بازارهای نوظهور: از بازارهای تکاملیافته چه آموختهایم و کدام کارها را بهتر میتوان انجام داد؟ نویسنده: سیمونا سیمون از آنجا که بازارهای نوظهور زمانی پا به عرصه وجود نهادهاند که تجارت الکترونیک به روشی ریشهدار، رایج و مقبول تبدیل گردیده، هر اقدامی بهجز راهاندازی یک بستر تجارت الکترونیک منعطف، قدرتمند و مدرن برای آنها […]
بازارهای نوظهور: از بازارهای تکاملیافته چه آموختهایم و کدام کارها را بهتر میتوان انجام داد؟
نویسنده: سیمونا سیمون
از آنجا که بازارهای نوظهور زمانی پا به عرصه وجود نهادهاند که تجارت الکترونیک به روشی ریشهدار، رایج و مقبول تبدیل گردیده، هر اقدامی بهجز راهاندازی یک بستر تجارت الکترونیک منعطف، قدرتمند و مدرن برای آنها قابل تصور نیست. علاوه بر این، دسترسی به چنین سیستمی بسیار آسان است و میتوان با پرداخت بهایی معقول به تأمینکنندگان این برنامهها، از طریق منابع داخلی یا خارجی سیستم مناسبی را تهیه کرد. ولی تا همین چند سال پیش گردانندگان بورسهایی که از پیشینهای طولانی برخوردار بودند، باید برای آنچه امروزه به نظر گردانندگان بورسهاي بازارهای نوظهور استاندارد پذیرفته شده این صنعت است، وقت و سرمایه فراوانی را صرف میکردند و هیچ بورسی نمیتوانست بدون برخورداری از یک بستر نرمافزاری تجارت الکترونیک مدرن و کاملاً
یکپارچه برای خود، ا عتباری کسب کند.
هر کسی که در جلسات سالیانه انجمن بازارهای آتی و مجمع بازارهای نوظهور در جلسات انجمن بورسهاي آتی و اختیار سوئیس در «بورگن استاک» شرکت کند درمییابد که بسیاری از گردانندگان بازارهای بورس نوپا، در زمینه فنآوري از سایرین پیشی گرفتهاند. توضیحات هیجانانگیز هیأتهای هندی درباره تحولاتی همچون استفاده از ارتباطات ماهوارهای برای انتشار قیمتها، نمونهای از این موارد است. توان بالقوه گردانندگان بورسهای نوظهور برای پیشتازی در توسعه محصولات نرمافزاری، از جمله ورود به فضای پیچیده و ساختارمند تولید این محصولات نیز در جلسات اخیر انجمن بازارهای آتی و گردهماییهای این بازارها آشکار بودهاست.
بازارهای نوظهور همواره همکاران خود و تجربیاتی را که از تحولات جدید اندوختهاند زیر نظر دارند (بر اساس تجربیات شخصی من در بورس اروپا، گردانندگان بورسهاي سابقهدار نیز تحولات بورس هاي بازارهای نوظهور را تحت نظر دارند!). این مسأله به توسعه، تطبیق و بهبود راهبردهای آنان برای دستیافتن به بهترین سیستم سیاست گذاري برای
کشورها و مناطقشان کمک می کند.
در اثبات درستی این مدعا شواهدی وجود دارد. بین بورسهای منطقه اروپای مرکزی و شرقی برنامه های همکاری و مشارکتهای متعددی وجود دارد. برای مثال بورس سهام وین که وینربورس نام دارد، با بورس بوداپست و سازمانهایی در منطقه اروپای جنوب شرقی پیوندهای نزدیکی را ایجاد کرده است. این گونه پیوندها، مشارکتها و همکاریها در زمینه معاملات بورس، از پیشنیازهای مهم موفقیت بازارهای سرمایه در بورس اروپای مرکزی و شرقی است. ولی این تنها بخشی از ماجرا است.
در زمینه عملیات پایاپای چه میتوان گفت؟ کلام یکی از همکاران عزیزم در خاطرم نقش بسته که در نخستین روزهای فعالیتم در این حرفه به من گفت: «میدانی، معامله کردن بسیار خوب و ایدهآل است، ولی بدون پایاپای کردن امکانپذیر نیست». بنابراين تسويه و پاياپاي چه جايگاهي دارد ؟
بازارهای نوظهور در این زمینه میتوانند از تجربیات بورسهای کشورهای توسعهیافته بهرهمند شوند و با اجرای امور به شیوهای سازمانیافتهتر از بازارهای اروپای غربی،گام مهمی به پیش بردارند. با ایجاد اتاق پایاپای مرکزی مشترک منطقهای که توانایی پایاپای کردن معاملات کلیه بورسهاي منطقه اروپای مرکزی و شرقی را داشته باشد، انواع ابزارهای مالی، محصولات و قراردادها میتوانند توسط بورسهاي اروپای مرکزی و شرقی بهطور مشترک پذیرش شوند. بدین ترتیب میتوان با سپرده گذاری مشترک و متمرکز و یکپارچه ساختن فرایند پایاپای،کارایی سرمایه و فرآیندهای تجاری را به میزان چشمگیری افزایش داد.
این مسأله به بازارهای منطقه کمک بزرگی نموده و چشمانداز بورس و بازار را در منطقهایهمچون اروپای مرکزی و شرقی به شدت تقویت می کند. فرایند پایاپای برای پردازش کلیه معاملاتی که از تقابل سفارشات خرید و فروش موجود در بازار حاصل میشوند، ضروری است. خدمات پایاپای کارا و سازمانیافته، منجر به روانتر شدن و افزایش کارایی بازارها میشود، زیرا دستاندرکاران بازار برای تسویه معاملات خود، به جای مواجهه با شرکای تجاری متعدد تنها با یک نهاد، یعنی اتاق پایاپای سروکار دارند. خدمات پایاپای مناسب می تواند فرایندهایی همچون تسویه روزانه موقعیتهای معاملاتی فعالان بازار را به صورت خودکار انجام دهد. علاوه بر این، اتاق پایاپای مسؤولیت ایفای کلیه تعهدات مربوط به موقعیتهای معاملاتی شرکتکنندگان در بازار را بر عهده میگیرد و این امر ریسک نکول را برای آن دسته از خریدارانی که در موقعیت خرید قرار دارند، کاهش می دهد. در اصل، هر چه این وظایف در مقیاس گستردهتری انجام شوند، کل فرایند معاملاتی کاراتر میشود. تعیین یک اتاق پایاپای مرکزی برای منطقهای همچون
اروپای مرکزی و شرقی میتواند برای بازارهای آن منطقه بسیار سودمند باشد.
اکثر بورسهاي منطقه اروپای مرکزی و شرقی همچنان دارای اتاق پایاپای اختصاصی خود هستند. در واقع، کنار گذاردن این ترتیبات و ایجاد و استفاده از یک اتاق پایاپای مرکزی برای کل بورسهاي این منطقه تنها در صورتی میسر است که کلیه بورسهاي ذیربط در مالکیت اتاق پایاپای مرکزی سهیم باشند. در غیرا ین صورت بعید (و نامعقول) است که بورسی کنترل فعالیتهای پایاپای بازار خود را به اتاق پایاپایی بسپارد که خود هیچ سهمی در آن ندارد یا در کنترل رقیب اوست. ساختار مالکیت اتاق پایاپای مشترک باید نمایانگر منافع و علایق مشترک بورسها و بازارهایی باشد که از خدمات آن بهرهمند می شوند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.