تبیین و استانداردسازی عناوین و القاب علیرضا رضایی مشاور و مدرس حل مسأله و توسعه بازار مقدمه: شاید بارها این موضوع برایتان پیش آمده که احساس میکنید در جامعه امروز، برخی عبارات و بهکارگیری برخی صفات یا القاب بهگونهای بهکار برده شده است (مفهومسازی شده است) که عملاً یا بسیار لوث شده و آن شأن […]
تبیین و استانداردسازی عناوین و القاب
علیرضا رضایی
مشاور و مدرس حل مسأله و توسعه بازار
مقدمه:
شاید بارها این موضوع برایتان پیش آمده که احساس میکنید در جامعه امروز، برخی عبارات و بهکارگیری برخی صفات یا القاب بهگونهای بهکار برده شده است (مفهومسازی شده است) که عملاً یا بسیار لوث شده و آن شأن و منزلت واقعی خود را ندارند و حتی بعضاً مفهومی در خلاف جهت مفهوم و منظور اولیه از آن برداشت میشود و یا اینکه بسیار سهلالوصول و پرکاربرد شدهاند و بهراحتی برای معرفی و توصیف سازمان و نهاد و افراد و شخصیتها استفاده میشوند.
مثال برای این موضوع بسیار زیاد است از عناوین و مدارج علمی مثل دکتر، مهندس و استاد گرفته تا القاب مدیریتی و میانرشتهای مانند، کارآفرین، نمونه، نخبه، محقق، نویسنده و…
جالب است که این مشکل در زمینههای دیگر و البته به نوعی دیگر بروز نموده است، عناوین پرطمطراقی مثل برترین، بهترین، بزرگترین و از این دست القاب برای شرکتها، مدیران و سازمانها که یا توسط خود افراد و یا سازمانها به خودشان داده میشود و در تبلیغات و معرفیها بهکار برده میشود و یا در جشنواره و کنفرانس و سمینارهای مختلف، به این افتخار نائل میگردند که معمولاً ارتباط مستقیمی با میزان دخیل بودن در اسپانسری آن رویداد و یا دلایلی از این دست، دارد.
در این مقاله سعی میگردد، در ابتدا به دستهبندی کلی این القاب و عناوین که دو نوع آن در بالا ذکر گردید پرداخته و ضمن شرح اثرات مخرب و حتی ناگواری که چنین رویکردی میتواند در جامعه برجای گذارد، میپردازیم و در پایان پیشنهادی جهت تبیین و استانداردسازی اینگونه عبارات ارائه میگردد.
انواع عبارات، عناوین و القاب (عنوانسازی):
– القابی که معرف سطح تحصیلات و یا جایگاه علمی فرد میباشد:
مدارک دانشگاهی از کارشناس تا دکتری و فوقدکتری که البته دو عنوان آخر یعنی دکتر و فوقدکترا و پروفسور در موضوع بحث ما، با اقبال بیشتری مواجه میباشد.
فرقی ندارد که به چه دلیلی کسی را به اشتباه، با عنوان دکتر و یا پروفسور خطاب میکنیم، اینکه آیا فرض بر این است که ایشان به اندازه یک دکتر صاحب دانش و علم است و یا اینکه دارای مدارکی که به نوعی عنوان دکتر در آن شبیهسازی شده است مانند مدرک DBA (Doctorate Of Business Administration) میباشد و یا اساساً اعطای این عنوان کاملاً ذوقی و سلیقهای و هدفمند است و فرد یا عدهای میل مبارکشان کشیده است که فردی را دکتر یا پروفسور خطاب کنند و یا منافع خاصی از این اقدام دنبال میشود.
بهکار بردن بدون ضابطه عبارت یا لقب استاد، متخصص و یا صاحبنظر، اگرچه با شفافیت، جایگاه علمی و سطح تحصیلات فرد مذکور را مشخص نمی کند ولی این مهم را برعهده شنونده میگذارد که در ذهن خود هر جایگاه و مرتبه ای که خواست به آن شخص بدهد، مهم این است که عمداً و یا سهواً نوعی ذهنیت کاذب برای شنونده و جایگاهی موهوم برای افراد تعریف میکنیم.
