حرفهای خودی و بیخودی کاهش قیمت، فوق دستوری! ظاهراً قرار بود در دولت جوانبخت از قیمت دستوری آرامآرام دور شویم و به جز موارد واجب و لازم، اقتصاد کشور را از این یک قلم مصیبت نجات دهیم، اما به جای آن دوری کردن، چشممان به جمال بیمثال کاهش قیمت دستوری روشن شد، یعنی گل […]
حرفهای خودی و بیخودی
کاهش قیمت، فوق دستوری!
ظاهراً قرار بود در دولت جوانبخت از قیمت دستوری آرامآرام دور شویم و به جز موارد واجب و لازم، اقتصاد کشور را از این یک قلم مصیبت نجات دهیم، اما به جای آن دوری کردن، چشممان به جمال بیمثال کاهش قیمت دستوری روشن شد، یعنی گل بود به سبزه هم آراسته شد. قرار بود ابرو را درست کنیم، زدیم چشم و چال اقتصاد در بستر افتاده را هم درآوردیم!
به هرحال این یک قلم نوبر بود، اینکه کار به جایی برسد که وزیر وعده کاهش قیمت بدهد، بعد معلوم شود که کاهش قیمتی در کار نیست و فقط جنابان تولیدکننده لطف نموده و به شرطهها و شروطهها، منت گذاشته و فقط سه قلم از دهها قلم لبنیات را به افتخار تخفیف مزین نمودهاند و از اول هفته هم جایش را داده است به آرامآرام که البته در صورت محقق نشدن وعده تأمین نهاده دولتی و فلان و بهمان پیششرط، قیمتها برگردد سر جای اولش!
حالا این مدل ارزانسازی (شما بخوانید ارزانبازی) آن هم فقط ۱۰ درصد و با چند اما و اگر، چه دردی از مردم دوا میکند و نشان از کدام تدبیر و کفایت و درایت دارد، خدا عالم است و بس، اما اینکه به جای ارائه برنامههای دقیق و مؤثر برای کاهش قیمت و اجراء و عملیاتی کردن درست و کامل آنها و گرفتن خروجیهای ارزشمند و فصلالخطاب، دلمان را خوش کنیم به ارزانی دستوری ۱۰ درصدی اما و اگری، چقدر باعث آرامش بازار و رضایت خلقا… و افزایش امید میشود، این هم خدا عالم است، اما فهم نیمبند هوشنگخانی ما اینگونه فرمایش میکند که هیچ خیری در آن نیست، اگر شر و بیاعتباری و ناامیدی به بار نیاورد!
حضرت حافظ میفرماید، گفتمش ای بخت بخسبیدی و خورشید دمید، گفت با این همه از سابقه نومید نشو! ما هم براساس همان هنرنماییهای مسبوق به سابقه در این چندین ساله عرض میکنیم که این ارزانی ۱۰ درصدی به هرحال دیر یا زود اجراء میشود، چند روز بعد کاشف به عمل میآید که عدل همان سه قلمی که ارزانی به کمرش زده است، آنقدری که باید در بازار نیست و تولید و توزیع و فروشش شده است قطرهچکانی و سهمیهای، همزمان اجرای آن پیششرطهای کذا و کذا هم دچار سهو و نوسان شده و پس از اندک زمانی یا به کل بحث تخفیف و ارزانی و این قسم قصهها به سرانجام دیگر طرحهای مشعشع قبلی دچار میشوند و یا اساساً پنیر ۴۰۰ و شیر ۹۰۰ گرمی و ماست ۲٫۵ کیلویی از سبد تولیدات شرکتهای فخیمه لبنیات خارج شده و میروند کنار نوستالژی شیرهای شیشهای سرگاو نشان و پنیر دانمارکی پاکتی و ماستهای سطلی دستهدار!
اینجور برایتان عرض کنم که بحث اقتصاد و بازار و تولید و عرضه و تقاضا عجالتاً هر زیر و بم و پیچیدگی و حساب و کتابی که دارد، کلید آف و آن ندارد و نمیشود فیالمثل ترموستات آن را روی ۱۰ درصد و مقاومت فشاری آن را روی دو هزار درصد و نشانگر آستانه تحمل را روی لبریز و ساختار و چارچوب درست درمان را روی فیری (همان باری به هر جهتی خودمان)، تنظیم و به امان خدا رهایش کنیم تا بهصورت اتوپایلوت هرجور که دلش میخواهد معیشت خلقا… را شخم بزند و فقط تا کار به بنیاد آمد و صدای آژیرها درآمد یکدفعه چون فرشته نجات از راه برسیم، و با زدن کلید ریست و صدور دستورات مقتضی و باید نبایدهای تکراری، همه چیز سامان یافته، به تنظیمات اولیه برگشته و تولیدکننده و توزیعکننده بر مدار قاعده و قانون عمل کنند و از صغیر و کبیر بهازای یک درصد خطا، حسابکشی انجام شده و جمیع خلقا… راضی از دستان و نفس معجزهگر ما شوند!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.