سرنوشت پروژهها در گرو برگزاری یک مناقصه سالم- قسمت آخر محمود حسنپور- مجتبی هادی روز گذشته قسمت اول مقاله «سرنوشت پروژهها در گرو برگزاری یک مناقصه سالم» به چاپ رسید. اینک دومین و آخرین قسمت این مقاله، پیش روی شماست. ۴- معیارهای موفقیت یک پروژه BOT یک پروژه موفق، فارغ از نحوه اجرای آن پروژهای […]
سرنوشت پروژهها در گرو برگزاری یک مناقصه سالم- قسمت آخر
محمود حسنپور- مجتبی هادی
روز گذشته قسمت اول مقاله «سرنوشت پروژهها در گرو برگزاری یک مناقصه سالم» به چاپ رسید. اینک دومین و آخرین قسمت این مقاله، پیش روی شماست.
۴- معیارهای موفقیت یک پروژه BOT
یک پروژه موفق، فارغ از نحوه اجرای آن پروژهای است که تمامی طرفهای پروژه که در فرایند انجام پروژه نقش دارند به منافع و سود پیشبینی شده خود برسند، چراکه در غیر این صورت، عدم منفعت یک طرف موجب برهم خوردن تعادل و درنتیجه به خطر افتادن کل پروژه میشود. این موضوع در پروژههای BOT به دلیل کثرت طرف و تنوع معیارها از اهمیت ویژهای برخوردار است. بهطوری که از دید اصولی یک پروژه BOT موفق نتیجه شده از موفقیت خود پروژه، رضایت کنسرسیوم و محیط اقتصادی و سیاسی کشور میزبان است.
فرایند مناقصه پروژههای BOT به دلیل کثرت طرفین و تنوع معیارها از اهمیت ویژهای برخوردار است. بهطوری که از دید اصولی یک پروژه BOT موفق نتیجه شده از موفقیت خود پروژه، رضایت کنسرسیوم و محیط اقتصادی و سیاسی کشور میزبان است.
فرایند مناقصه پروژههای BOT فرایندی پیچیده و هزینه بر است و برگزاری موفق یک مناقصه نقش بزرگی در سرنوشت پروژه و هزینه نهایی آن خواهد داشت. سپس مذاکرات نهایی بهطور انحصاری با برنده انجام میگیرد. در این مرحله نقش دولت بسیار حایز اهمیت است، چراکه باید معیارها در دو سوی مختلف را یکسو سازد که از یک طرف باید از سرمایهگذاری خصوصی حمایت کرده و محیط را برای انجام پروژه مناسب کند و از طرف دیگر باید مدافع منافع عمومی بوده و از ارایه خدمات باکیفیت و هزینه مناسب به عموم مطمئن شود. در پایان مذاکرات نهایی و رسیدن به توافق، موافقتنامه طرح تهیه میشود. رعایت معیارهای ارزیابی چارچوب حقوقی قرارداد و روند تصویب آن، تضمینی برای ایجاد قراردادی مطلوب است.
پس در یک اشاره کلی معیارهای با تأثیر بسیار بالا در پروژههای BOT عبارتند از:
• اولویت پروژه برای دولت و نیاز محسوس به پروژه در کشور
• وجود تقاضای طولانی مدت
• قدرت مالی کنسرسیوم برای هزینههای توسعه پروژه
• توانایی حل اختلاف منافع بین اعضا
• هزینه اجرای پروژه
• نسبت سرمایه به وام
• طول مدت امتیاز و مدت ساخت
• نوآوری در طرح و اجرا
• سازگاری قرارداد با قوانین کشور میزبان و میزان حمایت قوانین از سرمایهگذاری
که بهطورکامل این معیارها از مرحلهای که اسپانسر خصوصی خود پروژهای را پیشنهاد کرده یا پیشنهادات دولت را بررسی میکند تا هنگام پایان مذاکرات نهایی و عقد قرارداد تا پایان دوره امتیاز طرح در جریان است.
