حملات تروریستی که اخیراً غرب با آنها مواجه بوده از نیس گرفته تا بروکسل و پاریس و برناردینو نشاندهنده تهدید فزاینده افراطگرایی است که مرکز آن در سوریه است. زمان آن فرا رسیده است که بپذیریم سیاست مهار- که از سوی اوباما مطرح شد و هنوز هم بسیاری در حال حمایت از آن […]
حملات تروریستی که اخیراً غرب با آنها مواجه بوده از نیس گرفته تا بروکسل و پاریس و برناردینو نشاندهنده تهدید فزاینده افراطگرایی است که مرکز آن در سوریه است. زمان آن فرا رسیده است که بپذیریم سیاست مهار- که از سوی اوباما مطرح شد و هنوز هم بسیاری در حال حمایت از آن هستند- از کارایی لازم برخوردار نیست.به گزارش سایت دیپلماسی ایرانی، اگرچه داعش در همه جای جهان مخفیگاه دارد، اما مرکزیت آن در سوریه است. سوریه نه تنها به لحاظ میدانی، بلکه به لحاظ ایدئولوژیکی نیز برای داعش محوریت دارد.
سیاست فعلی آمریکا در سوریه تلاش دارد تا یک رویکرد ۳بعدی دشوار را پیش ببرد: تلاش برای عملیاتهای مشترک آمریکا و روسیه علیه جبههالنصره و داعش، کاهش حملات نیروهای بشار اسد به نیروهای معارض و جلب حمایت سلطان قابوس. اما آیا به راستی امکان پیشبرد این ۳ بعد با هم وجود دارد؟ اگرچه تلاش جانکری قابل تقدیر است، اما با وجود تنها ۳۰۰ پرسنل آمریکایی در عرصه میدانی سوریه و عدم برخورداری از هرگونه مزیت ساختاری، این رویکرد به نتیجه نخواهد رسید. این رویکرد به نتیجه نمیرسد زیرا آمریکا و متحدانش در عرصه میدانی ضعیف هستند و استراتژی هم برای تغییر آن وجود ندارد.
باید به تغییر این استراتژی اندیشید. تغییرات زیر از جمله مواردی است که میتوان آنها را لحاظ کرد:
– در عرصه دیپلماتیک میتوان پیاده شدن یک مدل کنفدراسیونی در سوریه را به عنوان هدف سیاسی آمریکا قرارداد. هیچ راه دیگری وجود ندارد، زیرا آمریکا متحدی قدرتمند به جز کردها در عرصه میدانی ندارد و در عین حال خواهان شکست داعش و جبههالنصره است.
– در عرصه نظامی نیز چند گام میتوان برداشت. در وهله اول باید آمریکا تمایل بیشتری به همکاری با گروههایی داشته باشد که اعتبار آنها به خاطر همکاری با جبههالنصره در گذشته زیر سؤال رفته بود. آمریکا میتواند مادامی که مطمئن است آنها خود عضوی از جبههالنصره نیستند، به آنها کار کند. آمریکا باید تجهیزات ضد تانک در اختیار آنها قرار دهد و تأمین لجستیکی آنها را متقبل شود. گزینههای مختلف برای برقراری منطقه پرواز ممنوع هم باید مورد توجه باشد. اگرچه این دست عملیات، به ویژه با حضور جنگندههای روسی دشوار است اما صرف نظر از این گزینه تا زمان حاضر یک اشتباه بوده است.
– در نهایت باید بحث مربوط به ایجاد بهشتهای امن را پیش ببریم. آمریکا باید تلاش کند تا این مناطق امن به وجود آیند. بهطور مثال کردها در شمال سوریه موفقیتهایی کسب کردهاند. در جنوب نیز گروههایی مستقر شدهاند. بنابراین اگر آمریکا با کمک متحدان حضور خود را در عرصه زمینی این جبههها پر رنگ تر کند، امکان شکلگیری مناطق امن وجود دارد. مزیت مهم این رویکرد این است که نیازی به هزینه کردن از اعتبار آمریکا نیست و تنها به نیروهای محلی کمک میشود تا به موفقیتهایی در حوزه میدانی برسند.
هیچ کدام از این راهحلها فتحالباب همه مشکلات نیستند و قطعاً هر کدام معضلاتی را با خود به همراه میآورند. اما آمریکا به یک استراتژی واقعگرایانهتر در سوریه نیاز دارد و باید درک کند که استراتژی ۳بعدی فعلی راه به جایی نخواهد برد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.