حرفهای خودی و بیخودی من نبودم دستم بود! بهنظر میرسد نام این هفته را بگذاریم هفته من نبودم دستم بود! آن از همسایه جنوب شرقی که به کل حضور و فرود و جنگ و مداخله در امور همسایه شمالی خود را تکذیب و رد میکند ولی عکس و فیلم و صدا و اسیران […]
حرفهای خودی و بیخودی
من نبودم دستم بود!
بهنظر میرسد نام این هفته را بگذاریم هفته من نبودم دستم بود! آن از همسایه جنوب شرقی که به کل حضور و فرود و جنگ و مداخله در امور همسایه شمالی خود را تکذیب و رد میکند ولی عکس و فیلم و صدا و اسیران و کلی سند برای حضور از سر میل و اختیارش همانند دُم خروس بیرون زده است، ولی باز دیوار حاشا بلند است.
آن قرار کرسی آزاداندیشی و بساط اخراج استاد دانشگاه هم که برای خودش شده است جمع اضداد روزگار آزاد دانشگاهی ما و نامه رئیس و دستور تعلیق و استناد به اعمال بند (دال) ماده فلان که فرمودهاند عجالتاً در آن هیأت عالی مجدداً تجدیدنظر شود! چیزی در مایههای تقصیر آسینم بود، من نبودم دستم بود!
آن واکسیناسیون رایگان کارگران با پول کارفرمایان که البته برخی از این حضرات کارفرما، با پول کارگر بینوا حاتمطایی شدند و اینکه اتاق بازرگانی و دانشگاههای علوم پزشکی و وزارت بهداشت کلاً هرگونه پول گرفتن را منکر میشوند و حرف از واسطه خیر و واسطه فیض بودن میزنند که اگر پولی هم بوده، ما دست به دست کردهایم و رساندهایم به دست اهلش! یعنی اینکه در این کشکول همه چیز هست و همه طرفها اقدامات خوب را از خود میدانند و نسبت به اتفاقات بد اعلام برائت مینمایند و هیچ کس واکسیناسیون از جیب برخی کارگران و دور زده شدن قانون و کم و زیادی نرخ واکسن و پول و یحتمل پورسانت و کمکاری و ترک فعل را گردن نمیگیرد که نمیگیرد!
در آن قضیه همسایه شرقی و جنوبشرقی که چشمغُره کشورمان کار را به رد و تکذیب و کی بود، کی بود من نبودم کشاند، ولی هرچه هست آنچه که نباید بشود، شد و این حرفها و دوربرداشتنها و زیربار نرفتنها، قصه است و دردی از کسی دوا نمیکند!
در آن فقره حکم اخراج و ابطال کد استادی و دستور ریاست عالیه جهت صبوری و بازنگری، ظاهراً خیلی زود آن دست و آستین و آن که نبود و بود، تکلیفش معلوم و فهم هوشنگخانی ما میگوید که قرار است در سکوت خبری و همچین زیرپوستی، همه چیز به صلح و صفا رسیده و یحتمل با چهار تا ماچ و بوسه، ختم بخیر شود.
خدا خیر به آن کارفرمایان دهد که از جیب خود هزینه واکسن کارگران را دادند و خیر دو دنیا را برای خود خریدند، امید است آن اندکی هم که کار را به اسم کارگر و به کام خودشان کردند، به راه راست هدایت شده و منبعد دست از شیرینکاری و زرنگبازی بردارند، و داستان اشتباه حسابداری و واحد مالی و نمیدانم سهو قلم را پیش خود نگه دارند که از این قصهها زیاد شنیدهایم!
هوشنگخان کاری به سیاسی و نظامی و اقتصادی و واکسنی بودن امورات پیش گفته ندارد، اما هم به آن همسایه تکذیبیه صادر کرده و داخلیهای تادیبیه و تحدیدیه خوانده و مسؤولان و کارفرمایان مربوطه و دیگرانی که اساساً میل مبارکشان به پیچاندن و پوشاندن است، عرض میکنیم که قبل از هر حرف و ادعائی در جانمایی و مسطوری کامل خروس و خصوصاً دم مشارالیه دقت وافی و کافی را بهکار برده که این پاشنهآشیل کار دستتان ندهد!
هوشنگخان
ا
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.