۵- ارزیابیهای مورد نیاز پروژههای BOT
پروژههای BOT به واسطه ارتباط و تعامل پیچیدهاش با سایر بخشها و پروژهها و ارتباط مستقیم آنها با نیازها و تقاضاهای اساسی مردم، لزوم یک امکانسنجی و ارزیابی اقتصادی فراگیر را همواره نیازمند بوده است. دستگاه اجرایی در وهله اول به ارزیابی اقتصادی پروژه میپردازد که شامل بررسی هزینه ـ فایده آن و مناسبترین روش استفاده از منابع کشور است. طرف دولتی هم مایل است بداند چه هزینههایی را برای اجرای یک پروژه BOT متحمل میشود و چگونه این هزینههای سرمایهگذاری را با دیگر اولویتهای سرمایهای خود مقایسه کند. در همین چارچوب لازم است که دولت اطلاعات لازم در رابطه با امکانسنجی فنی-اقتصادی پروژه و اثرات اجتماعی و زیستمحیطی آن را نیز مورد بررسی قرار دهد. تفاوت کلیدی بین شاخصهای مورد توجه سرمایهگذاران و دولت وجود دارد و آن این است ک سرمایهگذاران، بیشتر ارزیابی دقیق مالی را مد نظر قرار میدهند و باتوجه به هزینههای بالاسری معمولاً نرخ سود بالایی درنظر گرفته و ریسک بالاتری را در محاسبات خود لحاظ میکنند ولی هدف اصلی ارزیابی طرف دولتی، برآورد میزان تأثیر پروژه BOT بر اهداف توسعهای کشور است در ارزیابی اقتصادی توجه بیشتری به استفاده بهینه از منابع موجود است تا بازگشت سرمایه به سرمایهگذار.
درکل تمام این تعاریف معمولاً باید ۵ نوع ارزیابی در رابطه با پروژههای BOT انجام شوند که شامل ارزیابی فنی، ارزیابی تجاری، ارزیابی زیستمحیطی، ارزیابی مالی و ارزیابی اقتصادی است.
۱-۵ ارزیابی فنی
موضوع ارزیابی فنی در عمل بررسی فنی پروژههای BOT و اطمینان از طراحی صحیح و بهینه، استفاده از تکنولوژی مناسب پیشرفته و توجه به استانداردهای بینالمللی طراحی و مهندسی است، این بررسیها براساس مشخصات فنی پروژه انجام شده و اطلاعات لازم به کمک مهندسین مجرب و متخصصین جمعآوری میشود. نتایج این ارزیابی توسط بخش دولتی، سرمایهگذاران و وامدهندگان مورد استفاده قرار میگیرد و عامل تعیینکننده در انجام صحیح پروژه در زمان و بودجه مورد نظر است. بهطور کلی این ارزیابی موارد زیر را شامل میشود:
• تناسب تکنولوژیهای مورد استفاده از جمله تجهیزات و مکانیزم تحت شرایط موجود منطقهای و زیستمحیطی
• امکان دستیابی به اهداف اجرایی ازجمله ظرفیت و کیفیت محصول نهایی پروژه باتوجه به طراحی و تکنولوژی پیشنهادشده
• امکان اخذ موافقتنامههای تدارکات و پشتیبانی ازجمله دسترسی و تهیه مواد اولیه، امکانات و خدمات مورد نیاز
• دستیابی به نیروی کار ماهر و امکان آموزشهای لازم به پرسنل پروژه
• امکان ارایه برنامه زمانبندی واقعبینانه باتوجه به شرایط اقلیمی، سیاسی و اجتماعی مؤثر در اجرای پروژه
• بررسی و تخمین هزینههای ساخت و هزینههای تعمیر و بهرهبرداری
۲-۵ -ارزیابی تجاری
انجام ارزیابی تجاری پروژه توسط بخش دولتی (سرمایهپذیر) و سرمایهگذار خصوصی به معنی بررسی بازار موجود برای فروش محصول تولید شده است و شامل موارد زیر است.
• شناسایی و مکانیابی مصرفکنندگان ممکن
• روند تکاملی قیمتها، عرضه و تقاضا
• روند سیاست قیمتگذاری دولت در گذشته و آینده
• شاخص رقابتی
۳-۵- ارزیابی زیستمحیطی
اصولاً در اجرای تمام پروژههای عمرانی توجه به اثرات زیستمحیطی پروژه و استانداردهای آن از اهمیت بهسزایی برخوردار است، اینکه پروژههایی که اثرات زیستمحیطی را جزو معیارهای اولیه و اصلی خود قراردادهاند با اقبال عمومی و پذیرش اجتماعی قابلتوجهی روبهرو بودهاند مقوله آشکار و واضحی است، در یک اشاره مختصر درباره ریسک زیستمحیطی، میتوان از تأثیرات منفی ساخت و بهرهبرداری پروژه بر محیط اطراف آن نام برد. در هر حال انجام ارزیابی زیستمحیطی در فازهای مختلف اجرای پروژه، دستیابی به مواردی از قبیل شناسایی ریسکهای زیستمحیطی در طول عمر مفید پروژه و تعریف اثرات محیطی پروژه و نحوه مدیریت و کنترل آنها را ممکن میسازد.
