مجتبی قدیری یکی از مهمترین چالشها از نظر کارشناسان در کشور نبود فرهنگ کار تیمی است و این مشکل در تمامی آحاد جامعه وجود دارد و ارتباطی به سن و جنس ندارد. بخش عمدهای از نبود فرهنگِ کار تیمی به آموزشها باز میگردد، چرا که سیستم آموزشی کشور نتوانسته است فرهنگ کار تیمی را […]
مجتبی قدیری
یکی از مهمترین چالشها از نظر کارشناسان در کشور نبود فرهنگ کار تیمی است و این مشکل در تمامی آحاد جامعه وجود دارد و ارتباطی به سن و جنس ندارد. بخش عمدهای از نبود فرهنگِ کار تیمی به آموزشها باز میگردد، چرا که سیستم آموزشی کشور نتوانسته است فرهنگ کار تیمی را رواج دهد. البته خود سیستم آموزشی کشور نیز با کار تیمی مشکل دارد.
حالا با توجه به این معضل که همگان بر آن باور و اعتقاد داریم، تلاش میکنیم شرکتهای کوچک را تشویق کنیم که برای رقابت در مناقصات بینالمللی با هم یکی شده و تشکیل کنسرسیوم دهند و در صورت برد مناقصات قراردادی در قالب جوینت ونچر منعقد نمایند تا سهم و کار هر کسی از این قرارداد مشخص باشد.
به راستی آیا پیمانکاران خرد ایرانی میتوانند با تشکیل کنسرسیوم در مناقصات بینالمللی به رقابت با رقبای قدرتمند بپردازند؟ سؤالی که به راحتی نمیتوان به آن پاسخ داد! زیرا یک نگاه به گذشته نشان از آن دارد که ما فرهنگ کار تیمی را نیاموختهایم، بنابراین نمیتوانیم یک تیم کاری تشکیل دهیم که وظایف هر فرد در آن مشخص باشد و هر کدام از اعضاء وظیفه خود را به درستی انجام دهد.
قطعاً تشکیل این کنسرسیومهای رقابتی با هزار اما و اگر همراه است و سرانجامِ بسیاری از این کنسرسیومهای رقابتی؛ عدم تشکیل میباشد، یعنی در همان ابتدای راه منحل میشود. آن دسته از پیمانکاران خردی هم که موفق به تشکیل کنسرسیوم برای رقابت شوند احتمالاً در نیمه راه به دلیل اختلافات داخلی با مشکل مواجه شده و احتمال تعطیلی پروژه وجود دارد.
حال سؤال اینجاست ما که میدانیم کار تیمی در ایران جواب نمیدهد چرا اصرار داریم که پیمانکاران و شرکتهای کوچک و خرد تشکیل کنسرسیوم بدهند؟ کارشناسان و مسؤولانی که بر این نظریه پافشاری دارند برای افزایش سطح فرهنگ کار تیمی در کشور چه کردهاند؟
آیا قرار است هزینه و سطح آموزش کار تیمی از پروژههای کلان و بزرگ ملی شروع شود؟ یا این اصرار بر کار تیمی در این حد برای خالی کردن میدان رقابت برای خارجیهاست؟
نکته اینجاست که فرهنگ کار تیمی باید از سن پایین و کارهای ساده آغاز گردد و بعد به کارهای بزرگ و ملی تسری یابد. البته در کنار این فرهنگسازی کار تیمی که آموزش میدهیم باید تیمهای کاری نیز تربیت کنیم تا در آینده بتوانیم این تیمهای کاری را برای بسیاری از پروژهها بهکار بگیریم.
حالا که ما از فرهنگِ کار تیمی برخوردار نیستیم، قطعاً تیمهای کاری نیز در پی آن نداریم و این امر در مناقصات بینالمللی مشکلات ما را دو چندان میکند. لذا ضرورت دارد که به مسؤولان و کارشناسان محترم یادآور شویم کارِ تیمی بدون تیمِ کاری امکانپذیر نیست و شرکتها و پیمانکاران ما برای تیم شدن نقاط ضعف زیادی دارند. ضعفهایی که بهراحتی میتوان روی آنها انگشت گذاشت و نشان داد.
از اینرو بهتر است پیمانکاران و شرکتهای کوچک ما قبل از اینکه بخواهند با هم تشکیل کنسرسیوم بدهند با شرکتها و پیمانکاران خارجی تشکیل کنسرسیوم بدهند و کار تیمی را یاد بگیرند و بیاموزند که در این کار تیمی وظیفه تیمی آنها چیست و بعد از چند دور تجربه کردن، سپس به دنبال کار تیمی در داخل باشند.
هر چند که چشم ما از کار تیمی شرکتها و پیمانکاران داخلی با رقبای خارجی هم آب نمیخورد، چرا که این کار تیمی مثلاً در قراردادهای نفتی جدید اجباری میباشد و با این امر منجر به این میگردد که شرکتها و پیمانکاران خارجی برای حضور در مناقصات بینالمللی نفتی نهتنها تشکیل یک کنسرسیوم واقعی را ندهند بلکه با همراه کردن اسمی این شرکتها و پیمانکاران، درصدی سود ناچیز به آنها بدهند تا فقط بتوانند برنده مناقصه باشند و این هم شکست و تجربه تلخی از کار تیمی شرکتهای ایرانی با رقبای خارجی خواهد بود.
بنابراین ضرورت دارد تا مسؤولان نفتی در ترکیب کنسرسیومی شرکتها و پیمانکاران ایرانی با رقبای خارجی واقعاً به دنبال کار تیمی باشند نه اینکه یک زمینه رانت برای شرکتها و پیمانکاران خرد و کوچک فراهم کنند، که اگر اینگونه باشد به آیندگان این سرزمین خیانت کردهایم.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.