حرفهای خودی و بیخودی بالاخره کار به بنیاد آمد! همین دو هفته پیش و دو ماه پیش و آخرای سال گذشته و اواسط آذرماه سخت و دمدمای مهر بود که در همین خودی و بیخودی و بهصورت تلفنی و مجازی و رودررویی، خدمت شریف با سعادت مسؤولین ستاد ملی کرونا و ایضاً مسؤولین […]
حرفهای خودی و بیخودی
بالاخره کار به بنیاد آمد!
همین دو هفته پیش و دو ماه پیش و آخرای سال گذشته و اواسط آذرماه سخت و دمدمای مهر بود که در همین خودی و بیخودی و بهصورت تلفنی و مجازی و رودررویی، خدمت شریف با سعادت مسؤولین ستاد ملی کرونا و ایضاً مسؤولین تصمیمگیرنده و تصمیمساز و اهالی بهداشت و درمان و به هرکسی که دست مبارکمان به دامن پرچین با صلابتشان میرسید، التماس کردیم که وقتی نمودار مبتلایان به کرونا صعودی میشود و صدای آژیر قرمز شهرها یکی پس از دیگری بلند میشود، تعطیلات یکی، دوهفته ای که قرار است وقتی کار به فاجعه رسید و نفس همه به شماره افتاد و بیمارستانها پُر گردید، به مرحله اجراء در بیاورید را همان اول کار اجراء بکنید و شیب تند کرونا را تا وقتی هنوز چغر و بدبدن نشده است، خفتگیر کنید و به جای مردم و کادر درمان، نفس این ویروس منحوس را به شماره بیندازید.
حرفهای ما و خیلی دیگر از مردم نه خریداری داشت و نه حتی گوشی برای شنیدن آنها وجود داشت، حتی در این موج جدید همزمان با اوجگیری تعداد بیمار و مرگومیرها، تعطیلیها یکی پس از دیگری برداشته شد و رستوران و تالار و باشگاه و کسبه بدون هیچ محدودیتی به سرکار خود برگشتند و جشنها و مراسمات و دورهمیها و مسافرتها حتی بیش از زمان قبل از کرونا به وفور اجراء و برگزار شد.
بسیاری از مردم هم، ماسک زدن و رعایت فاصلهگذاری را کنار گذاشتند و مثل شیر غُران در میانه نبرد هل من مبارز میطلبند و هم خودشان و هم بقیه را به تیغ هرچه باداباد و زخمکاری کرونا میهمان میکنند.
از قدیم گفتهاند که خرابی چون از حد گذشت آباد گردد، ظاهراً اینبار هم صدق این مثل آشکار شد و آنقدر وضعیت مرگومیر و مبتلایان و نبود تخت و کمبود کادر درمان و حتی سِرم قندی، نمکی خرابی را از حد گذرانده است که قرار است با تعطیلی قریبالوقوع یکی، دو هفتهای و یا شاید بیشتر، همه چیز آباد گردد!
هرچه باشد این هم یک نوع مدیریت است، بالاخره باید یک خرابی ایجاد شود که آبادی و آبادانی بعد از آن به چشم بیاید، دلیلی ندارد قبل از رسیدن به فاجعه و آوار شدن مصیبت، پیشدستی کنیم و جلو خرابی بیش از حد را بگیریم، اگر اینطور باشد هیچ کس نمیتواند به هنر و توان مدیریتی و حلالمسائلی و آنتی بحرانی ما واقف شود و استعداد و نخبگی و خلاقیت ما عقیم میماند!!
در نوشتاری عرض کردیم، این موج قطعاً اگر آخرین موج کرونا هم باشد ولی حکماً آخرین موج مدیریت کرونا زده ما نخواهد بود! اینکه باور کنیم و انتظار داشته باشیم که باری به هرجهتی و چو فردا آید فکر فردا کنیم و مصلحتاندیشیهای اقتصادی و سیاسی و مندرآوردی که همواره بر مصلحتهای اجتماعی و درمانی و معیشتی غلبه دارد و مهمتر از همه عدم درس گرفتن از تجربیات و عدم شرم از تکرار اشتباهات و عدم قبول واقعیات اظهرمنالشمس، روزی به پایان برسد و کارها بر قاعده و استاندارد و خرد و تدبیر و هماندیشی با صاحبنظران به جلو برود، امیدی است که امید است عبث نباشد، هرچند بعید و نامحتمل به نظر میآید!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.