مدیریت حل مسأله در سازمان

  علیرضارضایی مشاور و مدرس حل مسأله در سازمان      مقدمه:    وقتی برای رسیدن به اهدافمان فرصت یا تهدید (تحدید) و یا مانعی به وجود بیاید و نیاز داشته باشیم شرایط بهتری را رقم بزنیم، می‌توانیم بگوییم مسأله‌ای اتفاق افتاده است در سری مقالات معرفی تکنیک‌های حل مسأله‌، به‌صورت خلاصه با اکثر تکنیک‌های […]

 

علیرضارضایی

مشاور و مدرس حل مسأله در سازمان

  

 

مقدمه:

   وقتی برای رسیدن به اهدافمان فرصت یا تهدید (تحدید) و یا مانعی به وجود بیاید و نیاز داشته باشیم شرایط بهتری را رقم بزنیم، می‌توانیم بگوییم مسأله‌ای اتفاق افتاده است در سری مقالات معرفی تکنیک‌های حل مسأله‌، به‌صورت خلاصه با اکثر تکنیک‌های معتبر این حوزه آشنا شدیم. که البته به دلیل اهمیت خاص تکنیک حل مسأله TRIZ‌، به این تکنیک به صورت مفصل و در مقاله‌ای مجزا پردخته شد.

در این مقاله سعی می‌گردد تا روش استفاده و به‌کارگیری هر یک از تکنیک‌ها و چگونگی فرآیند نتیجه بخشی آنها را مورد بحث قرار دهیم.

بنابراین در قدم اول به این می‌پردازیم که تکنیک‌های حل مسأله در صدد هستند چه اقدامی‌ انجام دهند و شالوده روش‌های مختلف حل مسأله بر چه رویکردی استوار است و اساساً تکنیک‌ها باید چه خصوصیتی داشته باشند که بتوان به آنها تکنیک حل مسأله اطلاق نماییم.

مراحل به‌کارگیری تکنیک‌ها و اینکه هر یک از این تکنیک‌ها بهترین بازده را در مورد حل چه نوع مسائلی از خود نشان می‌دهند (با ذکر مثال‌های متنوع)‌، قدم‌های بعدی است که در این مقاله به آن می‌پردازیم.

باید در نظر داشته باشیم که با یادگیری مهارت حل مسأله قبل از اینکه مسائل ما تبدیل به معضل و بعد بحران شوند، در زمان مناسب پاسخ مناسبی برایشان پیدا می‌کنیم.

قابلیت تکنیک‌های حل مسأله بر چه چیزهایی استوار است ؟

شاید این سؤال را می‌توان اینگونه هم پرسید که عملاً هنر و ظرفیت‌های پایه‌ای تکنیک‌ها چه باید باشد که بتوان از آنها برای حل مسائل استفاده نمود؟

      تکنیک‌های حل مسأله با توجه به ساختار و چارچوب اجرایی که برای آنها تعریف شده است در قدم اول به ما جهت شناخت دقیق مسأله و موضوع کمک می‌کنند. بخش‌های مختلف مسأله و جزییات مؤثر بر آن را مشخص کرده تا راه برای شناخت دقیق‌تر ریزمسأله‌ها و در نهایتاً حل مسأله اصلی‌، باز گردد.

      این تکنیک‌ها با روش‌های ابداعی خود (در صورت اجرای صحیح) می‌توانند از ظرفیت‌های علمی‌، تجربی و فکری افراد حاضر در تیم حل مسأله به نحو قابل‌توجه‌ای و در مسیر حل مسأله بهره‌برداری نمایند.

براساس آنچه گفته شد‌، روش اجرایی این تکنیک‌ها توانایی آن را دارند که به طور تحسین‌برانگیزی بخش‌های مختلف مسأله‌، ریز مسأله‌ها و همچنین توان حداکثری علمی‌، تجربی و فکری تیم حل مسأله را شناسایی و از همه اینها جهت حل مسأله استفاده نماید.  

مراحل به‌کارگیری تکنیک‌های حل مسأله‌:

وقتی قرار است یک مسیر یا فرآیند را طی نماییم در واقع به گفته مهاتما گاندی در حال انجام عملیاتی هستیم برای برطرف کردن شکاف بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب یک موقعیت که در واقع مسأله ما هم می‌باشد‌.

    برای این هدف داشتن یک نقشه‌راه و چارچوب منظم برنامه‌ای لازم و ضروری است‌، که این مراحل در ادامه ذکر و توضیح داده می‌شود‌، لازم به توضیح است که این مراحل مربوط به فرآیند معمول مدیریت حل مسأله می‌باشد و در موارد متعدد و با توجه به نوع مسأله‌، شرایط و حساسیت‌ها‌، تکنیک انتخابی و یا حسب تجربه مدیر حل مسأله این مراحل به‌گونه‌ای دیگر بازتعریف گردد. به‌طور مثال قدم اول برای حل مسأله‌، تشکیل کارگروه مربوطه می‌باشد که در ادامه توضیح داده می‌شود اما در برخی اوقات عملاً تشکیل کارگروه بعد از شروع فرآیند حل مسأله و یا تشخیص مسأله اصلی انجام شده و یا تکنیک مشخص شده برای حل مسأله مورد نظر در بین مسیر تغییر یافته و یا با دیگر تکنیک‌ها ترکیب می‌گردد‌.

مراحل حل مسأله‌:

      برنامه‌ریزی و تشکیل کارگروه حل مسأله:

طبعاً برای انجام کارها‌، بهترین روش کار تیمی‌است، بنابراین در قدم اول باید تیم حل مسأله انتخاب گردد. حضور افراد صاحب‌نظر در مورد موضوع‌، کسانی که به‌نحوی متأثر از موضوع هستند و یا افرادی که می‌توانند تاثیرگذار باشند‌، همچنین در صورت امکان دعوت از متخصصان و مشاوران بیرون سازمان و در نهایت شخصی که بتواند فرآیند ارتباطات و جلسات حل مسأله را مدیریت نماید و همچنین افراد خلاق و خوش فکر که زوایای مختلف موضوع را مورد توجه قرار دهند‌، می‌تواند ترکیب خوبی برای کارگروه حل مسأله باشد. بدیهی است که استفاده از یک کارگروه ثابت برای حل مسائل مختلف در یک سازمان‌، بازدهی و اثر بخشی کمی ‌را به همراه خواهد داشت و ممکن است عملاً کمترین کارایی مورد انتظار را از خود نشان دهد.