– القابی که به نوعی معرف تمایز و مبرز بودن افراد (سازمانها) در حوزه علمی و یا کاری خود میباشد:
شرکت برتر، مدیر نمونه و یا برتر، نخبه، کارآفرین، پژوهشگر، استعداد درخشان، نابغه و ذکر صفات تفضیلی برای افراد و یا جایگاه و منصبی که شخص در آن قرار دارد.
واضح است که اعطای عناوینی مثل کارآفرین و یا نخبه و همچنین القابی که به نوعی معرف و متضمن برتری و بهترین بودن یک شخص را در جایگاه سازمانی و یا شغلی نشان میدهد، در برخی از رویدادهای مختلف مانند کنفرانسها، سمپوزیوم، سمینار و جشنوارههای مختلف، در اغلب اوقات ارتباط مستقیمی دارد با هزینه کردن، نقش داشتن و یا اسپانسری آن فرد در رویدادهای مذکور میباشد که عملاً هیچ تعریف مشخص و دقیق و مورد قبول و اجماع برای آنها وجود ندارد و به نگاه و سلیقه افراد، سازمانها و نهادهای اعطا کننده! بستگی دارد.
در رابطه با شرکتها و سازمانها هم، اعطای عناوین کاذب مختلف وجود دارد، وقتی یک شرکت رأساً به خود عنوان حامی مصرفکننده، بزرگترین، اولین و… میدهد و یا محصولات و خدمات خود را دارای بالاترین کیفیت، کمیت و یا نازلترین قیمت، معرفی میکند و یا اینکه با نمایش و شواف گزارشسازی و یا افکارسنجی و اسپانسری رویدادهای مختلف، مدالهای رنگارنگ کیفیت و صلاحیت را بر گردن میاندازد، نمونه سازمانی چنین رویکرد خطرناک و نگرانکنندهای میباشد.
– گواهی، تأییدیهها و مجوزات:
شاید قبول این موضوعی که قصد دارم در ادامه بیان نمایم برای برخی از خوانندگان کمی ثقیل و حتی غیرقابل قبول باشد، بنابراین ابتدا توجه شما را جلب میکنم به انواع و اقسام گواهیها و تأییدیههای که توسط سازمانهای داخلی و خارجی (حتی غیرمعروف و یا کاغذی) صادر میشود و با قابی زیبا بر دیوار دفاتر درج میگردد که غالباً با شرکت در دورههای غیرحضوری، آنلاین، مکاتبهای و از شما چه پنهان، صرفاً با پرداخت پول، صادر شده است.
حتی برخی مجوزات سازمانها و نهادهای رسمی و تأییدیههای صادره از مجموعههای علمی و فنی و حرفهای (خصوصی، عمومی و یا دولتی) بهگونهای مورد استفاده قرار گرفته و یا بهصورت مبهم و غیرمرتبط با موارد و عناوین دیگری ترکیب شدهاند که مخاطب را به اشتباه بیندازند. در واقع عملاً میتوان گفت که در بسیاری از موارد تأییدیهها و مجوزات برای موضوع خاصی صادر شده است اما با روشها و ترفندهای مختلف عملاً در جایگاه و شان دیگری قرار میگیرد تا مخاطب بهگونهای دیگر برداشت نماید!
فیالمثل طرف مجوز یک سازمان دولتی را برای راهاندازی کسب و کار خود گرفته است، ولی محصول و یا خدمات خود را بهگونهای مورد تأیید و دارای مجوز از آن سازمان دولتی معرفی میکند که به مخاطب اینگونه القاء کند که محصول و خدمات ما تحت تأیید و پشتیبانی علمی و فنی آن سازمان میباشد و در واقع اعتبار نداشته خود را به اعتبار سطح بالای سازمان صادرکننده مجوز اولیه گره میزند!
