اندر مذمت چاردیواری اختیاری!

                 حرف‌های خودی و بی‌خودی اندر مذمت چاردیواری اختیاری!    برخی از خلق‌ا… انگار دچار پَرش تاریخی شده و یا با ماشین زمان از چند ۱۰ سال پیش به این زمان پرتاب شده‌اند، نمی‌دانم کدام آدم شیرپاک خورده‌ای این عبارت معروفه چاردیواری اختیاری را به این عزیزان یاد داده است ولی فراموش کرده به ایشان […]

                 حرف‌های خودی و بی‌خودی

اندر مذمت چاردیواری اختیاری!

   برخی از خلق‌ا… انگار دچار پَرش تاریخی شده و یا با ماشین زمان از چند ۱۰ سال پیش به این زمان پرتاب شده‌اند، نمی‌دانم کدام آدم شیرپاک خورده‌ای این عبارت معروفه چاردیواری اختیاری را به این عزیزان یاد داده است ولی فراموش کرده به ایشان بفرماید، چاردیواری که هیچ کل زمین و زمان و چرخ‌گردون در اختیار شما، اما اگر باعث ناراحتی و اذیت دیگران بشوی و حقوق همسایه و همشهری را رعایت نکنی، نه به حکم عقل و اخلاق عمل کرده‌ای و نه شرع و قانون!

   دوره زندگی در خانه‌های بزرگ و حیاط‌دار خیلی وقت است که روبه پایان است و علی‌الحساب همه گرفتار آپارتمان‌های فشرده شده در یک وجب جا و فاصله نهایتاً یک دیوار نازک با همسایه شده‌ایم، اینکه برای خودمان دود و دَم منقل و کباب و قلیان راه بیندازیم، صدای تلویزیون و حرف زدن و موسیقی را هر طور که صلاح می‌دانیم تنظیم کنیم، جست‌وخیز بچه‌ها و سر و صدایشان را امری طبیعی دانسته و فکری برای تخلیه انرژی بچه‌ها در بیرون از خانه نکنیم و نیمه‌شب و یا سَرظهر و هنگام استراحت بقیه، هوس آوازخوانی و دورهمی و بگو بخند به سرمان بزند و وقتی کسی معترض می‌شود، باد در گلو انداخته و سینه سپر کنیم که چاردیواری اختیاری، یا خانه خودم هست اختیارش را دارم و یا فی‌المثل ناراحتی در گوش‌هایت را بگیر و در و پنجره را ببند و در یک کلام همینه که هست!

این‌ها که این حضرات فرمایش می‌کنند، بیشتر از آنچه فکر کنید از اوج فرهنگ، اخلاق و حضور بی‌وصف شعور حکایت دارد و نه چیز دیگری!

  جالب است که این همسایه‌های مدعی، از اینکه از ایشان می‌خواهیم سروصدا نکنند و مراعات دیگران را بکنند، شاکی و عارض هم می‌شوند و انتظار دارند که با رفتار خود مزاحم زندگی و آرامش مردم باشند ولی کسی بابت تذکر هم که شده به ایشان چیزی نگوید، ظاهراً آسمان تپیده و ایشان فرو افتاده‌اند و دیگران خبر ندارند.

البته این چاردیواری اختیاری گفتن توسط هر یک از این جنابان همسایه آزار راه و روش‌های مختلفی دارد، یکی که در چشمانت زل زده و می‌گوید مهمان داریم دیگه! آن دیگری از یک شب که هزار شب نمی‌شود چه خبره، صحبت می‌کند، مزاحمی دیگر ناراحت است که چرا بقیه همسایه‌ها حرفی نمی‌زنند و شما فقط اعتراض می‌کنی! آن دیگری عصبانی است چرا ساعتی پس از نیمه‌شب مزاحم بزم و دورهمی ایشان و دوستان و اقوام شده‌اید و از مزاحمت و سردرد حاصله از آن و صبح اول وقتی که می‌خواهید سرکار بروید، حرف زده‌اید! البته اکثراً خیلی به خودشان زحمت نمی‌دهند که بگردند دلیلی بتراشند و یا بهانه‌ای بیاورند یا طلبکاری کنند، همان چاردیواری اختیاری است و یا ناراحتی در گوش‌هایت را بگیر را می‌فرمایند و در آپارتمان را شترق می‌زنند بهم تا بقیه همسایه‌ها هم حساب کار دستشان بیاید!  

هوشنگ‌خان خدا را شکر گرفتار چنین همسایه‌های زبان نافهمی نشده و در همسایگی انسان‌های شریفی است که درک می‌کنند که این چاردیواری محلی است برای زندگی، آرامش، استراحت و مراقبت از خانواده و تعرض به حقوق دیگران به هر نوع و نحوی که باشد، مذموم و ناپسند است و باید به‌گونه‌ای با دیگران رفتار کنیم که دوست داریم با خودمان و خانواده‌مان رفتار شود، ‌ای بسا که چهار صباحی دیگر گرفتار یک نفر صد پله از خودمان بدتر، نشویم که گفته‌اند از مکافات عمل غافل نشو.

 

                 هوشنگ‌خان