۴-۵ ارزیابی مالی
این ارزیابی شامل بررسی کارایی مالی پروژه و وجود منابع مالی کافی جهت تأمین هزینههای پروژه در چارچوب زمانبندی آن است. کارایی مالی پروژههای BOT به هزینههای ساخت و بهرهبرداری و حداقل نرخ بازده مطلوب سرمایهگذاری بستگی دارد. ارزیابی مالی برای تعیین گزینههای مختلفی که بیشترین سرمایه را به دنبال داشته باشد، مورد توجه طرف بخش خصوصی است، در پروژههای BOT ارزیابی مالی براساس برآورد هزینههای ساخت و بهرهبرداری و درآمدهای برنامهریزی شده صورت میگیرد.
از سوی دیگر طرف دولتی نیز نیاز به تخمین هزینهها و درآمدهای پروژه جهت ارزیابی مالی طرح دارد، ارزیابی مالی پروژه این امکان را برای دولت فراهم خواهد کرد تا با بررسی جریان نقدی پروژه مشخص کند که آیا بازگشت سرمایه حاصل از پروژه برای شرکت پروژه کافی است یا اینکه کمکهای مالی دولتی مورد نیاز است، یا از طرف دیگر ممکن است که نیاز به یک مدل مالی جهت ارزیابی پیشنهادات ارایه شده در مرحله مناقصه داشته باشد که تمامی این موارد در سایه این ارزیابی تقریباً محقق میشود.
همانطور که اشاره شد در جبهه دیگر سرمایهگذاران پروژه و وامدهندگان نیز به بررسی جریان مالی پروژه میپردازند تا کارآمدی مالی آن را تعیین و توانایی پرداخت هزینههای شرکت پروژه به انضمام بدهیهایش را بسنجند، سرمایهگذاران انتظار دارند که نتیجه بررسیهای مزبور نشاندهنده بازگشت سرمایه قابل قبول در کنار ریسک کم، در مقایسه با موقعیتهای سرمایهگذاری دیگر باشد. از طرف دیگر وام دهندگان انتظار دارند که درآمدهای پروژه امکان بازپرداخت بدهیها و پوشش حوادث و مسایل اتفاقی را فراهم کند. نظر به اینکه برخی از وامدهندگان انتظار دارند که سرمایهگذاران را نیز مورد بررسی قرار میدهند اقدام به ارزیابی مستقل آنها نیز میکنند.
در ارزیابی مالی پروژههای BOT متغیرهای زیر باید مورد بررسی قرار گیرد:
• هزینه سرمایهای
• نوسانات قیمت پروژه
• روند بلندمدت هزینههای خدمات مهم مورد نیاز پروژه مانند سوخت، برق رسانی و…
• احتمال افزایش هزینههای اجرا یا تأخیر در اجرای پروژهها
• افزایش هزینههای وام و بدهی
• افزایش هزینه بهرهبرداری و نگهداری
۵-۵- ارزیابی اقتصادی
هدف اصلی ارزیابی اقتصادی پروژههای BOT میزان تأثیرگذاری آن بر اهداف توسعهای دولت و نیز بررسی اولویت پروژه در برنامه زیربنایی کشور میزبان است. در ارزیابی اقتصادی توجه بیشتر به استفاده بهینه از منابع عمومی دولت است تا بازگشت سرمایه سرمایهگذاران، برای مثال تأثیر اجرای پروژه بر افزایش سطح رفاه اجتماعی، رشد اقتصادی، توسعه اشتغال در صنایع، انتقال تکنولوژی، افزایش مهارت کارگران و ایجاد آسایش و رضایت عمومی.
در نهایت اگر کل این ارزیابیها بهطور کامل و منطقی انجام گیرد سبب طراحی و ساخت مقرون به صرفه، بهترین بازگشت سرمایه و فهم پروژههای پیچیده میشود. با تمام این توضیحات متغیرهای کلیدی یک پروژه BOT مربوط به موارد زیر هستند:
• احتمال افزایش هزینههای اجرایی و تأخیر در اجرای یک پروژه
• افزایش هزینههای وامها و بدهیها
• هزینههای بهرهبرداری و نگهداری
و در انتها رسیدن به پاسخ این سؤالات از این ارزیابیها صورت میگیرد.