      اطلاع رسانی کافی:

اطلاع‌رسانی کافی به تیم کاری در رابطه با موضوع‌، هدف‌، قواعد کارگروهی در حل مسأله.

باید در نظر داشته باشیم که در برخی مواقع این تیم حل مسأله است که باید بهترین روش و تکنیک حل مسأله را برای موضوع مورد نظر انتخاب نماید ولی بهتراست از مشاوره یک متخصص با تجربه برای این انتخاب کمک گرفته شود.

      فهم و تعریف درست مسأله‌:

اولین اقدام کارگروه حل مسأله‌، شناخت دقیق مسأله است در واقع اولین مرحله از مهارت حل مسأله، فهم و تعریف درست مسأله است. از قدیم بسیاری از ما، این جمله را شنیده‌ایم که «فهم السؤال، نصف الجواب». یعنی فهمیدن مسأله نصف جواب را با خودش به همراه دارد و با فهمیدن مسأله انگار نیمی‌از جواب را پیدا کرده‌ایم.

شناسایی مسأله و نقطه مبهم و یا نیاز اصلی و اینکه شناخت و دستیابی به راه‌حل برای چه موضوعی عملاً باعث عبور از مسأله پیش آمده می‌شود.

انیشتین می‌گوید: اگر به من برای حل یک مسأله، ۶۰ دقیقه وقت بدهید، ۵۵ دقیقه آن را به فکر کردن درباره خود مسأله و پنج دقیقه باقیمانده را صرف راه‌حل‌های آن مسأله می‌کنم.

برحسب تجربه شخصی‌، در برخی از اوقات مسأله اصلی در بین مسائل مختلف پنهان است و یا در لایه‌های زیرین قرار گرفته است که در قدم‌های اول شناخت آن مشکل و بعضاً دور از ذهن می‌باشد‌، اما در بسیاری از موارد تشخیص مسأله اصلی با کمی‌دقت نظر و تضارب آراء کارگروه قابل استحصال است‌، بنابراین توصیه می‌شود بیش از حد وقت و انرژی خود را برای شناخت قطعی مسأله اصلی نگذاشته زیرا در صورت مدیریت صحیح فرآیند حل مسأله‌، مسأله اصلی در طی روند حل مسأله‌، شناسایی می‌گردد.  

فقط باید در نظر داشت که وفاداری به تشخیص‌های اولیه در فرایند حل مسأله جائی ندارد حال چه موضوع شناخت مسأله اصلی باشد و چه راه‌حل‌های عبور از مسأله و هر آن باید تیم کاری آمادگی داشته باشد با احصاء و استخراج یک مؤلفه و نکته پنهان‌، فرآیند را با توجه به شرایط جدید و تجربه ایجاد شده‌، از ابتدا آغاز نماید.  

 باید در نظر داشته باشیم‌، شاید اساساً مسائل و یا مشکلات آنگونه که ما فکر می‌کنیم و یا گزارش شده نمی‌باشد‌، بنابراین بسیار حیاتی است که قبل از هر چیز با استفاده از روش‌های مختلفی نسبت به تشخیص مسائل و یا حتی راستی‌آزمایی گزارش‌های رسیده اقدام نماییم.  

      تفکیک مسأله به بخش‌ها و ریزمسأله‌ها:

گام مهم دیگر در مسیر حل مسأله شناسایی ساختار تشکیل دهنده مسأله‌، بخش‌های مختلف مسأله‌، مؤلفه‌های مؤثر بر مسأله و همچنین ابعاد متنوع و ریز مسأله‌هایی است که می‌بایست نسبت به تعریف و شناسایی دقیق آنها و نظام اثرگذاری آنها بر مسأله و بر یکدیگر اقدام نمود.

جمع‌آوری شواهد مربوطه به مسأله‌، شناسایی تاثیرات و فرصت‌ها که در واقع بررسی مزایای حل شدن مسأله می‌باشد که با این بررسی می‌توان به بخش دیگری از زوایا و ابعاد مسأله آگاه شویم. اعتبار سنجی داده‌ها و اطلاعات جمع‌آوری و اعلام شده‌.

      پیاده‌سازی یک راه‌حل موقت‌:

در برخی از مواقع مخصوصاً وقتی که با یک مشکل و یا محدودیت به عنوان مسأله روبه‌رو هستیم‌، باید قبل از اینکه به راه‌حل نهایی دست پیدا کنیم و اقدام به پیاده‌سازی راه‌حل قطعی نماییم‌، راه‌حل و یا راه‌حل‌های موقتی را برای حفظ شرایط پایدار و به تعویق افتادن اثرات زیانبار شناسایی و نسبت به پیاده‌سازی موقت آنها اقدام نماییم.

  

      انتخاب بهترین تکنیک‌های حل مسأله و یا بهترین ترکیب از تکنیک‌ها برای حل مسأله‌:

شاید بتوان گفت مهم‌ترین بخش فرآیند مدیریت حل مسأله و البته این مقاله‌، مرحله انتخاب بهترین تکنیک برای حل مسأله مورد نظر می‌باشد.

برای ساده شدن کار در ابتدا کاربرد و سنخیت هر یک از تکنیک‌های معروف با انواع مسائلی که ممکن است با آن روبه‌رو شویم را به‌طور مجزا و با ذکر مثال بیان می‌کنیم. البته اکثر تکنیک‌ها را می‌توان برای حل مسائل بکار برد ولی برخی از تکنیک‌ها به‌صورت ویژه و مؤثرتری ما را برای رسیدن به حل مسأله‌، یاری می‌رسانند.  

 لازم به توضیح است که شرح هر یک از تکنیک‌ها و چگونگی روند و مراحل آن‌، در مقاله‌های قبلی ارائه گردیده است که علاقه‌مندان با مراجعه به سایت روزنامه می‌توانند آنها را مطالعه نمایند و در این مقاله صرفاً اشاره‌ای به کلیت آن تکنیک می‌نماییم‌.

۱- تکنیک علت و معلول (تکنیک استخوان ماهی)‌:

به احتمال زیاد شما در طول زندگی با مسائلی مواجه شده‌اید که علت اصلی آن برایتان مشخص نیست و نمی‌دانید چگونه می‌توان به بررسی و شناسایی علل به وجود آمدن آن مسأله پرداخت؟ برای پاسخ به سؤال فوق، می‌توان از نمودار استخوان ماهی (Fish Bone) به شناسایی و تعیین علل ریشه‌ای بروز مسأله کمک شایانی می‌کند.

