مقامات عالی و نتایج خالی!

                 حرف‌های خودی و بی‌خودی مقامات عالی و نتایج خالی!   به تعداد انگشتان یک دست، در این کشور ستاد و کارگروه و هیأت مدیره و قرارگاه و کمیته و… داریم البته به تعداد انگشتان یک دست کلیه مسؤولان و مدیران این کهن سرزمین! که اگر با همان دست بر سر هرکسی بکشند خوشبخت و […]

                 حرف‌های خودی و بی‌خودی

مقامات عالی و نتایج خالی!

  به تعداد انگشتان یک دست، در این کشور ستاد و کارگروه و هیأت مدیره و قرارگاه و کمیته و… داریم البته به تعداد انگشتان یک دست کلیه مسؤولان و مدیران این کهن سرزمین! که اگر با همان دست بر سر هرکسی بکشند خوشبخت و کامروا شده و از جاه و مال دنیا بی‌نیاز!

  اینکه بفهمیم در کشورهای پیشرفته دنیا،  اعضای این خیل عظیم ستاد و کارگروه چگونه انتخاب می‌شوند و اعضای حقوقی و حقیقی آن‌ها باید چه کسانی باشند، مطلب غامض و پیچیده‌ای نیست، زیرا اساساً در هیچ جای این کره‌خاکی با این لشکر عظیم از هیأت مدیره و کمیته و قرارگاه دولتی و عمومی و نهادی، روبه‌رو نیستیم که بخواهیم در مورد وضعیت انتخاب اعضایش بررسی و مقایسه و نتیجه‌گیری کنیم، و هنر ستاد و کارگروه‌سازی دَم‌به‌ساعتی فقط در این ملک به شکوفایی رسیده و هر روز شاهد هستیم که از حیث تعداد و عِده و عُده، افزون و رکوردهای پیشین یکی پس از دیگری شکسته می‌شود!

نمی‌دانیم این رسم اشتباه ستاد و کارگروه‌سازی و مهم‌تر از آن وضعیت چینش اعضای فخیمه آنها، از چه موقع پایه‌ریزی شد و نمی‌فهمیم که چرا مسؤولین همچنان بر این رسم استوار و فادار هستند و این وضعیت اقتصاد و معیشت و فرهنگ و جامعه و تحصیل و آموزش و… باید دیگر چگونه بشود و به کدام زمین گرم و صخره سخت بخوریم و در باتلاق و دور باطل و بلاتکلیفی و لاینحلی موضوعات فرو برویم، تا بالاخره دو ریالی مبارک عزیزان مربوطه بیفتد که کار لنگ می‌زند، از چند جا و بدجور و باید فکری کرد وگرنه این بساط پُر زرق و برق و اسم و رسم و بریز و بپاش جمع شود بهتر است!

  فهم هوشنگ‌خانی ما (با عقل ناقص‌مان توفیر دارد) در این فقره چندین و چند فرمایش و نظریه مبسوط دارند که به خاطر ضیق‌وقت، آن‌ها را کیلویی عرض می‌کنیم!

اول اینکه چرا مقامات عالی هر سازمان و وزارت و نهاد باید جزء ستاد و کارگروه‌ها باشند، مگر یک انسان چقدر توان و هنر دارد که بتواند همزمان عضو چند کارگروه و ستاد بزرگ و معظم و حیاتی و ایضاً چندین هیأت مدیره و هیأت امناء باشد و ایضاً در مسند و پست اصلی هم ششدانگ و مؤثر و حواس‌جمع؟ بهتر است این ستاد و کارگروه و هیأت‌بازی مدیران و بزرگ‌تر‌ها جایش را بدهد به حضور کارشناسان و خبرگان همان حوزه که به جای چندین و چند شغل و مشغله و وظیفه، تمام‌قد در این پست و منصب انجام وظیفه کنند. البته با تفویض اختیار و قدرت تصمیم‌گیری، وگرنه‌‌اش همان و کاسه همان کاسه خواهد بود و فرجی حاصل نمی‌شود.

دوم اینکه وقت بگذاریم و بگردیم تا محل‌های موازی‌کاری و تقاطع وظایف و ابهام قانون و کم‌وکسری مقررات و دیگر دلایلی که به خاطر رفع و رجوع آن‌ها مجبوریم صبح تا شب در کار ساخت‌وساز کارگروه و ستاد و کمیته بین‌بخشی باشیم، را پیدا کنیم، آن‌ها را جرح و تعدیل و کم و زیاد و صاف و صوف کنیم، تا لااقل از دست خیلی از این کارگروه‌ها راحت شده و برای همیشه پرونده‌شان را مختومه کنیم.

 به هرحال وقتی می‌بینیم که مسؤولان و مدیران گرانمایه در همان وظیفه اصلی و سازمانی خود آنقدر‌ها که باید و شاد مثمر و برنده و حاضر به یراق نیستند، عضویت آن‌ها در این ستاد و آن کمیته و فلان کارگروه و بهمان هیأت مدیره، ظلمی است مضاعف بر ایشان و ایضاً بر مردمی که به کار و توان ایشان دلبسته‌اند، بماند که حق جلسه و مأموریت و پاداش و قس‌علیهذا شیرینی‌‌اش گلوگیر است!  

                 هوشنگ‌خان