طرحهای صنعتی در هر حوزهای متناسب با سیاستگذاریهای کلان و برنامههای اقتصادی هر کشور تعریف و پس از طی فرآیند تشریفات اداری و اخذ مجوزها به مرحله اجرایی وارد میگردد. در مقطع زمانی تعریف طرح یا پروژه، امکانسنجی آن و حتی ضرورت انجام آن از منظر مسؤولیت اجتماعی، فرهنگی کاملاً لحاظ و تبیین میگردد. انجام […]
طرحهای صنعتی در هر حوزهای متناسب با سیاستگذاریهای کلان و برنامههای اقتصادی هر کشور تعریف و پس از طی فرآیند تشریفات اداری و اخذ مجوزها به مرحله اجرایی وارد میگردد. در مقطع زمانی تعریف طرح یا پروژه، امکانسنجی آن و حتی ضرورت انجام آن از منظر مسؤولیت اجتماعی، فرهنگی کاملاً لحاظ و تبیین میگردد. انجام پروژه/طرح طبق قواعد کلاسیک دارای سه هدف حصول کیفیت مدنظر مناسب در زمان مشخص و با هزینه معین میباشد. چه طرحهای عمرانی و صنعتی ملی که دارای ردیف بودجه مشخص در بودجههای سالیانه کشور برخوردار میباشند و چه طرح/پروژههایی که توسط بخشخصوصی یا عمومی و یا نیمهدولتی (شرکتهایی که سازمان دولت دارای حداکثر سهم نمیباشد) تعریف و اجراء میگردند. عموماً توسط سازمانهای نظارتی و بالادستی از قبیل هلدینگها، سهامداران مورد ارزیابی و پایش باید قرار گیرند. مهمترین وظیفه سازمان نظارتی تعریف مقاطع کنترلی است که مشخص نماید آیا پروژه همچنان بازده اولیه تعریف شده را دارد ؟ و چه میزان انحراف نسبت به برآوردهای اولیه صورت پذیرفته است و مجدداً سطح انحراف قابل قبول را تبیین نمایند. اکثر پروژههای بزرگ و ملی توسط هلدینگها و شرکتهای سرمایهگذاری اجراء میگردند که همزمان متولی و مالک دهها و صدها پروژه و شرکت در سطح کوچک تا کلان میباشند. از آن جایی که طرح و پروژهها تا زمان رسیدن به بهرهبرداری و محصول نهایی هیچگونه درآمدی برای شرکت ندارند و هزینهزا هستند و همچنین مدت زمان اجرای طرح/پروژههای بزرگ عملاً در حالت خوشبینانه بین سه تا پنج سال به درازا میکشد و منابع مالی همیشه به میزان کافی و لازم در تمام زمان قابل دسترسی نمیباشد لذا فراهم نمودن امکانات مالی که شرط اول صحبت شروع و ادامه مستمر طرح/پروژه میباشد از مهمترین اولویتهای هر سازمان میباشد. همانگونه که اشاره گردید؛ درآمدها و ورودیهای هر سازمان متناسب با شرایط اقتصادی کشور متغیر است و سازمانهایی که دارای طرح/پروژههای متعددی میباشند بایستی با مدیریت صحیح نسبت به تخصیص بودجه لازم برای پروژههایی که کد هزینه دارند اقدام نماید. بعضاً سازمانهایی که در چندین رشته و موضوع سرمایهگذاری کردهاند حساسیتهای بیشتری در اولویتدهی و تخصیص بودجه طرحها دارند و چه بسا کلیه محلهای درآمدی سازمان به موقع تأمین نگردد و مجبور گردند تخصیص پول را هدایت نمایند. یکی از مهمترین چالش سازمانهای سرمایهگذاری اولویتدهی تخصیص منابع به طرح ها/پروژهها میباشد که مدیران آنها چگونه و با چه الگوریتمی منابع مالی را به مسیر درستی هدایت و تزریق نمایند تا بازده مطلوبی از سرمایهگذاری صورت پذیرفته حاصلاید. این امر حتی در زمانی که سازمان از درآمدهای مناسب و کافی نیز برخودار میباشد اهمیت دارد چه بسا این که شرایط اقتصادی بهگونهای نباشد که درآمدهای مستمر و با ثباتی فراهم گردد. در حالحاضر با توجه به وجود تحریمهای ظالمانه از یکسو و همچنین شرایط اقتصادی دنیا بهدلیل شیوع اپیدمی کرونا از سوی دیگر باعث شده است که درآمدهای سازمانهای اقتصادی به طرز قابلتوجهی کاهش داشته باشد. از اینرو کمبود منابع مالی در انجام طرحها کاملاً محسوس است. بهطور مثال سازمانی که دارای طرحهای متعدد پتروشیمی از یکسو و همچنین طرحهای تأسیسات زیربنایی و یوتیلیتی از سوی دیگر میباشد و بسیاری از آنها نیز در بخشهای مهندسی و طراحی، تأمین تجهیزات و متریال و ساخت و نصب پیشرفت دارد باید بهگونهای برنامهریزی گردد که حتیالامکان کمترین خللی در روند پیشرفت آنها حاصل گردد. یکی دیگر از چالشهای مهم طرح و پروژههای صنعت نفت، گاز و پتروشیمی که در سازمانهای اقتصادی انجام میگیرد میزان پیشرفت آنان میباشد. بعضاً برخی از این طرحها دارای پیشرفت فیزیکی کمتر از ۱۰درصد میباشند که با محدودیت منابع مالی مواجه گردیدهاند. بهنظر میرسد پیشرفت طرح/پروژهای که بیش از ۵۰ درصد پیشرفت فیزیکی دارد، بایستی از اولویت بیشتری در تزریق منابع مالی نسبت به طرح/پروژهای که پیشرفت آن بسیار کمتر میباشد قائل بود. همانگونه که همواره طرحهای میادین نفتی مشترک نسبت به میادین غیرمشترک بهدلیل بهرهبرداری در زمان مقتضی از اولویت بالاتری برخوردار میباشد، لازم است در ارزیابی و تعیین اولویت دهی طرحهای سازمان توسط برنامهریزان اقتصادی، میزان پیشرفت پروژه به درستی به عنوان یک متغیر قابل اتکاء لحاظ گردد.
حسن اصلانیآزاد؛ کارشناس مدیریت پروژه در طرحهای نفت، گاز و پتروشیمی
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.