کاربردهای تکنیک استخوان ماهی:

      شناسایی دلایل احتمالی یک مشکل.

      جلوگیری از تکرار مجدد مشکلات.

      توسعه محصولات/افزایش خروجی‌ها.

      اطمینان از هم راستایی اصلاحات در جهت حل مسأله.

       زمانی‌که علل بروز مشكل واضح نيست اين نمودار ابزار مفيدي براي شناسايي علل بالقوه است؛

       این تکنیک ابزاری است که با استفاده از آن به راحتی می‌توان ارتباط بين عوامل مورد مطالعه در يك فرايند را مشاهده کرد.

       این تکنیک در جلسات طوفان فكری بسیار پرکاربرد است (در ادامه به این تکنیک می‌پردازیم)

       همچنین اين نمودار در اجراي طرح کایزن (KAIZEN) براي كشف علت‌های ايجاد مشكل بسیار مفید می‌باشد.

برای موضوعاتی مانند علت کاهش مشتریان‌، چرائی به انگیزگی کارکنان و یا عدم رضایت شغلی کارکنان و به‌طور کلی موارد که مرتبط با مسائل انسانی است و یا برای ریشه‌یابی علت‌های بروز یک مشکل در یک موضوع فنی و یا مرتبط با بهره‌وری‌، می‌توان از این تکنیک استفاده نمود.  

۲- تکنیک حل مسأله پی‌ام‌آی‌:

همان‌طور که در مقاله مربوطه توضیح داده شد یکی از برترین مزیت تکنیک پی‌ام‌آی سیستم ارزش‌های این تکنیک است که انسان را مجبور می‌سازد تا دقایقی بر خلاف قالب‌های ذهنی‌اش تفکر کند و به مرور نسبت به قالب‌های ذهنی خود آگاه‌تر و مسلط‌تر شود، لذا آمادگی ذهنی بیشتری برای خلاقیت پیدا می‌کند.

یکی از مهم‌ترین کاربردهای این تکنیک خلاقیت‌، زمانی است که نسبت به یک قضیه اطمینان داریم و نه مواردی که نسبت به آن شک و ابهام داریم. به عبارت دیگر هر چه نسبت به موضوعی بیشتر بدبین یا خوش‌بین باشیم استفاده از این تکنیک کار گشاتر و اثر بخش تر خواهد بود. به این صورت که دقیقاً امکان خلاف بودن نظر خود را بررسی می‌کنیم

برای یافتن نکات جالب کافی است که جمله «چقدر جالب می‌شود اگر…» را کامل کنیم.

در واقع در بیشتر اوقات استفاده از این تکنیک واکنشی است به پیشنهادات‌، تغییرات غیرمنتظره و ناخواسته‌، تغییر ذائقه و نگرش نسبت به موضوعات و از این دست موارد.

مثال: فرض کنید مجبور می‌شوید برای یک مدت طولانی در شیفت شب به کار مشغول شوید. یا پیشنهاد می‌شود ساعات کاری به دو بعدازظهر تا هشت شب تغییر یابد و یا علیرغم تجربه تدریس برای کودکان، شما را برای تدریس برای بزرگسالان الزام نمایند و البته شما در رابطه با موارد ذکر شده حس خیلی مثبت و یا خیلی منفی داریند. در این شرایط است که می‌توان با کمک این تکنیک ایده‌های جدیدی برای انجام بهترین واکنش به شرایط پیش آمده‌، به دست می‌آورید.  

۳- تکنیک گروه اسمی‌(NGT) ‌:

      وقتی با موضوعی بحث‌برانگیز، حساس، دارای موافق و مخالف یا بسیار برجسته مواجه هستید و تصور می‌کنید عقیده‌های ضد و نقیض و ده‌ها دلیل جزئی و تفصیلی ممکن است بحث را فلج کند.

       هنگامی‌که کارگروه حل مسأله علت اساسی و ریشه‌ای یک مسأله را شناخته، ولی شناخت نحوه اقدام و انتخاب یک گزینه از میان گزینه‌های بسیار مشکل است.

      وقتی احساس می‌کنید ممکن است برخی اعضاء نتوانند در بحث مشارکت جدی نمایند و یا اینکه برخی از آنها ممکن است با حرف زدن و اظهارنظرهای زیاد فرصت صحبت کردن دیگران را بگیرند و به‌طور کلی وقتی می‌خواهید جمع‌بندی روش حل مسأله از طریق خردجمعی حاصل شود‌.

در همه این موارد از تکنیک گروه اسمی‌استفاده می‌شود‌، این تکنیک تقریباً حالت عمومی‌دارد و می‌تواند برای انواع مسأله‌ها مورد استفاده قرار گیرد‌، خصوصاً مسائلی که ممکن است دیدگاه‌ها و نظرات متفاوت و حتی متناقض و بسیار متنوعی درباره آن وجود داشته باشد‌، انتخاب استراتژی بازاریابی‌، جابه‌جایی دفتر یا کارخانه‌، ورود یا عدم ورود به تولید یک محصول یا یک بازار جدید‌، حتی انتخاب برخی مدیران ارشد سازمانی و‌… از جمله مواردی هستند که می‌توان با این روش به راه‌حل بهینه دست پیدا نمود.

ترکیب تکنیک گروه اسمی‌با تکنیک طوفان ذهنی بدین‌صورت که ابتدا در جلسه طوفان ذهنی همه اعضاء با ایده‌های مختلف و متنوع روبه‌رو شوند و سپس از طریق این تکنیک مراحل انتخاب بهترین راه‌حل را نهایی کنیم‌، می‌تواند نتایج بسیار خوبی را در پی داشته باشد.  

۴- تکنیک سینکتیکس (Synectics)‌:

این تکنیک روشی است برای برانگیختن تفکر خلاق در میان گروهی از افراد که گردهم می‌آیند. در این روش از اعضای گروه خواسته می‌شود که به عمد از قیاس و استعاره استفاده کنند تا بتوانند به خلق دیدگاه‌ها و نظرات جدید بپردازند. جزییات مراحل و روش اجرای آن در مقالات قبلی ارائه گردیده است.

