رییس مرکز اسناد مجلس نگاه سیاه و سفید به مشروطه و پارلمان ناصواب است ماجرای پرداختها بعدها یک داستان سیاسی مالی برای مجلس اول شد که بازماندگان این مجلس میگفتند به دلیل آنکه مجلس در دوره مذکور تنها ۲۲ ماه حیات داشته باید مابقی حقوق نمایندگان نیز پرداخت شود و حتی تا مجلس نهم پیگیر […]
رییس مرکز اسناد مجلس
نگاه سیاه و سفید به مشروطه و پارلمان ناصواب است
ماجرای پرداختها بعدها یک داستان سیاسی مالی برای مجلس اول شد که بازماندگان این مجلس میگفتند به دلیل آنکه مجلس در دوره مذکور تنها ۲۲ ماه حیات داشته باید مابقی حقوق نمایندگان نیز پرداخت شود و حتی تا مجلس نهم پیگیر دریافت این معوقه بودند.
با گذشت نزدیک به ۱۱۰ سال از صدور فرمان مشروطیت، بهنظر هنوز دید درستی به سرانجام یکی از مهمترین جنبشهای ایرانی معاصر نداریم و حتی تعریف واحدی از نهضت بودن یا انقلاب بودن این واقعه تاریخی دیده نمیشود. جدای از این مسأله، مواردی مثل چگونگی تأثیرپذیری مشروطه از اتفاقات مشابه در کشورهای همسایه، این پرسش که آیا وقوع مشروطه ایران در زمانی مناسب اتفاق افتاد یا همچون میوهای کال بود که هنوز نباید چیده میشد نیز هنوز پاسخ دقیقی ندارند.
بررسی جایگاه پارلمان در ایران، تغییر دید مردم به این نهاد طی بیش از یک قرن و روندی که منجر به ساختار فعلی در مجلس شده است نیز از جمله موضوعاتی است که هنوز جای کار بسیاری دارند.
علیططری، رییس مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با ایلنا، به پرسشهایی درباره مشروطه، پارلمان و سازوکار کار فعلی مجلس در ایران پاسخ داده است.
مشروطه یک جنبش بود
*با گذشت بیش از ۱۱۰ سال از مشروطه در ایران هنوز توافق نظری درباره تعریف این اتفاق و اینکه آیا مشروطه یک نهضت بود یا انقلاب؛ وجود ندارد. به نظر شما کدام عبارت تعریف درستی از مشروطه خواهد بود؟
دقیقاً نمیتوان نام انقلاب را بر مشروطه گذاشت، ولی مطمئناً تبعات و تأثیرات حاصل از جنبش مشروطه ایران به نوعی مترادف با یک انقلاب نیز ارزیابی میشود. در واقع بهتر است با احتیاط از عنوان انقلاب برای مشروطه استفاده کنیم اما دستاوردهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی که مشروطه با خود به ایران آورد بسیار گسترده و وسیع است. بهطوری که میتوان گفت ساختار و زیربنای سیاست در ایران را متحول و دگرگون کرد. بعد از مشروطه بود که برای نخستین بار بحث قانونگذاری انتخابات، عدالت اجتماعی و حقوق شهروندی در کشور مطرح شد. حتی به تعبیری بحثهای مرتبط با ملیگرایی با رویکرد آگاهانهتری نسبت به گذشته پیگیری میشد. به دنبال تمام این اتفاقات شاهد هستیم اصلاحاتی در تمام زمینههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اداری رخ داد. بعد از این اتفاق بود که از دل مجلس مشروطه قوه مقننه و از عدالتخانه که خواست مشروطهخواهان بود؛ قوه قضاییه متولد شد. البته شهر و تفصیل چیستی مشروطه خودش میتواند چندین ساعت طول بکشد اما به عقیده من مشروطه یک جنبش بود.
بریتانیا برای پارلمان امروزش ۸۰۰ سال صبر کرد
پس آیا میتوان مدعی شد نوع نگاه مردم و جامعه ایرانی به پارلمان از مجلس اول تاکنون دستخوش تغییراتی اساسی شده است؟ این تغییرات به چه خواستهایی جدیدی از مجلس میانجامد؟
قطعاً ابزارهایی مثل رسانه، کتاب و روزنامه به کمک آمدهاند تا مردم نسبت به آنچه که یک پارلمان باید باشد آگاهی پیدا کنند. اصولاً مردم طی این سالها به نوعی بیشتر با وظایف قانونگذاری و نظارتی مجلس آشنا شدهاند و انجام این وظایف را از این دستگاه خواستار هستند. شک ندارم آزمون انتخابات دموکراسی و تشکیل پارلمان که طی ۱۱۰سال از آغاز مشروطه، در ایران برگزار شده، آگاهی مردم را نسبت به وظیفه و عملکرد مجلس و همچنین ساختار و کارکرد قوه مقننه بالا برده است. اما این نکته را هم مدنظر داشته باشیم که وقتی از دموکراسی، قانونگذاری و پارلمان صحبت میکنیم، برای تحقق کامل و درست آن نیاز به گذشت و گذر زمان است.
