خصوصی‌سازی ناقص در راه‌آهن؛ لکوموتیو دولتی و واگن خصوصی

یک کارشناس اقتصاد حمل‌ونقل، گفت: مهم‌‌ترین معضلات راه‌آهن کشورکه موجب ایجاد وضعیت نامطلوب کنونی شده است، ساختار ناقصی است که نه به حالتی کاملاً دولتی شبیه بوده و نه مانند راه‌آهن‌های خصوصی است، بلکه ترکیبی ناقص و ناکارآمد از هر دو حالت است. ‌به گزارش مناقصه‌مزایده، محمدجواد خسروشاهی؛ افزود: اغلب لکوموتیو‌های موجود هنوز در اختیار […]

یک کارشناس اقتصاد حمل‌ونقل، گفت: مهم‌‌ترین معضلات راه‌آهن کشورکه موجب ایجاد وضعیت نامطلوب کنونی شده است، ساختار ناقصی است که نه به حالتی کاملاً دولتی شبیه بوده و نه مانند راه‌آهن‌های خصوصی است، بلکه ترکیبی ناقص و ناکارآمد از هر دو حالت است. ‌به گزارش مناقصه‌مزایده، محمدجواد خسروشاهی؛ افزود: اغلب لکوموتیو‌های موجود هنوز در اختیار شرکت راه‌آهن بوده این در حالی است که یکی از ارکان خصوصی‌سازی، واگذاری لکوموتیو به شرکت‌های خصوصی، جهت برنامه‌ریزی آزادانه برای چگونگی سیر‌ ناوگان خود است. وی تصریح کرد: راه‌آهن به‌عنوان یک نهاد حاکمیتی و دولتی، متولی افزایش بهره‌وری صنعت ریلی کشور است اما این اتفاق منجر به کاهش بهره‌وری در راه‌آهن شد، چرا که نهادی که به بودجه‌های دولتی متصل باشد، می‌تواند به راحتی کمبود‌های ناشی از عملکرد ضعیف خود را با دریافت بودجه جبران کند. درصورتی که اگر صنعت ریلی را به‌طور مناسب به بخش‌خصوصی واگذار کنیم، آن شرکت‌ها به دلیل کسب منافع و دفع ضرر به بهترین حالت ممکن از امکانات موجود استفاده می‌کنند. این کارشناس اقتصاد حمل‌ونقل ریلی، اظهار داشت: از طرف دیگر متولی برنامه‌ریزی کلان حمل‌ونقل کشور مشخص نیست، برای مثال شاهد رعایت نشدن اولویت‌بندی‌های احداث خطوط ریلی کشور هستیم‌ به این نحو که باوجود مشخص بودن اهمیت خطوط ریلی نسبت به یکدیگر، بار‌ها و بار‌ها شاهد احداث خطوط ریلی کم‌اهمیت بوده‌ایم که یا با توصیه‌ نماینده‌ استان مورد نظر در مجلس احداث شده است و یا از مجرای دیگری تصمیم‌گیری شده است، در حالی که احداث هر یک کیلومتر خط ریلی، بسته به چگونگی مسیر (شیب، فراز و…) برای کشور ده‌ها میلیارد تومان هزینه دارد‌ و این هزینه باید به اثربخش‌‌ترین حالت ممکن انجام شود تا پروژه‌های پُرسود‌تر بتواند درآمدزایی بیشتری برای کشور داشته باشد. خسروشاهی؛ با تأکید بر اینکه دو رکن «زیرساخت» و «بهره‌برداری» از مهم‌‌ترین عوامل دخیل در حمل‌ونقل ریلی کارآمد است، اضافه کرد: حل معضل مربوط به ساختار سازمانی در راه‌آهن، امری پیچیده نیست، بلکه کافیست مدیران عالی ریلی کشورمان به ناکارآمدی ساختار فعلی این صنعت پی برده و درپی اصلاح آن برآیند، در واقع باید مشخص کنیم که می‌خواهیم چگونه صنعت ریلی را مدیریت کنیم، یا به‌طور واضح‌تر از کدام الگوی متداول خصوصی‌سازی صنعت ریلی برای کشورمان استفاده کنیم، الگوی عمودی یا افقی؟ «الگوی عمودی» به معنای جداسازی کامل مدیریت زیرساخت از بهره‌برداری و «الگوی افقی» به معنای جداسازی نواحی کشور و ارائه اختیارات تام در حوزه‌ زیرساخت به مدیران ناحیه‌ مورد نظر است. وی اظهار داشت: با توجه به کاهش درآمدهای متداولی نظیر سود حاصل از فروش نفت، استفاده از مزیت صنعت ریلی کشور می‌تواند آغازی بر بهره‌برداری از چاه نفت فراموش شده ‌حمل‌ونقل باشد، قطعاً روی کارآمدن مسؤولان تازه‌نفس در حوزه‌ ریلی و دغدغه‌مندی آن‌‌ها جهت مشخص شدن الگوی مورد نظر گامی بلند به سوی تحول ساختاری در صنعت ریلی بوده و پلی به سمت نجات راه‌آهن کشور از حالت نصفه و نیمه خصوصی‌سازی شده خواهد زد.