آیا روش BOT برای این پروژه مناسب است؟ آیا بخش اعظم هزینههای پروژه از طریق پرداختهای مصرفکنندگان قابل جبران است؟
آیا پرداختهای مزبور از لحاظ سیاسی و اجتماعی قابل قبول بوده و به سادگی قابل وصول است؟
۶- بررسی ساختار مالی در پروژههای BOT
۱-۶ -هزینههای پروژههای BOT
روش BOT برای هر دو طرف سرمایهگذار و سرمایهپذیر هزینهها و منافعی را در پی خواهد داشت. با شناسایی درست این هزینهها و درآمدها، توجیه پذیری پروژه برای دو طرف آن قابل بررسی است.
هزینههای پیش از سرمایهگذاری و توسعه پروژه
تأمین مالی این هزینهها توسط حامیان پروژه فراهم میشود، این هزینهها غیر تولید هستند و ممکن است تا زمانی که پروژه ساخت نشده و به بهرهبرداری نرسیده است، هیچ گونه بازگشتی نداشته باشد، بنابراین تأمین مالی هزینههای یک سرمایه ریسکی است و توسط حامیان پروژه صورت میگیرد و البته ممکن است به عنوان بخشی از سهم آورده آنها در پروژه محسوب شود.
هزینه مناقصه و تدارکات
در طول مناقصه هر یک از طرفین مسؤول تأمین هزینههای خود هستند، دولت هزینههای مطالعه طرح و آماده کردن مدارک مناقصه را تأمین میکند، درحالی که حامیان پروژه هزینه تهیه پیشنهادهای خود را بر عهده میگیرند. البته در بعضی مواقع دراین باره حمایتهایی صورت میگیرد.
هزینههای ساخت
در یک اشاره کلی در اغلب مواقع ابتدا سرمایههای آورده شرکت پروژه که توسط سرمایهگذاران تأمین شده است هزینه میشود، در مرحله بعد وامهای دریافتی از وامدهندگان هزینه میشوند، همزمان با دو فرایند فوق مؤسسات یکجانبه و چندجانبه و سازمانها و مؤسسات اعتباری، اعتبار واگذار میکنند. البته این پروسه یک سیکل همیشگی و یک ایدهآل دایمی نیست و در حالتهای مختلف میتواند اشکال گوناگونی داشته باشد که در ادامه به آن پرداخته میشود.
بیشترین ریسکهای پروژه در فاز ساخت وجود دارد، چراکه هزینهها بالا است و سوددهی پروژه آغاز نشده است، در طول دوره ساخت، شرکت پروژه هزینههای لازم را از سهام حامیان، بانکهای تجاری و مؤسسات مالی تأمین میکند، با اتمام ساخت (یا در اواخر آن) و شروع بهرهبرداری، وامهای بلند مدت دریافت میشود تا فرایند مالی پروژه به حالت پایدار در بیاید.
هزینههای بهرهبرداری
پروژههای BOT پس از راهاندازی نیاز به سرمایه در گردش برای بهرهبرداری دارند، در سالهای اولیه، جریان نقدی درآمدهای پروژه ضعیف است چرا که حجم عظیمی از وامها در حال بازپرداخت هستند لذا در این مدت سرمایه شرکت پروژه توسط وامهای کوتاه مدت از بانکهای تجاری تأمین میشود.