برای مثال فرض کنید به دنبال ایده‌هایی هستید که رانندگی در جاده‌های مه آلود را راحت‌تر کند. برای این منظور می‌توانید موضوع را تشبیه به «دیدن» افراد نزدیک بینی کنید که قصد دارند راه‌های اطرافشان را بیابند. چطور این کار را می‌کنند؟ از دست‌هایشان کمک می‌گیرند، به زمین جلوی پایشان نگاه می‌کنند، از عینک استفاده می‌کنند، از عصاهای موجی استفاده می‌کنند یا از دیگران سؤال می‌کنند. به این ترتیب می‌توانید با الهام از هر یک از اعمال افراد نزدیک بین، ایده‌های جدیدی برای موضوعتان به دست آورید.

برای مثال هنگامی‌که اینشتین در مورد تئوری نسبیت خود کار می‌کرد، خودش را به جای بچه کوچکی تصور می‌کرد که بر روی شعاع و پرتو نوری سوار شده و در فضا سواری می‌کند. این تجربه کمک زیادی به اثبات تئوری نسبیت او کرد. وی اینگونه فعل و انفعالات روحی، فکری یا مغزی را «تجارت ذهنی» می‌نامید.

برای مثال عده‌ای از کارکنان کارخانه رنگ‌سازی برای به‌دست آوردن ایده‌های جدید در مورد رنگ ساختمان، پس از مذاکرات مختلف و تجزیه و تحلیل مشکل، جوهره مشکل را «چسبیدن رنگ روی رنگ» تعریف کردند. سپس هر یک از افراد نقش یک قطره رنگ را روی یک ساختمان که برای بار دوم رنگ می‌شود، ایفاء کردند (ساختن وضعیت مشابه). یکی از ایفاگران نقش، کوشید از طریق عاطفی و جسمی‌آنچه را یک قطعه رنگ تجربه می‌کند به نمایش بگذارد (راه‌حل‌های مشابه). این نمایش یکی از شیمیست‌های گروه را بر آن داشت تا بتواند نیازهای یک رنگ را برای چسبیدن مدت زیادی بر روی ساختمانی که قبلا رنگ شده است، درک کند. سپس به این وسیله توانست چنین رنگی را بسازد.

استفاده از این تکنیک بهتر است برای مسائلی باشد که به‌گونه‌ای با احساس و حواس پنجگانه مرتبط باشد و یا بتوان به‌صورت استعاره این حواس را به آن ربط داد‌، به‌طور معمول نتیجه گرفتن از این تکنیک محدود به شرایط خاصی است ولی می‌توان بعنوان کمک کننده به دیگر تکنیک‌هایی که بر روی خلاقیت ذهنی تمرکز می‌کنند‌، از آن استفاده کرد.

۵- تکنیک پنج چرا ؟ (the Five Whys Technique)‌:

 تاریخچه استفاده از «پنج چرا» به شرکت صنایع تویوتا و مغز متفکر آن یعنی ساکیشی تویودا باز می‌گردد که مبدع این روش و معروف به پادشاه مخترعان ژاپن بود. تکنیک «پنج چرا» به عنوان رویکرد علمی‌این شرکت برای حل مسأله در بخش‌های مختلف تولید به کار گرفته شد و روندی شامل چند چرای اساسی است.

باید در نظر داشته باشیم پاسخ آخر این تکنیک به خطای انسانی محدود نشود زیرا باید دلائل خطا را مورد کنکاش قرار دهیم و البته عدد ۵ قطعی نیست و می‌توان تعداد چراها بیشتر یا کمتر باشد.

یکی از معروف ترین مثال‌های مرتبط با تکنیک «پنج چرا»، ریشه‌یابی یک مشکل مشخص همچون «روشن نشدن خودرو» است. فردی که با چنین وضعیتی روبه‌رو شده است، باید مرحله به مرحله پاسخ پرسش‌های چرایی زیر را بدهد:

– چرا خودرو به یکباره خاموش شد و دیگر روشن نمی‌شود؟ عمر باتری تمام شده است.

– چرا عمر باتری تمام شده است؟ زیرا دینام به درستی کار نمی‌کند.

– چرا دینام به درستی کار نمی‌کند؟ زیرا مدت زمان زیادی از فعالیت آن گذشته و اقدامی‌در جهت تعویض باتری صورت نگرفته است.

– چرا اقدامی‌در جهت تعویض باتری صورت نگرفته است؟ زیرا پول کافی برای تعویض آن در اختیار نبوده است.

– چرا پول کافی برای تعویض باتری در اختیار نبوده است؟ زیرا بخش اعظم حقوق دریافتی خود را صرف خرید لباس‌های مورد علاقه‌ام کرده‌ام.

پاسخ آخرین چرا ریشه قطعی مشکل ایجاد شده خواهد بود.

مثلاً اگر لباس‌های تولیدی شما زود نخ کش می‌شوند، این سؤال را مطرح کنید: «چرا لباس‌های تولیدی این شرکت زود نخ کش می‌شوند؟»
یا اگر رستوران داری هستید که اخیراً فروش یکی از غذاهای رستوران افت کرده است از قول مشتری این سؤال را مطرح کنید: «چرا غذای
x را نمی‌خرم؟» و سپس با جواب این سؤال، «چرا»ی بعدی را بسازید.

چرا درس فرزند من ضعیف شده است‌، چرا هنگام صحبت در جلو جمع استرس زیادی می‌گیرم‌، چرا بهره‌وری در بخشی از کسب‌وکار یا همه آن کاهش یافته است و مثال‌های بیشمار دیگر از جمله مسائلی هستند که می‌توان با کمک تکنیک۵ چرا به ریشه‌یابی آن پرداخت.

تکینک۵ چرا برای مسائل تولید‌، ریشه‌یابی احساسات منفی یا مثبت بازدارنده و موضوعات به ظاهر پیچیده (تلفیق موضوعات انسانی و غیرانسانی مانند ماشین آلات‌، ابزار‌، عوامل محیطی و‌…) استفاده می‌شود.

لازم به توضیح است که استفاده از این روش نیاز به تجربه و تبحر و همچنین دانش کافی در مورد مسأله مورد نظر دارد و قطعا با تمرین و سعی و خطا و مطالعه و گردهم آمدن کارگروه مناسب می‌توان از این تکنیک برای بسیاری از موضوعات انسانی‌، تولید‌، خدمات و حتی خانوادگی (که نوعی از ارتباطات انسانی است) استفاده نمود.  

 با توجه به مزیت‌های تکنیک۵ چرا که در ذیل به آن اشاره می‌شود‌، توصیه می‌گردد حتماً این تکنیک را هنگام روبه‌رو شدن با مسائل به اجرا درآورید‌، هرچند ممکن است در بدو امر با مشکل‌، خطا و حتی سردرگمی‌روبه‌رو شوید.

