حرفهای خودی و بیخودی مقصد کجاست؟! اساساً قراری نداریم که با سرخود معطل بودن برخی مسؤولان گرامی که دست به طلا میزنند، خاک میشود و اصولاً کارشان پنبه کردن رشتههاست، کنار بیاییم و منبعد بگوییم خب چه میشود کرد برخی اینجوری هستند! اما حالا به هر دلیل درست و غلط که یکی از […]
حرفهای خودی و بیخودی
مقصد کجاست؟!
اساساً قراری نداریم که با سرخود معطل بودن برخی مسؤولان گرامی که دست به طلا میزنند، خاک میشود و اصولاً کارشان پنبه کردن رشتههاست، کنار بیاییم و منبعد بگوییم خب چه میشود کرد برخی اینجوری هستند!
اما حالا به هر دلیل درست و غلط که یکی از آنها دست ما کوتاه خرما بر نخیل بودن است، در حال گذران هستیم و تحمل، ولی نمیدانیم این مدعی و طلبکار بودن همیشگی برخی از خلقا… و فرصتطلبی و ماهیگیری ایشان از آب گلآلود را کجای دلمان بگذاریم؟!
اینکه ساختار و برنامه و کنترل و نظارت و ایضاً تخصص و تعهد، کیمیا شده و از هر طرف که میرویم جز وحشت دستاوردی ندارد، حرف درست و بهجایی است ولی اینکه نان عدهای از ما به اصطلاح مردم و خلقا… آدم معمولی از صبح تا شب از راه دلالی و سفتهبازی به دست میآید و یا اگر ببینیم قافیه چیزی تنگ شده است و مردم به آن نیاز دارند، یکدفعه سوار خر مراد شده و وارد آن بازار شده و حسابی گردوخاک میکنیم، وای به اینکه خودمان تولیدکننده و فروشنده باشیم و یا دستی بر آتش داشته باشیم، چنان آتشی میسوزانیم که رحمت بر آتش نمرود!
اینکه سِرم را به قاعده خون ابوی محترمشان میفروشند و یا یک روز سیر و زنجبیل، حالا هم هویج، شده است پادشاه قیمتها و یا داروی ضدکرونا و واکسن تقلبی میسازند اینها همه زیر سر مسؤولین است یا دست ما آدم معمولیهای طلبکارالدوله و مله در میان است؟
آنکه واردکننده است و آن دیگری که تولیدکننده و خیل عظیم فروشندگان، آیا صبح تا شب گوش نخواباندهاند که خبری بشود و دو ریال روی قیمت دلار برود و یا فیالمثل بازار هرات به هم ریزد و یا مشکلی دیگر بهوجود بیاید تا چنان اسبتازی کنند که گردوخاکش چشمان همه مردم را به سوزش اندازد!
تمام وقت در حال غُر زدن به ملک و مملکتداری مسؤولان هستیم، لااقل یک سوزن هم به خودمان بزنیم، کار و تعهدمان را درست و براساس شرح وظایف انجام میدهیم؟ کالا را با سود متعارف و منطقی میفروشیم؟ سعی در گلآلود کردن آب برای ماهیگیری نداریم؟ دروغ و یکی به نعل و یکی به میخ زدن کار صبح تا شبمان نیست؟ برای فروش یا اجاره دادن خانه و ملک و خودروی خود، جانب انصاف را رعایت میکنیم و یا تا آنجا که جا داشته باشد میخواهیم به بالاترین قیمت ممکن بفروشیم و به اجاره بدهیم؟
از اینکه بازار چیزی به هم بریزد و دو ریال سود بیشتر گیرمان بیاید خوشحال میشویم یا ناراحت؟ رنج و به سختی افتادن دیگران فقط تا این حد برایمان مهم است ک سری تکان دهیم و نچنچی بکنیم و رد شویم و یا تا میتوانیم خدمتی میکنیم و قدمی برمیداریم و یا لااقل باری بر دوششان نمیشویم؟ در کار خدماتی و فنی و مهندسی و پزشکی و آموزشی که به آن مشغولیم، تعهد داریم و یا مشتری و مخاطب غافل شود، کلاهی که تا روی گوشهایش را بگیرد، بر سرش فرو میکنیم؟
کلاً میخواستیم عرض کنیم که علیالحساب با وجدان و انصاف چندچند هستیم؟ کور خود و بینای دیگران هستیم و یا اینکه حواسمان هست حلالمان حرام نشود و رزق پاک سر سفره ببریم؟ آنقدری شریف هستیم که اگر به درد و مصیبت مردم خون گریه نمیکنیم، لااقل نان در خون خلقا… نزنیم؟!
در این عصر و این زمانه مصیبتزا، در کجا ایستادهایم، زیر پرچم غیرت و انصاف و مردمداری جمع شدهایم و یا بر بساط مال مفت و بیتالمال خیمه زدهایم؟
هوشنگخان
ا
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.