۲-۶- جریان مالی در پروژههای BOT
تعیین نسبت بهینهای از سهام به وام باتوجه به ریسکهای موجود به نحوی که بتواند ارزش پروژه را بهینه کند بسیار حایز اهمیت است. برای اجرای تأمین مالی موفق، تعیین ساختار سرمایهگذاری بهینه جایگاه ویژهای دارد. عمدتاً در پروژههای زیربنایی، بخشی از منابع مالی مورد نیاز توسط وام و بخشی توسط سهام تأمین مالی میشوند. معمولاً میزان سهام فقط تا درصد کل هزینه پروژه را پوشش میدهد و تأمین مالی از طریق وام نیز ۷۰ الی ۹۰ درصد هزینه مورد نیاز را پوشش میدهد. تزریق ابتدایی سهام معمولاً در دوره ساخت انجام میشود تا از وامهای با بهره بالا جلوگیری شود. زیرا وامهای دوره ساخت به دلیل وجود ریسکهای بیشتر در این دوره، دارای بهره بالاتری هستند. اگر شرکت اصلی پروژه قادر به تزریق سهام لازم برای رسیدن به نسبت بهینه نباشد، باید به دنبال سرمایهگذار جدید دیگری گشت تا سطح سهام لازم برای رسیدن به یک ساختار سرمایهگذاری بهینه به دست آید، (مانند وامهای میانی). وقتی مرحله ساخت پروژه تکمیل شد وام بلند مدت با بهره کم برای تأمین مالی مجدد مورد استفاده قرار میگیرد.
۷- تأمین مالی پروژههای BOT
در فرایند اجرای یک پروژه بخشهای مختلف از قبیل دولت، سرمایهگذار، مؤسسات مالی، پیمانکاران ساخت و شرکتهای بهرهبردار درگیر هستند. دولت و مشاورانش مطالعات امکانسنجی را انجام داده و پروژه را به مناقصه میگذارند.
در ارزیابی پیشنهادات در روش BOT، جنبههای تجاری و مالی اهمیت بیشتری نسبت به ابعاد فنی پیشنهاد جهت تعیین برنده امتیاز پروژه دارند. لذا حامی پروژهای میتواند در مناقصه برنده شود که قویترین تعهد را برای تأمین مالی پروژه در مرحله طرح پیشنهاد ارایه دهد. این بدان معنی است که حامی پروژهای در بهدست آوردن پروژه موفق خواهد بود که بتواند درصد بالایی از هزینه پروژه را به صورت وامهای بلند مدت تأمین کند. درنهایت یک شرکت مالک (شرکت پروژه) برای اداره کردن پروژه شکل گرفته و تمام مسؤولیتهای موفقیت یا شکست پروژه را به عهده میگیرد.
در شکلگیری شرکت پروژه، سهامداران اصلی (نخستین سهامدار) و بانکها، وامدهندگان عمده خواهند بود. سرمایه مورد نیاز برای انجام پروژه نیز به وسیله وام بانکی و سهام تأمین میشود. وامدهندگان میتوانند شامل بانکهای تجاری، بانکهای توسعهای مانند بانک توسعه صادرات، بانک توسعه اسلامی و… باشند.
سهامدار اصلی که غالباً مدیریت پروژه بر عهده وی است ممکن است تنها سهامدار پروژه نباشد و شرکتهای سرمایهگذاری دیگر نیز علاقهمند به سرمایهگذاری و تحمل ریسک بیشتر برای درآمد بیشتر (بدون دخالت در امر مدیریت پروژه) به عنوان سهامدار باشند. سهامی که توسط سرمایهگذارانی که در مدیریت شرکت نمیکنند تأمین میشود، خرده سهام نامیده میشود که به صورت عمومی در بورس سهام فروخته میشود.
شرکتهای سرمایهگذار دیگری که ممکن است شرکتهای خارجی باشند نیز میتوانند در تأمین مالی پروژه به صورت غیرمستقیم شرکت کنند که خرید سهام توسط آنها یک نوع سرمایهگذاری غیرمستقیم به حساب میآید. در سرمایهگذاری غیرمستقیم خارجی، کشور یا مؤسسه خارجی از طریق اوراق بهادار نظیر سهام، اوراق قرضه بلند مدت، اوراق مشارکت بینالمللی و… در تأمین مالی پروژه مشارکت میکنند.
۱-۷ سهام
سهام عبارت است از نقدینگی یا داراییهایی که به وسیله حامیان پروژه برای تأمین مالی در اختیار پروژه قرار داده میشود. سهام بخشی از سرمایه مورد نیاز پروژه را فراهم میکند و زمان بازپرداخت مادامیکه بانکها بازپرداخت وام خود را دریافت نکنند سهامداران پول خود (سهام) را دریافت نخواهد کرد. اهمیت و شناخت این موضوع به واسطه این است که بخشی از تأمین مالی پروژههای BOT به وسیله اشتراک در سهام پروژه تأمین میشود. باید توجه کرد که سرمایهگذاری از طریق سهام کمترین بدهی را برای پروژه ایجاد میکند. معمولاً اسپانسرهای پروژه برای تأمین مالی مرحله ساخت از سهام استفاده میکنند و پس از تکمیل مرحله ساخت به وسیله وام یا فروش عمومی اوراق قرضه بار دیگر اقدام به تأمین مالی میکنند.