– کاهش احتمال بازگشت مجدد (با حذف کامل ریشه‌های یک مشکل، احتمال شعله ور شدن دوباره آن در آینده بسیار پایین خواهد بود)

– پیشگیری از مشکلات قبل از بروز آنها

– جمع‌آوری اطلاعات برای شناسایی سایر مشکلات

– آگاهی بیشتر از چگونگی فعالیت یک سیستم

-سرعت

 

۶- تکنیک  DO IT (باز تعریف دقیق جزییات)‌:  

این تکنیک بر پایه چهار اصل اساسی و بنیادی تعریف مسأله به‌صورت دقیق و با جزییات‌، بازکردن ذهن و نگاه به مسأله از زوایای مختلف با ذهنی باز و بدون پیش فرض‌، شناسایی بهترین راه‌حل با توجه به اطلاعات و بررسی‌های فردی یا گروهی و در آخر تبدیل راه‌حل تئوری به اقدام اجرایی یا بهتر بگوییم تبدیل ایده به طرح و سپس عمل.

    باتوجه به مطلب فوق‌، کاملاً مشهود است که این تکنیک کاملاً فراگیر بوده و برای همه مسائل قابل تعمیم و استفاده می‌باشد و در واقع در مسیر اجرای دیگر تکنیک‌های تخصصی تر (متناسب با مسأله) می‌توان روش اجرا را بر اساس این تکنیک جلو برد.

    به جهت طولانی نشدن بی‌مورد مقاله مثال خاصی در این مورد مطرح نمی‌کنیم و شما خودتان می‌توانید مثال‌های زیادی را ذکر و تمرین نمایید.  

 

۷- تکنیک شکوفه نیلوفر آبی:     

در مقاله مربوطه شرح مختصر و جدول مربوط به این تکنیک ارائه گردیده است‌، به طور کلی هنگامی‌از این تکنیک استفاده می‌کنیم که یک مسأله دارای عوامل کلی متعدد مؤثری است که هرکدام از آنها نیز متأثر از عوامل مهم دیگر هستند، بنابراین هریک از عوامل کلی را به عنوان موضوع اصلی دو مرتبه با همین روش (گلبرگ‌های حول یک هسته مرکزی) مورد بررسی و مؤلفه‌های مؤثر را شناسایی و بررسی می‌کنیم.

از این تکنیک می‌توان در موارد متعددی از جمله شناسایی کاربردهای جدید برای فناوری‌ها یا شناسایی کاربردهای دیگر برای یک محصول‌، ایجاد و توسعه فعالیت‌های جدیدی مثل ایجاد بستر مناسب سازمانی برای خلاقیت‌، افزایش ارزش‌افزوده در محصول یا خدمات‌، کشف و راه‌اندازی بازار جدید‌، فروش آنلاین و یا بررسی مباحث مرتبط با کسب‌وکار مانند‌، بهره‌وری‌، بهبود محصول‌، روش تبلیغ و بازاریابی‌، مباحث آموزشی‌، تفریحی و فرهنگی و‌… استفاده نمود.

به طور مثال سازماني مي خواهد ميزان ارزش‌افزوده خود را افزايش دهد. «بالا بردن ميزان ارزش‌افزوده» موضوع محوري است و در خانه مرکزي صفحه نوشته مي شود و در اطراف این هسته اصلی‌، خانه‌های اقماری را در نظر می‌گیریم که در هر يک از اين خانه‌ها پراهميت‌ترين عواملي که در افزايش ارزش‌افزوده تأثیرگذار هستند، نوشته مي شود. مثلاً عواملي چون: تأمین‌کنندگان، سفرهاي پر هزينه، شرکا، روش‌هاي تحويل، کارکنان، تکنولوژي، تسهيلات و ارزيابي کار که با ميزان ارزش‌افزوده در ارتباط هستند و در اطراف آنها نیز عوامل مؤثر را ذکر می‌کنیم و سپس تلاش می‌کنیم نسبت هریک از عوامل فرعی با ارزش‌افزوده و اثر آن بر عوامل اصلی را شناسایی و سپس نسبت به اصلاح روندها اقدام نماییم و سپس همین عملیات را برای عوامل اصلی اجرا نموده تا به هسته مرکزی برسیم.

یک مثال دیگر: برای محصول یا خدمات خود تصمیم دارید اقدام به تبلیغات نمایید «روش تبلیغ مناسب» موضوع محوری شما و موارد مانند‌، طراحی و چاپ بروشور‌، تبیلغ در تلویزیون‌، بازاریابی مستقیم‌، تبلیغ در رسانه‌ها و فضای مجازی، بازاریابی تلفنی‌، شرکت در نمایشگاه و راه‌اندازی یک نمایشگاه دائمی‌عوامل اصلی هستند که می‌توانند در تحقق این کار به شما کمک نمایند که در خانه‌های اقماری اطراف هسته اصلی نوشته شده و سپس عوامل فرعی مؤثر بر هریک از این عوامل بررسی و نسبت به آن ایده‌پردازی می‌گردد.  

 

۷- تکنیک اسکمپر  SCAMPER:

کاربرد اصلی این تکنیک بر پایه ایده‌یابی فردی طراحی شده است که می‌تواند به نحو بسیار اثربخشی برای گروه‌ها نیز مفید باشد. هدف اصلی این تکنیک قدرت تصور است تا آن را در جهات و ابعاد مختلف و ضروری به حرکت درآورد. این تحریک به وسیله یکسری سؤالات تیپ و ایده برانگیز صورت می‌گیرد که شخص در رابطه با مسأله مورد نظرش، از خود سؤال می‌کند و در نهایت با افزایش ایده‌ها، کیفیت ایده‌ها تضمین و ارتقاء می‌یابد. واژهSCAMPER از ابتدای حروف واژه‌های سؤال‌برانگیز گرفته شده که در دستیابی ایده‌های نو بسیار مؤثر است.

به‌طور کلی این تکنیک به ما کمک می‌کند نسبت به هریک از کالاها‌، ابزار و المان‌های اطراف خود با دقت نگاه کنیم و با پرسیدن سؤالات تیپ و استاندارد این تکنیک به ایده‌ها و روش‌ها و کاربری‌های نوینی دست یابیم‌، در واقع این تکنیک برای ایجاد خلق ارزش جدید برای محصول و یا خدمات ما و یا عبور از شرایطی که کسب‌وکار ما در فضای سخت رقابتی و یا کسادی بازار قرار دارد و یا تغییر و تحول در کسب‌وکار‌، محیط زندگی و ارتباط با دیگران احساس می‌گردد‌، می‌تواند کاربردهای ارزشمند خود را نشان دهد.

