حرفهای خودی و بیخودی باید، نبایدها به کار نیاید! فکر میکنم بعد از گذشت حدود سه ماه از شروع به کار دولت جوانبخت، تقریباً همه آحاد این کهن سرزمین فهمیدهاند که مقامات بلندپایه از رئیس و معاون و وزیر و مدیرکل و جانشین و دیگر بلندمرتبگان، چه کسانی هستند و همچنین اینکه این […]
حرفهای خودی و بیخودی
باید، نبایدها به کار نیاید!
فکر میکنم بعد از گذشت حدود سه ماه از شروع به کار دولت جوانبخت، تقریباً همه آحاد این کهن سرزمین فهمیدهاند که مقامات بلندپایه از رئیس و معاون و وزیر و مدیرکل و جانشین و دیگر بلندمرتبگان، چه کسانی هستند و همچنین اینکه این بزرگواران همهکاره دستگاه و واحد و سازمان خود هستند، میتوانند دستور بدهند، باید و نباید بکنند و حتی تحکم کرده و خط و نشان هم بکشند! خلاصه کسی شک ندارد که جنابشان قوه فائقه هستند و میتوانند اینگونه بوده و باشند!
این حرفها را زدیم که خدایناخواسته کسی فکر نکند هوشنگخان در جایگاه و قدرقدرتی حضرات شک و شبهههایی دارد، اما از آنجا که مدیران گرچه سخندان و مصالح گویند، ولی به عمل کار برآید به سخندانی نیست و گوش خلقا… عوام پُر است از باید و نباید و دستور میدهیم و خواهد شد و این قسم حرفها، خواستیم به عزیزان مدیر و مسؤول عرض کنیم که اجالتاً این روزها باید شاهد جوانه زدن و رشد و نمو همه آن مدعا و شعار و کنفیکونها باشیم و دیر نیست که انتظار خلقا… برای به ثمر نشستن محصول انجامشدهها و نتایج و کردهها، به سر میرسد و اگر در فصل برداشت، خوشهای برای چیدن نباشد باز برمیگردیم به کی بود کی بود من نبودم و نگذاشتند و دستهای پشتپرده و به در و دیوار زدن برای یافتن مفری برای توجیه و خالی کردن شانه از بار مسؤولیت (البته بدون استعفاء و کسری حقوق و پاداشها و خدای ناخواسته تذکر کتبی و شفاهی و حتی یک چشمغره و نگاه نافذ!) به نظر میرسد وفور افراد دستوربده و کمبود عزیزان اجرایی و عملیاتی اجراکننده فرامین، تعادل حرف و عمل را به شدت به نفع جناب حرف سنگین کرده است و بهتر است عزیزان مسؤول به سرعت از انتخاب مدیر و معاون و زیرمجموعههای ریز و درشت فارغ بشوند و دل و دین خود را به انتخاب مجریان و افراد عملیاتی و کارگروههای پُرتلاش و پویا بسپارند زیرا که با همین دستفرمان آرام و با صبر و حوصله انتخاب مدیران، میترسیم عزیزان عملیاتی فعلی که تکلیف بودن یا نبودنشان را نمیدانند، دل و دماغ کار کردن نداشته باشند و بزرگان اجرایی که قرار است بیایند، آنقدر دیر برسند که جوی را آب برده باشد و چیزی به کشتزار تشنه نرسد!
طبع لطیف هوشنگخانی ما اجازه نمیدهد که این حرف را بزنیم ولی میزنیم! از صاحبمنصبان و کرسینشستگان استدعا میگردد منبعد هر موقع از افعال پرطرفدار باید و نباید و دستور میدهیم استفاده کردید، جسارتاً همزمان، شروع آن باید یا خاتمه آن نباید و ایضاً اجرای فرامین را نیز معلوم و اعلام فرمایید، روزشمار و گاهشمار مربوطه را بر سردر آن واحد و اداره و سازمان و دستگاه نصب بفرمایید و آدرس مشاهده آنلاین آن را در اختیار مردم و منتظران آن اقدام موکده قرار داده و همزمان ناظر و بازرس و زنگ خطر دیر کرد و تأخیر را هم تعبیه و تعیین فرمایید و در آخر هم عواقب و جزای عدول از اجرای خط به خط و مو به مو را هم اعلام فرمایید و همچین شفاف و صریح عدم وجود خط قرمز در تبدیل حرف و قول و شعارها به عمل را به عزیزان زیر دست فرمانپذیر گوشزد فرمایید، (اجرتان با خدا)
احساس ما این است اگر فرمول فوقالذکر توسط عزیزان مربوطه به اجراء گذاشته شود به نحو قابلتوجهای از وفور امر و فرمان و باید، نبایدها کم میشود و ایضاً به سرعت قحطی اجراء و عملیاتی شدن و شد، نشد، پایان یافته و حتی ممکن است بهجهت سرریز نشدن کفه اجراییات، دست به صادرات هم بزنیم!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.