همانطور که قبلاً اشاره شد معمولاً قبل از هر پرداختی به سهامداران تمامی تعهدات دیگر پروژه نظیر وامها باید پرداخت شود. بنابراین در صورت شکست پروژه تمامی بدهیهای دیگر میبایست قبل از بدهی سهامداران پرداخت شود بهعلاوه اگر پس از پرداخت تمامی تعهدات، ارزش دارایی باقی مانده کمتر از سهام ابتدایی مورد نیاز پروژه باشد، سهامداران متحمل خسارت خواهند شد. به همین دلیل است که سرمایهگذاری از طریق سهام، سرمایهگذاری پر ریسک نامیده میشود. اما در نقطه مقابل اگر پروژهای بسیار موفق باشد و ارزش داراییهای باقیمانده پس از پرداخت تمامی تعهدات از سهام ابتدایی سرمایهگذاری شده تجاوز کند این سود تماماً به تأمینکنندگان سهام در غالب ارزش افزوده سرمایه تعلق خواهد گرفت. لذا سهامداری که بالاترین ریسک را متحمل شود در صورت موفقیت پروژه نیز سود بیشتری را به دست خواهد آورد.
۲-۷ وام
وام بخشی از اعتباری است که از طریق بانکها تأمین میشود، بهطورکلی بانکهای تجاری بزرگترین منبع برای پروژههای BOT هستند. در مقایسه با سهام، وام پروژه بالاترین رتبه را بین همه سرمایهگذاریها دارد.
بازپرداخت وام اصلی، اولین اولویت را نسبت به همه داراییهای پروژه دارد و باید مطابق زمانبندی از پیش تعیین شده قبل از بقیه تعهدات بازپرداخت شود و تنها پس از پرداخت بدهی وام اصلی تعهدات دیگر قابل بررسی است. از این رو پایینترین ریسک را بین تمامی سرمایهگذاریها دارا است. درنتیجه سود وام اصلی صرفنظر از میزان موفقیتآمیز بودن پروژه معمولاً به اندازه بهره پرداختی به وامها است.
هدفی که شرکت پروژه سعی میکند در سازماندهی تأمین مالی از طریق وام به آن برسد، ساختن وامهای طولانی مدت و نیز تأمین مالی با نرخ ثابت و مینیمم کردن ریسک نیاز به تأمین مالی مجدد است.
پرداخت وامها به پروژههای BOT شامل دو مرحله است:
۱- وام دوره ساخت: وامی است که در دوره ساخت طبق زمانبندی مشخص به پروژه داده میشود. این وام باید تا آخر دوره ساخت و قبل از شروع دوره بهرهبرداری بازپرداخت شود.
۲- وام دوره بهرهبرداری: نظر به اینکه به محض پایان دوره ساخت، هنوز پروژه به سوددهی و بهرهبرداری نرسیده است و ازطرفی باید وام دوره ساخت بازپرداخت شود، این وام به پروژه داده میشود. نرخ بهره این وام به مراتب کمتر از نرخ بهره وام دوره ساخت است.
در دوره ساخت به دلیل وجود عدم قطعیتها وامدهندگان کمتر حاضر به دادن وام هستند، یا اگر اهدای وامی صورت گیرد در ازای مطالبه بهره بسیار بالا است. بنابراین متولیان پروژه برای رهایی از وامهای با بهره بالا و شروع عملیات اقدام به استفاده از سهام میکنند. پرواضح است بعد از مرحله ساخت به دلیل کاهش ریسک، وامهای بلند مدت با نرخ بهره کم قابل استفاده و دسترس است.
۸- پارامترهای اصلی در تأمین مالی و انتخاب بهترین حالت
نرخ سرمایه/بدهی: این نرخ ساختار سرمایه را درست میکند. به وسیله آن صاحب امتیاز میتواند تصمیم بگیرد چقدر از سرمایه لازم را باید از بانکها قرض کند و درصورت لزوم چقدر باید از دولت بگیرد.