به‌طور مثال: کالاهایی چون دستمال کاغذی با رایحه ی دل انگیز، کفش‌های کودکان که هنگام راه رفتن صدا می‌دهند، یا چراغی که در پاشنه ی کفش روشن می‌شود، نی برای نوشابه‌، چند مداد بزرگ و غول پیکر که می‌تواند طرح بسیار زیبایی به ورودی یک دانشگاه بدهد، یا یک کپسول آنتی بیوتیک را می‌توان چند هزار برابر کرد و به عنوان تابلو یک داروخانه مورد استفاده قرار داد. حذف سیم میکروفون موجب تولد میکروفون‌های یقه ای و حذف سیم تلفن که منجر به تولید گوشی‌های موبایل گردید و‌… می‌توانند مثال‌هایی باشند که ایده آنها از همین سلسه سؤالات تیپ در این تکنیک نشات گرفته شده است.  

 

۸-  تکنیک در هم شکستن مفروضات و تکنیک معکوس سازی مفروضات:

در این قسمت این دو تکنیک را در کنار هم قرار دادیم چون عملاً می‌توانیم با هر دو تکنیک که بر پایه مفروضات اولیه ما نسبت به موضوعی است در کنار هم استفاده نماییم.

تکنیک در هم شکستن مفروضات به ما می‌گوید مفروضات ذهنی خود را در مورد یک موضوع زیرسؤال ببر و نسبت به تصحیح و تغییر آن به نحوی که پنجره جدیدی برای شما ایجاد نماید‌، اقدام کن.

تکنیک معکوس‌سازی مفروضات به ما می‌گوید ابتدا مفروضات را شناسایی کرده وسپس هریک ازآنها را با توجه به تکنیک وارونه سازی‌، معکوس کرده ودرنهایت سعی کنیم از هریک ازمفروضات معکوس شده، الهامی‌برای پیشنهاد ایده جدید بگیریم.
همان‌طور که مشخص است این دو تکنیک به ما کمک می‌کند تا در مورد کاربرد‌های محصول‌، دوره‌های آموزشی‌، نحوه ارائه خدمات‌، ارتباطات اجتماعی و سازمانی و همچنین کارکرد ابزار و تجهیزات و مباحث روانشناختی و حتی درمان برخی بیماری‌های روانی‌، به مسیر‌های نو‌، ایده‌های خلاقانه‌، بهبود و همچنین تعمیق و غنای بیشتر دسترسی پیدا نماییم.

مثال برای تکنیک درهم شکستن مفروضات: وقتی بابت پشتیبانی و یا خدمات پس از فروش هزینه دریافت می‌کنیم‌، دلائل و نتایج آن بر اساس مفروضاتی مانند‌، کسب درآمد‌، نیاز مشتریان‌، رغبت به پرداخت هزینه توسط مشتری‌، خدمات پشتیبانی نوعی محصول است و‌… پایه گذاری شده است‌، اگر با کمک تکنیک درهم شکستن مفروضات هر یک از این پیش فرض‌ها را زیر سؤال ببریم و فی المثل بگوییم که به جای اخذ پول بابت پشتیبانی‌، این مبلغ را بر روی خدمات و یا کالای اصلی خود اضافه و روی پشتیبانی و خدمات رایگان تبلیغ کنیم و یا اساساً تعهدی بابت پشتیبانی نداشته باشیم و هزینه‌ای هم دریافت نکنیم و‌….

مثال برای تکنیک معکوس سازی مفروضات: صاحب یک رستوران مفروضاتی مانند رستوران‌، مواد غذایی به مردم عرضه می‌کند‌، رستوران، محلی خارج ازمنزل است‌، مشتریان برای غذا پول پرداخت می‌کنند‌، غذاها در آشپزخانه رستوران آماده می‌شود و‌… را برای کسب‌وکار خود در نظر دارد‌، اگر این مفروضات معکوس شوند به اینصورت که: رستوران به مردم موادغذایی عرضه نمی‌کند، مردم دررستوران غذا نمی‌خورند‌، مشتریان برای غذا پول پرداخت نمی‌کنند‌، مشتریان خودشان غذا را آماده می‌کنند و‌…‌، با تعداد مفروضات معکوس شده روبه‌رو هستیم که می‌توانیم جهت خلق ایده‌های جدید بر روی هریک فکر‌، مشاوره و تحقیق کنیم و به ایده‌هایی مانند: ایجاد سرویس غذاهای کامل نشده که مشتری خودآنها را درمنزل تکمیل کند‌، دادن یک وعده غذای مجانی به افرادی که بیشتر از۵بار ازرستوران خرید کرده اند و به مشتریان اجازه طبخ غذا داده شود‌، دست پیدا کنیم.

تمرین: در رابطه با مفروضات اولیه در مورد یک مرکز پاسخگویی به مشتریان یک شرکت‌، مفروضات اولیه را یادداشت کنید‌، یک بار آنها را درهم بشکنید (زیرسؤال ببرید و توضیحی بدهید) و یکبار آنها را وارونه (معکوس‌سازی) نمایید و ببینید چه نتایج و یا ایده‌هایی می‌توانید از آن بگیرید.  

لازم به ذکراست که هرچقدر لیست کامل‌تری ازمفروضات تهیه شود وبه هرمیزان که مفروضات فهرست شده بهتر و متنوع ترمعکوس شود، ایده‌های بیشتری بدست خواهد آمد.

۹- تکنیک تجزیه و تحلیل مورفولوژیک(MA)‌:

با فهرست کردن ویژگی‌های یک محصول و یا خدمات و استراتژی‌هایی است که می‌خواهید در آن نوآوری ایجاد کنید. به کمک تکنیک تجزیه و تحلیل مورفولوژیک، می‌توانید به روش‌خوبی برای خلق محصولات جدید دست پیدا کنید. روش کلی کار اینگونه است که همه ویژگی‌ها را یادداشت کرده و در زیر هریک حالت‌ها و شرایط مختلفی که این ویژگی می‌تواند داشته باشد را ذکر کنید و در قدم بعدی اقدام به ترکیب حالت‌های مختلف هریک از ویژگی‌ها با یکدیگر نمایید.

