حرفهای خودی و بیخودی اتحاد بر علیه آثار باستانی! هماهنگی ابر و باد و مه و خورشید و فلک، برای مبارزه با سلامت و معیشت و محیطزیست و بهداشت و آموزش و پرورش و…، تا هزار سال هم نمیتوانست اینچنین اثرات شگرف و عظیمی بر جای بگذارد، بلکه این هنر و کفایت […]
حرفهای خودی و بیخودی
اتحاد بر علیه آثار باستانی!
هماهنگی ابر و باد و مه و خورشید و فلک، برای مبارزه با سلامت و معیشت و محیطزیست و بهداشت و آموزش و پرورش و…، تا هزار سال هم نمیتوانست اینچنین اثرات شگرف و عظیمی بر جای بگذارد، بلکه این هنر و کفایت و استعداد فراوان انسان آدمنماست که توانسته تمامی قدرتهای طبیعی را در کنار ناکارآمدی و باری به هر جهتی و تغافل و تهاجم، جمع کرده و چنین شاهکار بیبدیلی را خلق و به مام زمین تقدیم نماید!
کار آنقدر دقیق و هماهنگ و حساب شده به انجام رسیده است که حتی توانسته است آثار باستانی این سرزمین که صدها سال برقرار و استوار بوده و برخی ریشه در تاریخ هزاران ساله دارد را در برابر این همت و تلاش بیوقفه به زانو درآورده و اثرات شکستگی و خمیدگی و بهزودی زود، رکوع و سجود را در این یادگاران تاریخ و تمدن کشور، به وجود آورد!
شنیدهاید، شاید هم دیده باشید که برخی از پلهای قدیمی اصفهان که نمادهای ارزشمندی از شکوه هنر معماری این سرزمین هستند، خشکی چندین ساله زایندهرود را تاب نیاوردهاند و به نشانه همدردی و همراه با نشست غریبانه زمین در این آب و خاک، شکست و ترک برداشته و آوای ریزش سر دادهاند و حضرات مسؤول دیر بجنبند و بیش از این دستدست کنند و آب را بر زایندهرود ببندند و خاک تشنه دشت اصفهان را بیپناه و همدل، رها کنند، دیر نیست که این ابنیه تاریخی در برابر این همه بیتدبیری و بیمسؤولیتی سر تعظیم فرود آورده و بر خاک تشنه بوسه زنند! و مزد بیخردی و اضافه برداشتها و عدم درک حقی به نام حقابه محیطزیست و نادیده گرفتن طومار شیخ بهایی و حتی قوانین بالادستی و مصوبات شورایعالی آب را با نقد جان! پرداخت کنند.
اخیراً هم که تصاویر اعجابانگیزی منتشر شده است که مسؤولین به منظور ترمیم نمای گنبد فیروزهای مسجد جامع عباسی، تخریب گنبد را با ابزار ظریف و حساسی بهنام هیلتی!! بلامانع دانسته و عزیزان تعمیرکار، جناب هیلتی پُرمشغله را از وسط تخریب ساختمانهای بُتنی، به ترمیم نمای گنبدی تاریخی! فراخوان دادهاند تا اثری بدیع از ترکیب سنت و مدرنیته را به رخ جهانیان بکشند و در تارک هنرمندان، ماندگار شوند!
آری اینچنین است برادر، اینگونه که ما به تخریب جهان خود نشستهایم، هیچ کس به نابودی دشمن خویش برنخواسته است، رودخانهای هزاران ساله را با روشهای مختلف خشک کردهایم و دشتی به پهنای تاریخ و تمدن و فرهنگ این سرزمین را در برهوت نادانی و بیکفایتی، به فرونشست کشاندهایم و بهتر است بدانیم که این خرابی و ریزش همه از نتایج سَحَر این دشمنی است و با همین دست فرمان، دیر نیست که آثار صبح دولت ویرانی این سرزمین را به نظاره بنشینیم.
هوشنگخان، حرف اضافهای ندارد بزند ولی جا دارد دستمریزاد خدمت کسانی عرض کند که حوصله نداشتهاند صبوری کنند و منتظر پدید آمدن اثرات بیآبی و تخریب و فرونشست باشند و خود تیشه برداشته و شتابان به یاری آمدهاند! اوف بر ما…
هوشنگخان
ا
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.