داستان‌ساز‌ها‌!

                 حرف‌های خودی و بی‌خودی داستان‌ساز‌ها‌!    در خودی و بی‌خودی قبلی، عرض کردیم که استاد انجام کارهای نیمه‌تمام و نیم‌بند هستیم و الی‌ماشاا… برای آن نمونه و مثال وجود دارد که چندتایی را هم برای خالی نبودن عریضه، عرض کردیم.  خیلی خرسندم که این فرصت دوباره نصیب بنده شد که یکی دیگر از هنرنمایی‌هایی […]

                 حرف‌های خودی و بی‌خودی

داستان‌ساز‌ها‌!

   در خودی و بی‌خودی قبلی، عرض کردیم که استاد انجام کارهای نیمه‌تمام و نیم‌بند هستیم و الی‌ماشاا… برای آن نمونه و مثال وجود دارد که چندتایی را هم برای خالی نبودن عریضه، عرض کردیم.

 خیلی خرسندم که این فرصت دوباره نصیب بنده شد که یکی دیگر از هنرنمایی‌هایی جمعی نفوس حاضر در این سرزمین را خدمت شما عرض کنم و آن علاقه‌مندی و ایضاً مهارت قابل‌توجه در داستان‌سرایی، روایت‌سازی و گفتاردرمانی است، یعنی این‌گونه برایتان بگویم که هر گیروگرفتاری و کار اشتباه و زمین‌مانده و نابلدی و بی‌تدبیری و ایضاً هر موفقیت و فرصت و کار درست و رسیدن به هدف و نتیجه‌ای که شما فکرش را بکنید، اگر همراهی این قسم هنرمندی را با خود نداشته باشد، یک جای کارش می‌لنگد و یک چیزی کم دارد!

البته باتوجه به وفور و حدت و شدت کارهای نیم‌بند و نیمه‌تمام و اشتباهات و فرصت‌سوزی و کم‌وکسری‌ها، حضور پُررنگ گفتاردرمانی و داستان‌سازی، بسیار ضروری و مورد نیاز است و حتی دیده شده است یک روایت‌سازی چند خطی کل مسیر را دگرگون کرده و اشتباهات بزرگی را جبران کرده و حتی کار به اعطای نشان هم کشیده شده است!

  به هرحال باتوجه به اینکه این هنر بدیع مورد اقبال و توجه عمومی است و از مسؤول و مدیر و دستگاه و نهاد گرفته تا کاسب و تاجر و کارمند و کوچک و بزرگ، به نسبت و در درجات مختلفی از آن بهره می‌برند، خدا را شکر نیازی به اثبات وجود آن نیست و به نوعی جزیی از زندگی و همان‌طورکه عرض شد لازمه هر کار و فعل و اقدام در این کهن دیار است!

  برای گرانی و تورم، افزایش قیمت دلار و طلا، گرانفروشی و کم‌فروشی، نرفتن زیر بار قانون و مقررات، واکسن زدن و نزدن، رفتن به سفر و زیارت و دورهمی، سود بالای بانکی، تک‌نرخی شدن و یا نشدن دلار، لزوم آموزش حضوری و مجازی، تصادفات جاده‌ای و فرونشست زمین و بی‌آبی زاینده‌رود و دشمنی و دوستی با طالب و ضدطالب و واردات خودرو و باز و بسته بودن مرز و ممنوعیت و مقبولیت اجتماعات و هزار و یک موضوع شخصی و جمعی و محلی و ملی، برای همه آن‌ها داستان ساخته‌ایم، قصه سرهم می‌کنیم، روایت می‌آفرینیم و به معجزه درمانی گفت‌وگو، معتقد شده‌ایم‌!

برخی مواقع کار به جایی رسیده است که فکر می‌کنیم در رابطه با موضوعی زور حرف و قصه از اصل موضوع بیشتر است، حتی دیگر لزومی به ارائه سند و مدرک معتبر هم نمی‌بینیم. فیلم و صدا و تصویر که خلاف داستان‌سرایی‌های ما را نشان می‌دهد، آنقدر‌ها برایمان مهم نیست، بازار را آنقدر شلوغ پلوغ و آش را آنقدر تند و شور می‌کنیم که تمیز و تشخیص درست و غلط و راست و ناراست در پشت گردوغبار‌ها، ممکن نباشد و برای همین ابهام و شیرتوشیری و صدا به صدا نرسیدن‌ها هم روایت و قصه می‌سازیم‌!

به کسبه محترم می‌گوییم چرا این کالا را گران می‌دهی، یک داستان برایت آماده در آستین دارد، از وضعیت قطعی برق و کمبود آب و آلودگی هوا عارض می‌شویم، قصیده‌های بلندبالا تحویلت می‌دهند، از چرایی برهوت واکسن خارجی و عمل نشدن به وعده‌های داخلی در گذشته و ایضاً وفور خارجی و اماواگر‌های امروز می‌پرسیم، هرکسی بر حسب وظیفه چیزی می‌ گوید، از دوختن زمین و زمان گرفته تا بافتن آسمان، ریسمان و این وسط‌ها هم چهار تا حرف حساب و لُب‌کلام!

قصد اطاله کلام نداریم، همین قدر خواستیم عرض کنیم که در دستیابی به علوم غریبه به عرصه‌های جدیدی نائل شده‌ایم، اجالتاً و ضرورتاً واجب است که زعمای قوم و صاحب‌نظران و دلسوزان و البته تک‌تک ما ملت و دولت و این قوه و آن دم و دستگاه، تا کار بیش از این به خنسی نخورده است، دارویی، اکسیری برای درد نیم‌بندی، داستان‌سازی و توجیه‌گرایی مفرط، به کار گیریم که نفس تمدنی رو به شماره افتادن است!  

                               هوشنگ‌خان