این تکنیک برای خلق خلاقانه محصول و یا خدمات جدید‌، تغییرات بنیادی در روش‌های کسب‌وکار‌، ساخت تجهیزات و یا مباحث ارتباطی و فرهنگی‌، مورد استفاده قرار می‌گیرد.

مثال: فرض کنیم می‌خواهیم یک نوع آباژور جدید بسازیم. قدم اول این است که فهرست ویژگی‌ها را تهیه کنید و یک تجزیه و تحلیل مورفولوژیک انجام دهید؛ یعنی ببینید چه چیزهایی با هم جمع می‌شوند تا یک چراغ به وجود بیاید. عوامل ریخت‌شناسی چراغ رومیزی می‌تواند عبارت باشد از منبع انرژی، نوع لامپ، اندازه، مدل، نوع رویه‌ی کار، جنس، نوع کلاهک و غیره. سپس اقدام به شناسایی حالت‌های مختلف برای هر ویژگی نمایید و این حالات را با هم ترکیب کنید‌، ممکن است ترکیب‌های جذابی که می‌توانند ایده‌های خوبی برای سازندگان آباژور بوجود بیاورد‌، به دست آید.

مثال‌های دیگر: ویژگی‌های یک فیلم‌نامه تلویزیونی می‌تواند عبارت باشد از شخصیت‌ها، اتفاق‌ها، مکان‌ها و گفت و گوهای رد و بدل شده میان افراد. یا برای یک استراتژی بازاریابی هم می‌توان ویژگی‌هایی مانند بازارهای موجود، موارد استفاده از محصول و همچنین قابلیت‌های ویژه‌ای که شما در اختیار دارید را لیست کرد‌.

 می‌توان با استفاده از این تکنیک به ایده‌های جدیدی برای تولید و خدمات در رابطه با مواردی مانند مواد غذائی‌، ابنیه و ساختمان‌، فضای سبز‌، پوشاک‌، خودرو‌، خدمات پستی و حمل و نقل و‌… دست یافت.  

۱۰-            تکنیک طوفان فکری‌:

می‌توان گفت که تکنیک طوفان ذهنی برترین تکنیک و شیوه برای برگزاری جلسات و مشاوره و دستیابی به انبوهی از ایده‌ها برای حل خلاق مسائل می‌باشد. این واژه هم اکنون در واژه نامه بین‌المللی وبستر اینگونه تعریف می‌شود: اجرای یک تکنیک گردهمایی که از طریق آن گروهی می‌کوشند راه‌حلی برای یک مسأله به خصوص با انباشتن تمام ایده‌هایی که به طور خود به خود و درجا به وسیله اعضاء ارائه می‌شود بیابند.

 به‌طور کلی این تکنیک برای رسیدن به انبوهی از ایده در مورد تولید‌، خدمات‌، بازاریابی‌، امور اجتماعی‌، خانوادگی و هر چیزی که شما فکر می‌کنید‌، می‌باشد. در واقع وقتی از روش‌های معمول امکان خلق ایده برای حل یک مسأله وجود ندارد‌، طوفان فکری به کمک می‌آید. هزینه اجرای این تکنیک نازل و اثرات مطلوبی در ارتباطات درون سازمانی می‌گذارد.

 این تکنیک را می‌توان به‌صورت گروهی یا فردی انجام داد ولی برای کسب بهترین نتیجه باید از روش گروهی استفاده نماییم.

مواردی مانند‌، چگونه فروش را دو برابر کنیم‌، چگونه ضایعات را ۲۰ درصد کاهش دهیم‌، بهترین طرح لباس کدام است‌، چرا نتایج بدست آمده با برنامه و نتایج پیش بینی شده همخوانی ندارد‌، شناسایی یک ایده بازاریابی پارتیزانی‌، افزایش وفاداری مشتریان و‌… می‌توانند موضوع جلسات طوفان فکری باشند.

 شاید اینگونه نیز بتوانیم بگوییم که طوفان فکری می‌توانند مکمل بسیاری از تکنیک‌های دیگر هنگامی‌که می‌خواهیم به انبوهی از ایده (خلاق و غیر خلاق) برسیم‌، باشد.

نکته‌های اجرایی:

      یک سؤال طوفان فکری خوب، نه خیلی محدود و نه خیلی گسترده است. در صورتی‌که سؤال طرح شده، بسیار محدود یا جزئی باشد، ممکن است نتواند الهام‌بخش تفکر گسترده در شرکت‌کنندگان باشد و از طرف دیگر، در صورتی‌ که سؤال خیلی گسترده یا مبهم باشد، ممکن است ایده‌های ارائه شده چندان مرتبط نباشند. بهتر است برای این منظور، جانب اعتدال را رعایت نمایید.

      با ارائه توضیحات، سؤال طرح شده را با آنچه در طی فرآیند حل مشکل به دنبال آن هستید، ترکیب کنید. سؤالات را به شکل مثبتی مطرح نمایید. به‌طور مثال، در عوض این‌که بپرسید «چرا ما نمی‌توانیم موفق شویم» یا «چه‌ کارهایی نباید انجام دهیم»، بپرسید «چگونه می‌توانیم موفق شویم» یا «برای کسب موفقیت، چه‌ کاری باید انجام دهیم». همچنین از طرح سؤالاتی که جواب آن‌ها بله یا خیر است، پرهیز کنید.

۱۱-          تکنیک دلفی‌:

این تکنیک بسیار شبیه به تکنیک طوفان ذهنی است با این تفاوت که افراد هیچ گاه به صورت گروه در یک جلسه و دور یک میز جمع نمی‌شوند این روش که غالباً در رابطه با مباحث کیفی و همچنین مباحث تحقیقاتی و پژوهشی استفاده می‌شود‌،اهدافی چون کشف ایده‌های نوآورانه و قابل اطمینان یا تهیه اطلاعاتی مناسب به منظور تصمیم‌گیری را دنبال می‌کند.

چه موقع از تکنیک دلفی استفاده می‌شود ؟

       هنگامی‌که می‌خواهید نظر اعضای یک تیم را در مورد شخصی به دست آورید بی آنکه روبه‌رو شدن آنان سبب احتمال خطا در قضاوت شود.

       هنگامی‌که اعضای یک تیم در یک جا مستقر نباشند و گردآوری اعضاء امکانپذیر و یا مؤثر نباشد‌.

       زمانی که لازم است اعضای تیم نسبت به تصمیمی‌که می‌گیرند و عواقب آن به طور کامل آگاه و مسئول باشند.