اولین فرمان مشروطه در بریتانیا سال ۱۲۱۵ به امضا رسیده است و به این دلیل میگویم بریتانیا مادر پارلمانهای دنیاست و قویترین پارلمان را دارد که بیش از ۸۰۰ سال پارلمان در بریتانیا سابقه فعالیت دارد و شاید نزدیک بیش از ۱۷۰ نوع پارلمان را تجربه کرده است تا به ساختار امروز رسیده. پس ما هم نباید عجله کنیم گاهی ملت ما به دلیل اینکه عقبماندگیهای زیادی داریم، برای جبران این عقبماندگیها اشتباهاتی میکند که بازگشت به عقب را رقم میزند.
مصدق اولین رد اعتبار شده مجالس ایران
بعد از انتخابات مجلس دهم شورای اسلامی بنا بر اتفاقاتی توجه به چگونگی صدور اعتبارنامه نمایندگان منتخب برای افکار عمومی مهم شد، امضا یا رد اعتبارنامههای نمایندگان منتخب چه سابقهای در مجالس ایران داشته است؟
در واقع رد اعتبارنامه نمایندگان منتخب در مجلس دوران مشروطه نیز دیده شده و اولین رد اعتبار نیز در همان مجلس اول و در اعتراض به پایین بودن سن دکتر مصدق اتفاق افتاد. در واقع در آن زمان نمایندگان ثابت کردند سن ایشان از ۳۰ سال کمتر است و به این دلیل نمیتواند به عنوان نماینده مردم در مجلس حضور داشته باشد. همانطور که اشاره شد، در ادوار مختلف مجلس چه بعد از انقلاب و چه قبل از انقلاب نیز داریم نمونههایی را که نمایندگان اعتبارنامه یک نماینده را قبول نکنند.
۹۶٫۵ درصد نمایندگان مجلس مرد و ۳٫۵ درصد از نمایندگان مجلس زن بودند
*روند حضور زنان در مجلس ادوار مختلف و ورود آنها به فعالیتهای پارلمانی نیز فرازونشیبهای خود را داشته است. آماری از نسبت نمایندگان زن و مرد مجلس در این ۱۱۰ سال وجود دارد؟
از دوره دوم مجلس به صورت مستند نمونههایی را داریم که زنان درخواست حضور در رأیگیری را داشتهاند. اولین فردی هم که این موضوع را مطرح کرد وکیلالرعایا، نماینده همدان بود که در آن زمان مورد توجه قرار نگرفت. در دوره دکتر مصدق مجدد درخواست حضور زنان برای رأی دادن در انتخابات مجلس را به صورت جدیتر مطرح کرد. دکتر مصدق دو اولویت ملی شدن صنعت نفت و اصلاح انتخابات را در دستور کار خود گذاشته بود اما اصلاح انتخابات که حضور زنان در مجلس نیز بخشی از آن بود؛ به دوران ایشان کفاف نداد و عملاً با کودتا این مسأله نیز کنار گذاشته شد. سرانجام بعد از انقلاب شاه و ملت؛ یکی از مفاد قانون حضور زنان هم در پای صندوقهای رأی و هم به عنوان نماینده بود. با این حال درمورد مشارکت زنان در مجلس و انتخابات ایران جزو کشورهای پیشرو در منطقه است. اگرچه بسیار دیر این اتفاق افتاد ولی باز هم نسبت به سایر کشورهای همسایه زودتر شاهد حضور زنان در امر رأیدهی و مجلس هستیم.
*چرا تجربه مشروطه در ایران نهایتاً سر از استبداد رضاشاهی درمیآورد؟
نمیتوان به این صورت و با وجه کاملاً منفی به پارلمان در ایران نگاه کرد. سایه رضاشاه بر مجلس از دور پنجم آن به بعد (۱۳۰۲) دیده میشود و تا سال ۱۳۲۰ ادامه دارد. در نگاه کلی ایشان ۲۰ سال به عرصه سیاسی با عناوین مختلف مثل نخستوزیر، شاه و… حضور داشت و تمامی این دوران را باید به صورت جداگانه و تقسیمبندی شده بررسی کرد. نمیتوان همه این ۲۰ سال را با یک دید و نگاه مورد ارزیابی قرارداد. مجالس چهارم، پنجم و ششم کارکرد متفاوتی از مجالس هفتم و هشتم داشتند و حتی مجالس هفتم، هشتم و نهم کارکردی قویتر از مجالس یازدهم و دوازدهم داشتند که دیگر عملاً تنها ماکتی از پارلمان در ایران باقی مانده بود. در طی دوران مجالس چهارم تا دوازدهم که همزمان با حیات سیاسی رضاشاه نیز بوده است؛ بازدهی مجلس متفاوت ارزیابی میشود پس نمیتوانیم بگوییم مشروطه شکست خورد یا رضاشاه موفق شد مجلس را کاملاً مضمحل کند. شاید کارکرد پارلمان در دورههایی تضعیف شده باشد اما در همین دوران نیز مجالس نقاط قوت خود را داشتهاند و بسیاری از قوانین قضایی که همچنان هم میبینیم و محل رجوع هستند در همین دوران بسته شد. پس باید یک نگاه خاکستری به عملکرد پارلمان و سرانجام مشروطه در ایران داشته باشیم.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.