حرفهای خودی و بیخودی اقتصاد مرغی و نظارت هویجی! برخی مواقع خیلی دوست داریم یک دیوار محکم پیدا کرده و سرمان را به آن بکوبیم و برای چند صباح و یا دائمالعمر، از شنیدن و دیدن یکسری حرفها و کارها راحت شده و حالش را ببریم، بماند که همیشه این جان عزیزی، […]
حرفهای خودی و بیخودی
اقتصاد مرغی و نظارت هویجی!
برخی مواقع خیلی دوست داریم یک دیوار محکم پیدا کرده و سرمان را به آن بکوبیم و برای چند صباح و یا دائمالعمر، از شنیدن و دیدن یکسری حرفها و کارها راحت شده و حالش را ببریم، بماند که همیشه این جان عزیزی، اجازه این کار را نمیدهد!
وقتی میشنویم یک نفر به اقتصاد و فرهنگ و علوم فنی و پزشکی و قسعلیهذا به مانند یک دستگاه یا یک برنامه کامپیوتری نگاه میکند که با زدن کلید آف و آن میتوان آن را روشن و به راه انداخت تا مثل ساعت برایمان کار کند و یا وعدههای چند هفتهای و چند روزه رونق صنعت و گردشگری و تجارت و کسبوکار و نمیدانم شعار چند صدهزارتایی مسکن و رشد آمار ازدواج و کاهش طلاق و یا حتی افزایش فرزندآوری را میدهد، ستون فقیر فقراتمان را رعشه فرا میگیرد!
این جناب مستطاب مرغ و آن هویج بر برج آج نشسته! به همه خجسته حال و منورالفکرهای اول و وسط و آخر تاریخ، با زبان تلخ و تند و تیز فرمودند که اینجوری هم نیست که پهنش کنی بیل و دمش را بکشی، میل شود! هر کاری حساب و کتاب دارد، آن اقتصاد و فرهنگ و علم و هنر پیشکش، مرغ و هویج را مدیریت کنید، تا بفهمید که با دستور و باید و فشردن دکمه و کنفیکون، هیچ چیز به سامان نمیشود که از قضا، سرکنگبین صفرا فزاید و همین مخروبهها خاکش به توبره راهزن و دلال و رانتی و مفتخور شود و جز خاکسترنشینی عایدی برای خلق نماند!
وقتی کارکشتهها و خاک صحنهخوردهها میفرمایند، این اقتصاد و قیمت دستوری و آن ارز ترجیحی و سوبسید و تسهیلات و مجوزات خاصه، درد اقتصاد را عمیقتر و زخمها را کهنه و چرکینتر میکند و یا این باید و نبایدها و طرحها مَندرآوردی و قرائتهای هفت بیجاری از فرهنگ و آموزش و هنر و علوم عقلیه و نظریه، جز زحمت نمیافزاید و پای لنگ این عرصهها را، سنگهای گران میزند و کار با چو فردا آید فکر فردا کنیم و سعی و خطا در طرح و اجرای تصمیمات و مقررات، از این هم که هست خرابتر میشود، اگرچه حرف ثقیل است و موجب تکدر خاطر، اما از سر صدق و عالمی به حقیقت و عین واقعیت است و قبول و تمکین از آن عین صواب و خردمندی است.
اما اینکه فردا راه بیفتیم و قیمت دستوری را کنار گذاشته و یارانه را حذف و ارز ترجیحی را لغو نماییم، به یکباره شیرازه کارها از دست میرود و همه اقتصادمان مرغی و تمامی نظارتهایمان هویجی میشود. یعنی نه قیمت دستوری به کار میآید و نه خیری در رهاسازی قیمت، با این زیرساخت و نظارت نیمبند، خواهد بود.
اینکه هر مسؤول و رئیس و مدیری که از راه میرسد، حرف از تغییرات اساسی و تحول بنیادی بزند و بعد همه هنرش، پیرایش سر و صورت و بزک کردن باشد و یا به جای سامان زیرساخت، تیشه برداشته و ریشه را ریشریش نماید، چیزی عاید و واصل نمیشود و جز حضور صاحبنظران و تضارب آراء و چکش و کاری در ذیل سایه جناب خرد، راهی نیست!
هوشنگخان
ا
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.