اثرات مخرب و ناگوار رویکرد عنوانسازی:
هر کدام از ما بارها و بارها، شاهد و یا شنونده انواع و اقسام کلاهبرداریها، دورزنیها، اتفاقات ناگوار مالی، جانی، روانی و ارتباطی و… بودهایم که ریشه بسیاری از آنها همین اغراقها، عناوین جعلی و بزرگنماییهاست، سوءاستفاده از مجوزات و یا صدور گواهی و تأییدیهها غیرواقعی، سپردن کار به دست نااهل و غیرمتخصص، ملاک عمل قرار گرفتن نظر و عقیده افراد بدون صلاحیت و بسیاری دیگر از این دست موارد، از نتایج و اثرات مخرب رویکرد عنوانسازی میباشد.
وقتی حوادث دردناکی مثل تخریب پل، بیمارستان و یا ساختمانهای نوساز را با یک سیل و یا زلزله نه چندان شدید، یا ریزش ساختمان نوساز و هنوز راهاندازی نشدهای مانند متروپل و وضعیت اقتصاد بیمار و اقدامات ناصحیح متولیان برخی بخشهای مالی و صنعتی و اقتصادی را میبینیم وقتی یک لیست بلند بالا از عناوینی مانند کارآفرین نمونه، نخبه اقتصادی، استاد مسلم، دانشمند فرهیخته، دکتر، مهندس و… را در ادامه سرمایهگذاران، مالکین، سازندگان پروژهها و همچنین مدیران و صاحبمنصبان ضعیف و ناکارآمد میبینیم بیش از پیش به عمق خطری که این عنوان، القاب و صفتسازی، جامعه ما را تهدید میکند پی میبریم.
هنگامی که در امور اجتماعی، فرهنگی و هنری، صنعت و تولید و برنامهریزیهای مالی و اقتصادی ضعفهای مفرط را میبینیم و یا تمامی سازههایی که به دلیل ضعف در کیفیت متریال، طراحی ضعیف و کیفیت نازل ساخت به دلایل مختلف دچار ریزش و خرابی شده و خسارات بعضاً جبرانناپذیری بر مردم و جامعه تحمیل کردند را بررسی میکنیم، امضاها، مجوزات، تأییدیهها و همه چیز در ظاهر درست و دقیق است، به عبارت دیگر آن اشتباهات، ضعفها، فروریختنها و ناپایداریها اثرات و نتایج ثانویه عنوان سازی است و اثر اولیه و بنیادی عناوین و القاب جعلی و پرطمطراق، صدور حکم، اهلیت بخشی، امضاء و مهر تأییدیهها و مجوزات است.
تبیین و استانداردسازی عناوین و القاب:
شاید بتوان گفت که مدتهاست که جامعه ما دچار سهلانگاری و یا سادهانگاری در اعطای عناوین و صفات بارز و خاص، شده است، به گونهای که وقتی یک نفر به هر دلیلی به جز دلایل درست و علمی و منطقی، عنوان نخبه و یا کارآفرین برتر میگیرد، یا با لقب دکتر و پروفسور خوانده میشود و چندین و چند گواهی و تأییدیه از مراکز مختلف غیر شاخص و معتبر (واقعی و یا کاغذی بودن آنها بماند) در کارنامه خود دارد و یا به خاطر ارتباط و رانت به صورت آسانسوری مدارج و مناصب مختلف را طی کرده و بدون تجربه و دانش کافی در جایگاههای مختلف مدیریتی (فرهنگی، اجتماعی، علمی و فنی) بعضاً حساس و مهم قرار گرفته جامعه، مسؤولین، خود ماها در برابرش با سهلانگاری، مماشات و نوع احترام و سادهانگاری برخورد میکنیم و آن طور که باید و شاید، بر سر موضوعات کاری و شغلی و ارتباطی و خانوادگی و حتی موارد حساس، دقیق و حائزاهمیت، سختگیری و دقت نظر بالا به خرج نمیدهیم و در واقع هموارکننده مسیری میشویم که یا به اشکال و دردسر و خرابی منتهی میشود یا به فاجعه و مصیبت که البته در برخی اوقات خصوصاً امور فرهنگی و علمی، سوءاثرهای حضور و مدیریت چنین افرادی در میانمدت و درازمدت خود را نشان میدهد که متأسفانه تا قبل از بروز نتایج، به سختی محسوس میباشد.