نرخ بهره وام: معمولاً وامهای میان و بلندمدت منابع اصلی سرمایه هستند. برای تأمین نیازهای سرمایه در یک دوره زمانی کوتاه (کمتر از یک سال) به وامهای کوتاه مدت نیاز است، بهخصوص در دوره ساخت. باید هم برای وامهای میان و بلندمدت و هم کوتاه مدت نرخهای بهره معقولی برآورد شود.
دوره مهلت: دوره مهلت معمولاً به وامهای میان و بلند مدت تعلق میگیرد و طی آن وام گیرنده فقط بهره وام را میپردازد و نه اصل وام را. این مهلت در طول دوره ساخت بسیار مهم است چراکه تا آن مرحله درآمدی از تسهیلات وجود ندارد.
دوره بازپرداخت بدهی: دوره بازپرداخت بدهی به زمان لازم برای پرداخت اصل وام و بهره آن اطلاق میشود. این دوره پس از دوره مهلت قرار دارد.
دوره برگشت سرمایه: دوره برگشت سرمایه تعداد سالهایی است که برای جبران اصل سرمایهگذاری لازم است.
با تمام این تعاریف جایگاه تأمین مالی مناسب و تعیین بهترین ساختار سرمایهگذاری در پروژههای BOT از اهمیت ویژهای برخوردار است. قرار نگرفتن در یک چرخه مناسب نه تنها بازده و سوددهی به همراه ندارد بلکه باعث اتلاف هزینه و زمان شده و در نهایت منجر به شکست پروژه میشود. درکل قبل از هرچیز میتوان از ارزیابی مالی پروژهها و تصمیمگیریهای اقتصادی بهطور نسبی به بخشی از پیچیدگی و پراکندگی سامان داد. هرگاه ارزش آینده کلیه دریافتها و پرداختها به ارزش فعلی در زمان حال پروژه به ازای حداقل نرخ بانک (بهره بانکی) که سرمایهگذار انتظار دریافت آن را دارد، کوچکتر از صفر باشد، آن پروژه غیراقتصادی خواهد بود یا اگر ارزش حال جریانهای ورودی در مقایسه با ارزش جریانهای خروجی از حداقل نرخ بانک که سرمایهگذار انتظار دریافت آن را دارد، کوچکتر از صفر باشد آن پروژه غیراقتصادی خواهد بود. البته شایان ذکر است که این نرخ برای اشخاص یا شرکتهای مختلف باتوجه خصوصیات سرمایهگذاران فرق دارد.
باید توجه کرد که نسبت وام به سهام مقوله ثابتی نیست، در پروژههای مختلف باتوجه به شرایط درخور آن پروژه تقاضای بازار ریسکهای آن و پشتوانه اولیه مالی و… متغیر است. برای مثال پروژههایی که در معرض ریسکهای بازار قرار دارند تمایلی به استفاده بیشتر از ۶۰- ۶۵ درصد تأمین مالی به شکل وام ندارد درحالیکه آن رقم در پروژههای نیروگاهی ممکن است به ۸۰درصد نیز برسد.
از آنجا که بین الگوهای دستاندرکاران پروژه (شرکت پروژه و دولت) تفاوت زیاد وجود دارد. رسیدن به نسبت بهینه وام به سهام به همین سادگی نیست و رسیدن به منافع تمام گروهها سبب به وجود آمدن پیچیدگی خاصی شده است، به عنوان مثال همانطور که قبلاً نیز اشاره شد برای شرکت پروژه مهمترین هدف سوددهی است اما از دید دولت که یکی دیگر از عوامل پروژه است هدفهای دیگری از قبیل تکمیل و بهرهبرداری با کمترین ریسک و زمان ممکن، جایگاه اجتماعی و انتقال تکنولوژی در اولویت قرار دارد.
در واقع بالا یا پایین بودن مقدار وام و سهام برای ذینفعان پروژه هرکدام تأثیرات مثبت و منفی خود را دارد. لذا تعیین نسبت بهینه از آن جهت که منافع طرفین اصلی (شرکت پروژه و دولت) را تأمین کند حایز اهمیت است. بهطورکلی استفاده کم از سهام برای تأمین مالی بدین معنی است که درعوض باید مقدار بیشتری وام به منظور تأمین مالی پروژه اخذ شود. و این از تمایلات شرکت پروژه است تا از این طریق به سود بیشتری برسند و هزینههای پروژه را با اخذ وامهای بلندمدت تأمین کنند، با این کار به علت اینکه در اوایل پروژه سرمایه یا سهام کمتری از سوی شرکت پرداخت شده و درعوض این سرمایهگذاری را به صورت قسطی به بهره کم به سالهای کمالتهاب بعد از ساخت موکول شود. تغییرات میزان سود باتوجه به تغییر در میزان سهام حاکی از این موضوع است که به واسطه عدم تقسیم سود بین ذینفعان بیشتر شاهد سود بیشتر هستیم.
