و بالا گرفتن حواشی و داستانها، متهم که معلوم شد (از اول هم معلوم بود) ، قربانی هم که برای اولینبار رسماً ثبتش با سند برابر شد! وزارتخانههای کریمه و عریض و طویل و گردنکلفت هم که طبق معمول مظلوم و دیوارکوتاه هستند، پس بهتر نیست اجازه داده نشود یک موضوع اینقدر کش پیدا کند و بالا بگیرد و بعد با دست معجزهآسای مقامات حلوفصل شود، همان اول کار و حتی قبل از اول کار! به همه طرفین تفهیم اتهام شود (حتی نشود) و به سرعت احکام صادر و دعای خیر ملتی را بدرقه راه خود کنند!
البته اینکه براساس تدابیر محیرالعقول، یکی، دو روز مردم را به توپ قطعی مکرر برق، ببندند و اعصاب و روان ناآرام و مغشوش خلقا… را سوهان بکشند و بعد که حسابی داد همه درآمد، با به مسلخ بردن صنعت، مژده قطعی برنامهریزی شده را به خلقا… بدهند و همزمان مقدمات رکود صنعت را محیا و گرانیهای بعدی را پایهریزی کنند، آنقدر پیچیده و غیرقابل فهم است که هیچ عقل سلیمی نمیتواند آن را درک کند، چه برسد انتظار داشته باشیم تأیید کند و برای مسببان این نابهسامانی دست و سوت و هورا بکشد!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.