بنابراین به نظر میرسد باید این سهلانگاری، این آسان بودن اعطا و یا دریافت القاب و عناوین و مدارک و مجوزات و حتی مقام و مرتبهها، کنار گذاشته شود و همه اینها به اندازه لازم و در حد شان و منزلت و میزان مسؤولیت، اهمیت و حساسیتی که دارند، سخت و دور از دسترس و پیچیده شوند. بنابراین پیشنهاد میگردد:
۱- نسبت به تبیین و تشریح تمامی عناوین و القاب که بار معنایی و حقوقی و اعتباری خاصی داشته و به دارنده آن وجه و شان و منزلت مبرزی میبخشد، اقدام شود و در ابتدا بر سر تعاریف دقیق هریک از این عناوین و صفات به یک اجماع مابین صاحبنظران و اهل فن دست پیدا کنیم .
۲- با استانداردسازی تعاریف، چگونگی کسب و یا اعطاء مدارک و جایگاهها، سطح علمی و تجربی لازم، سازمانهای حقوقی صاحب صلاحیت برای تأیید و اعطاء و حتی رتبهبندی و یا محدودیتهای زمانی برای اعتبار هریک از این عناوین، شرایط بهگونهای باز تعریف گردد که حتی افراد نتوانند با اعمال نفوذ و ارتباطات بالادستی، برای خود عنوانی دست و پا کنند و در ضمن مقرر شود که در هر دوره زمانی اقدام به بررسی مجدد همه مسیر و تمدید اعتبار عناوین، باشیم.
۳- کد یکتا برای هر یک از عناوین خاص و برای هریک از افراد ( یا شرکتها و شخصیتهای حقوقی) صادر گردد که با استعلام این کد از سامانه مربوطه، بتوان صحتسنجی و راستیآزمایی در این خصوص انجام پذیرد و افراد و یا سازمانها و شرکتها مکلف باشند یا همراه با عناوین بهکار برده شده کد یکتا را درج نمایند و یا در صورت درخواست مخاطبین، نسبت به ارائه آن اقدام نمایند.
۴- هیچ سازمان، دستگاه اجرایی، نهاد و بخش خصوصی بجز سازمانهای مشخص شده اجازه اعطای هیچ یک از عناوین خاص مانند، کارآفرین، نخبه، برتر، بهترین، دانشمند، دکتر، پژوهشگر، پروفسور، استاد، نابغه و از این دست عناوین و القاب نداشته باشند. (فهرست عبارات خاص توسط سازمان مسؤول منتشر شود و به طور پیوسته پالایش و تکمیل گردد)
جمعبندی:
وقتی عنوان و جایگاه افراد بیشتر از توان علمی، تخصصی و تجربی ایشان مورد توجه قرار میگیرد و حتی داشتن ارتباطهای نسبی و سببی، نقش و جایگاه افراد را تعیین میکند و حتی به راحتی و در قانونی نانوشته بُرنده و کار راهاندازتر از مقررات و قوانین میشود، میل به عنوانسازی، مدرکگرایی و استفاده از القاب و صفات مختلف، پررنگ میشود، تلاش برای نزدیک شدن به افراد و مراکز قدرت و یا معتبر و دارای صلاحیت به هر نحوی از انحاء، شدت میگیرد و از بطن چنین رویکردی، اعطاء و همزمان تخریب و لوث شدن عناوین مهم و ارزشمند و القاب و صفات خاص و دارای شأن و منزلت، آغاز میشود و متاسفانه نتایج بعضاً فاجعه بار و مخرب این مسیر در موضوعات، جایگاهها و اتفاقات مختلف به روشنی دیده شده است که ضعف مفرط برخی از بخشهای مالی، اقتصادی، صنعتی، اداری و تشکیلاتی، تخریب و ریزش انواع سازهها در تندبادها و سیل و زلزلههای نهچندان قدرتمند و یا آتشسوزی و ریزش خودبهخودی برجهایی مثل متروپل و پلاسکو و دهها ساختمان و ابنیه دیگر نوساز و یا قدیمی که در شرایط بحرانی قرار دارند و همچنین شیوع کلاهبرداری، فساد، رانتخواری و… همگی میتواند ماحصل چنین اتفاق نامیمونی در کشور باشد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.