حرفهای خودی و بیخودی لقمه را دور سر نتابانید، لطفاً! ظاهراً افسار این شتر گم شده تورم دَم به ساعتی کالا و خدمات، مهمتر از خود شتر است و عزیزان مربوط و مسؤول بیشتر از آنکه نگران گرانی و باری به هرجهتی و عدم نظارت و کنترل و ساختار و قوانین معیوب و […]
حرفهای خودی و بیخودی
لقمه را دور سر نتابانید، لطفاً!
ظاهراً افسار این شتر گم شده تورم دَم به ساعتی کالا و خدمات، مهمتر از خود شتر است و عزیزان مربوط و مسؤول بیشتر از آنکه نگران گرانی و باری به هرجهتی و عدم نظارت و کنترل و ساختار و قوانین معیوب و مبهم و فساد و مدیریت جزیرهای و شعاری و چوفردا آید فکر فردا کنیم باشند، دل و دین خود را دادهاند به مدیریت و قیمتگذاری دستوری، رها کردن قیمت دلار و جلب رضایت تولیدکنندگان انحصاری و غیرانحصاری و رساندن همه چیز به معرکه بورس کالا!
نمیتوانند برآورد دقیق قیمت تمام شده و حاشیه سود مناسب و ایضاً نظارت و کنترل درست درمان را بر تولید و توزیع و فروش مرغ داشته باشند، فشارش را به خلقا… میآورند و هر چند روز یک بار قیمت فروش مصوب مرغ را افزایش میدهند که هم افسار را پیدا و هم صورت مسأله را نیست و نابود کرده باشند!
لبنیات هم که از اول دولت جوانبخت تاکنون چند باری به افتخار گرانی نائل گردیده است و کسی هم آن ارزانی اول هفته وزیر محترم را بنا به دلایل کاملاً از پیش معلومی به روی خود نمیآورد.
نظارت و مدیریت بر بازار تولید و فروش خودرو که سالهاست که برای خودش لنگ میزند، قیمت تمام شده هم که قربانش بروم، شده است کیمیا و سالهاست که یک مسؤول و مدیر از حضرات خودروساز دوقلوی افسانهای انحصاری گرفته تا مدیران دولتی و صمتی و شورایرقابتی نتوانسته است با ادله متقن قیمت تمامشده خودروهای وطنی را جوری تعیین کند که مورد تأیید اهل فن باشد، حاشیه سود مصوب اجرایی شده و این قسم لوسبازیها هم که پیشکش!
با این همه لنگ و لوکی در نظارت و کنترل و قیمتگذاری، یکدفعه فیل آقایان یاد هندوستان و بورسی شدن خودرو افتاده است، البته آقای مدیری میگوید؛ خودروهای شورایرقابتی و قیمت دستوری پایشان به بورس میرسد و جناب مسؤولی، فرش قرمز را برای خودروهای دیگر، پهن و باب مذاکره را با ایشان باز کرده است!
اما ظاهراً افسار طلایی که بسیار مشتاق و علاقهمند دارد، یارانه ماهیانه به خلقا… است، اینجور که معلوم است جنابان مسؤول در حال رسیدن به یک جمعبندی تاریخی هستند که عجالتاً شتر افزایش ارزش پول ملی و نرخ ترجیحی دلار و قیمتگذاری دستوری و افزایش و توسعه تولید و نرخ GDP و دیگر شاخصههای رشد و توسعه، همچنان گم و گور باشند ولی یارانه ماهیانه را به عرش برسانند!
باتوجه به هنرمندی بیبدیلی که در مدیریت و نظارت داریم، این اتفاق به عبارت سادهتر یعنی گران کردن نجومی اقلام اساسی و غیراساسی و ایضاً نشستن بر سر سفره فروش سهام دولتی و کلی بیراهه پولساز! و تبدیل سرمایههای کشور به پول نقد و ریختن آن به حساب دولت و مردم و پس از مدتی که آبها از آسیاب افتاد و مثل دفعه قبل تورم و نرخ کالاها با سرعت نور از میزان یارانه سبقت گرفت و خلقا… به خاک سیاه نشستند، دو مرتبه یاد خلق پول و استقراض و دستهگلی به نام ۵۰ درصد کسری بودجه بیفتیم!
یعنی به جای آنکه ساختار اقتصاد مریض و قوانین و مقررات مبهم و فسادخیز و رانت و نورچشمی بازی را عوض کنیم و به کناری بگذاریم و ارتباط دوسویه و چند سویه با کشورهای جهان و افزایش تولید واقعی ساخت داخل و بالابردن ارزش پول ملی و کَندن پوست گرانفروش و مختلس و مفسد و نقرهداغ کردن دلال و رانتباز و مفتخور را تمامقد در دستور کار قرار دهیم، کار آسان و بیدردسر را انتخاب میکنیم، حالا فردا یا چند سال دیگر چو آمد فکرش را میکنیم!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.