از دیدگاه شرکت پروژه، نسبت وام به سهام بالاتر، مساوی ساختار مالی کم خطر است. با این حال قوانین دقیق و روشنی برای تعیین نسبت وام به سهام بهینه وجود ندارد و این نسبت برای پروژههای مختلف و در کشورها و بخشهای متنوع متفاوت است. اما در این بین گذر از سهام و رسیدن به وام طولانی مدت با بهره کم، در مرحلهای که هنوز اطمینان کافی برای وامدهندگان از سوددهی و عدم ریسکهای بالا حاصل نشده در ابتدای پروژه از مشکلات و محدودیتهای اولیه است، وامهایی که در این دوره در دسترس هستند وامهایی با بهره بالا و شرایط سخت هستند، درعوض وامهای با بهره کم و بازپرداخت طولانی مدت، پس از تکمیل پروژه و با کاهش ریسک پروژه بیشتر در دسترس است.
بهطورکلی به این نتیجه میتوان رسید که شرکت پروژه در آرمانیترین شرایط از حداقل سهام استفاده کند و ساخت پروژه را به مرحلهای برساند که ریسکهای پروژه کاهش پیدا کرده و در آن زمان از بین وامدهندگان، ایدهآلترین مورد را انتخاب کند. یا درحالتی در صورت امکان از همان ابتدا بستری برای اطمینان خاطر از پیشبرد پروژه و کاهش ریسکها در حد چشمگیر، اقدام به دریافت وام طولانی مدت با بهره کم کند.
سهامداران خرد و وامدهندگان تمایل زیادی به سرمایهگذاری در پروژههایی دارند که خود شرکت پروژه سهم زیادی از تأمین مالی را عهدهدار است. از آنجایی که خود مالکان اصلی طرح در سود و زیان پروژه سهیم شوند با اطمینان بیشتر و ریسک کمتری اقدام به سرمایهگذاری در پروژه میکنند، دولت نیز چون شرکت پروژه را بیشتر سهیم میبیند، اطمینان بیشتری نسبت به مسؤولیت پذیری شرکت پروژه و درنهایت به بهرهبرداری رسیدن پروژه حاصل میکند.
و در آخر در حالت سهام بیشتر در ابتدای پروژه درست است سبب عبور از نقطهگذار پروژه شده و مانع وامهای با بهره بالا میشود اما درعین حال میتواند باعث کاهش ارزش خالص فعلی و متعاقب آن کاهش نرخ بازگشت داخلی پروژه شود و سود پروژه را برای سهام داران کاهش دهد.
۹- نتیجهگیری
بهطور حتم یکی از عوامل سوددهی و موفقیت پروژههای BOT تأمین مالی به شکل حساب شده و آیندهنگر است. بهترین حالت سرمایهگذاری و نسبت وام به سهام از منظر از دستاندرکاران و متولیان پروژه باتوجه به اختلاف در ملاکها و معیارها متفاوت است. اما بهطورکلی برای شرکت پروژه رسیدن به وامهای بلندمدت و با بهره کم، برای وامدهندگان تضمینهای لازم و عدم تأخیر در بازپرداختها و برای سهامداران خرد اقتصادی بودن طرح و سوددهی بیشتر در کنار ریسک کم مدنظر است.
آنچه که مسلم است این است که با شناخت و کنترل هرچه بیشتر ریسکهای پروژه، رسیدن به این نقطه عطف به شکلی راحتتر صورت خواهد پذیرفت و نتایج مطلوبتری رقم خواهد خورد.
درکل میبایست مدلی متناسب از شرایط خاص هر پروژه برای تعیین نسبت وام به سهام ارایه داد تا هم هدف اصلی شرکت پروژه و سرمایهگذاران که کسب سود مناسب از پروژه است تأمین شود و هم هدف اصلی دولت که بهرهبرداری و خدمات دهی پروژه با کمترین زمان و هزینه ممکن است، محقق شود.
منبع: ارایه شده در هفتمین کنگره ملی مهندسی عمران- ۱۳۹۲
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.