خود غافلگیری مزمن!

                 حرف‌های خودی و بی‌خودی خود غافلگیری مزمن!    نمی‌دانم این چه قاعده و قانون نانوشته‌ای است که قبل از اوج‌گیری هر موج کرونایی، مسؤولین و مقامات مربوط و حتی نامربوط، از شروع موج جدید و تصاعدی شدن آمار و مراقبت و محافظت بیشتر صحبت می‌کنند و همگی متفق‌القول نگران غافلگیر شدن و گل دقیقه […]

                 حرف‌های خودی و بی‌خودی

خود غافلگیری مزمن!

   نمی‌دانم این چه قاعده و قانون نانوشته‌ای است که قبل از اوج‌گیری هر موج کرونایی، مسؤولین و مقامات مربوط و حتی نامربوط، از شروع موج جدید و تصاعدی شدن آمار و مراقبت و محافظت بیشتر صحبت می‌کنند و همگی متفق‌القول نگران غافلگیر شدن و گل دقیقه نود و وقت طلایی هستند ولی هر بار می‌بینیم که جناب موج تشریف می‌آورند، کشور را شخم می‌زنند، خلق‌ا… را درو می‌کنند، رکوردهای جدید ثبت می‌کنند و هر دفعه هم ماندگاری بیشتری دارند و آخر کار هم خوش‌خوشان و نرم‌نرم می‌روند! البته گاهی هم مراسم تودیع موج قبلی و معارفه موج جدید برگزار می‌شود و آن یکی نرفته این یکی می‌آید!

  اینکه یاد گرفته‌ایم بگذاریم اوضاع از زرد و نارنجی و قرمز به سرخ، کبود و سیاه برسد، آنگاه یاد تعطیلی و محدودیت و سختگیری‌ها بیفتیم و انگار تا موج طومار زندگی بسیاری را در هم نپیچد و ظرفیت بیمارستان‌ها به حد انفجار نرسد، همچنان در تعارف و رودروایسی با خودمان و دیگران مانده‌ایم و دلمان نمی‌آید کاری که بعد از فوق بحرانی شدن اوضاع، مجبور به انجامش می‌شویم را همان ابتدای کار اجراء کنیم و جاده موج و سونامی را همان اول طوری بکوبیم که نفسش به رکوردشکنی و اوج‌گیری کفاف ندهد و ناکام از دنیا برود!

  مثل روز بر صغیر و کبیر معلوم شده که خانه پُرش تا دو، سه هفته دیگر با سر می‌افتیم داخل موج ششم و این‌بار لاندا و کاپا و مو و روسی نو رس و شاید هم مدل آفریقای‌جنوبی موزی‌اش، همه با هم خیز برداشته‌اند که گردهمایی بزرگی تشکیل داده و لابد سویه‌های جدید و نوظهوری ابداع و تقدیم ملت بینوای گرفتار در خود غافلگیری‌ها، بنمایند!

   خدمت حضرات مسؤول و مدیر و وزارت جلیله مربوطه و ایضاً آن قسم مردم واکسن‌گریز ماسک نزن بی‌خیال، عرض می‌کنیم که بهترین کار و مؤثر‌ترین روش برای آنکه خدای ناخواسته این‌بار هم طبق دفعات قبل دچار غافلگیری نشوید این است که در یک اقدام خردمندانه و مشعشع، غافلگیر نشوید، همین! نه اینکه به‌جای مراقبت و مواظبت و افزایش سخت گیری و تعطیلی‌ها و نظارت دقیق و تمام قد بر اجرای پروتکل‌های بهداشتی در سطح کشور، از آنسوی بام افتاده و عزم خود را برای بازکردن مدارس جزم کرده‌اید، یا اینکه به کم و بیش بی‌خیال نظارت و بازرسی و آمایش و پالایش شده‌اید، تالار و همایش و دورهمی و پاساژ و باشگاه و هرچه هست و نیست، هرطور که میل مبارکشان باشد باز باز است.

عده‌ای اعتقادی به واکسن ندارند و یا افرادی هستند که از وقتی واکسن زده‌اند، به‌طور کل ماسک و فاصله‌گذاری را کنار گذاشته‌اند و یا اساساً آن دسته از عجیب‌غریب‌هایی که هیچ چیزی جز ادعا و منم‌منم و لجبازی با هرچه علم و دانش است، در چنته ندارند، همه با هم در کنار مردمی که هم واکسن زده‌اند و هم شیوه‌نامه‌های بهداشتی را رعایت می‌کنند در فروشگاه و خیابان و مترو همراه شده‌اند و رخ در رخ در اتوبوس و مترو و آسانسور، نفس به نفس ایستاده‌اند! و هم خود را به بیماری و خدای ناخواسته فوت نزدیک می‌کنند و هم مردم بینوا را و انگار کسی به کسی نیست و برخی‌ها هم از عدم اجبار و الزام واکسیناسیون و رعایت حقوق شهروندی حرف می‌زنند، انگار فقط همین چند میلیون واکسن گریز شهروند این کهن دیار هستند!

  به هرحال با عقل نیم‌بند هوشنگ‌خانی خود، اوایلی که موج پنجم در حال دورخیز کردن و اوج گرفتن بود، در همین مرقومه شریفه عرض کردیم که این قضیه کرونا و موج و سونامی و جهش‌های رنگ و وارنگش، از آن قسم مواردی نیست که با چو فردا آید فکر فردا کنیم و انشاا… که بز است و ایضاً کار کتره‌ای و باری به هرجهتی و مماشات و کجدار و مریزی با افراد متخلف و کسانی که رعایت مقررات مربوطه را نمی‌کنند، از خطر و شر و مصیبت‌‌اش کم شود، از اتفاق خیلی هم شیر تو شیری و عدم نظارت و بی‌خیالی را دوست دارد و به آن عشق می‌ورزد!

 

    

                               هوشنگ‌خان