      هنگامی‌که حضور چهره‌های بالادست و فشار همتایان بر تصمیم گیری اثر می‌گذارد.

      شرایطی که موضوع بحث با ابهامات فراوانی روبه‌روست و داده‌های کافی در دسترس نیست.

      مواردی مثل آینده پژوهی‌، برنامه‌ریزی برای آینده و یا تصمیم‌گیری در مورد تاکتیک‌های مناسب در کسب‌وکار و یا فعالیت‌های تحقیقی و امور دانشگاهی.

مثال:

      به‌کارگیری روش دلفی در حوزه پزشکی در خصوص تعیین پارامترهای مؤثر بر بیماری آسم.

      انتخاب معیارهای مهم سنجش کیفیت خودرو

      آینده نگاری فناوری اطلاعات و ارتباطات

      روند تغییر ذائقه مردم یک منطقه در مورد یک محصول غذایی  

۱۲-         تکنیک تریز TRIZ (نوآوری نظام یافته)‌:

اگر تکنیک حل مسأله دلفی را بهترین تکنیک برای حل و پیشبرد مسائل پژوهشی و تحقیقاتی بدانیم‌، تکنیک طوفان ذهنی را بهترین روش برای دستیابی به ایده‌های خلاقانه برای امور حوزه ستادی و ارتباطات بدانیم‌، قطعاً تکنیک تریز شاه بیت تکنیک‌های حل مسائل فنی است است. در واقع TRIZ رویکردی الگوریتمی‌است برای حل نوآورانه مسائل فنی‌.

در مقاله ای با عنوان تکنیک حل مسأله TRIZ یا نوآوری نظام یافته که در سایت روزنامه مناقصه‌مزایده قابل دسترس می‌باشد صدها مثال در رابطه با استفاده از تکنیک تریز ذکر کردیم که در اینجا برخی از آنها را فهرست وار ذکر می‌کنیم. لازم به توضیح است که مبنای ایده پردازی در این تکنیک‌، تناقض و رفع تناقض است‌:

مثال‌:

 ابداعات و نوآوری‌های خلاقی مانند تولید نوشابه‌های بدون قند‌، ساخت ابزارهای چند منظوره‌، استفاده از کاتریج رنگی در پرینتر برای ترکیب رنگ‌ها‌، مکانیسم جمع شدن کمربند ایمنی‌، ذخیره سلول‌های بنیادی‌، گوی فلزی سر خودکار‌،‌، شکست سنگ کلیه با امواج الکتروسونیک و صدها مثال دیگر که هریک با استفاده از ۴۰ اصل ابداعی تریز و یا ترکیب آنها ابداع گردیده است تا یا مشکلی را حل کند و یا موجب تسهیل کارها بشود و یا کارکرد جدیدی را عرضه نماید.  

۱۳-          تکنیک شش کلاه تفکر‌:

تکنیک شش کلاه‌، اجازه می‌دهد که مغز حساسیت خود را در جهات مختلف و در زمان‌های مختلف به حداکثر برساند. بهتر است که بدانید که امکان ندارد بتوان حساسیت حداکثری را در جهات مختلف در آن واحد بدست آورد.

این تکنیک که در آن هر رنگ از مجموعه رنگ‌های شش گانه‌، نماد یک احساس و یا تفکر می‌باشد‌، به ما کمک می‌کند که تفکرات و احساسات خود را تحت مدیریت خود درآورده و هر بار با گذاشتن یک کلاه رنگی بر سرخود با نگاه احساسی و فکری همان کلاه‌، موضوع و یا شرایط را مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم.

به‌طور کلی این تکنیک برای کنترل و مدیریت تفکرات و احساسات‌، خصوصاً موارد لحظه ای و آنی و نگرش‌ها و در نهایت اقدامات ناشی از آن احساس و یا تفکر‌، به ما کمک می‌نماید.

 در زمان‌هایی که باید تصمیماتی در رابطه با موضوعی بگیریم بهتر است از انواع زوایا (کلاه رنگی) به آن نگاه کنیم و بعد تصمیم بگیریم  

 

شناسایی راه‌حل ( برطرف کردن علت و یا انجام اقدام ریشه‌ای برای حل مسأله)‌:

پس از انتخاب تکنیک یا تکنیک‌های منطبق بر مسأله‌، وقت آن رسیده است که کارگروه نسبت به بررسی و تحلیل موضوع و انتخاب راه‌حل مناسب اقدام نمایند.

 پس از آنکه کار گروه به راه‌حل و یا راه‌حل‌های ممکن دست یافت باید در مورد تبیین برنامه عملیاتی اقدام نماید.

 

برای راه‌حل‌ها برنامه‌ی عملیاتی بنویسید‌:

برای شروع نوشتن برنامه‌ی عملیاتی، اعضای گروه باید درباره‌ی راه‌حل‌های ممکن در هر حوزه از عوامل، بر سر راه‌حل‌هایی اولویت‌بندی‌شده به‌توافق برسند. این کار را می‌توان به‌طور گروهی انجام داد یا اینکه اعضا به چند گروه کوچک‌تر تقسیم شوند. در هر دو صورت، همه‌ی اعضا باید با راه‌حل‌های

پیشنهادی و برنامه‌ی عملیاتی موافق باشند. برنامه‌ی عملیاتی در قسمتِ «بررسی» استفاده می‌شود.

طرحی برای آزمون تجربی بنویسید:

طرح آزمون تجربی، نشان‌دهنده‌ی آزمون‌های لازم است. اعضای گروه با نوشتن طرح آزمون تجربی، بررسی می‌کنند که عوامل ریشه‌ایِ شناسایی‌شده واقعا بر متغیر‌های موردنظرشان اثر می‌گذارند یا خیر. گاهی اوقات ممکن است تمام عوامل با یک آزمون بررسی شوند و گاهی اوقات نیاز به چند آزمون است.

نکته: اگر احتمال می‌دهید بین علت‌ها برهم‌کنشی صورت بگیرد،‌ علت‌های موردنظر باید در یک آزمون به‌صورت یکجا بررسی شوند.

طرح آزمون تجربی باید شامل موارد زیر باشد:

۱-  زمان و مدت آزمون؛

۲-  چگونگی تغییر عوامل در طول آزمون‌ها؛

۳-  متغیرهای وابسته‌ی موردنظر؛

۴-  هرگونه متغیر نویزی که باید دنبال شود؛

۵-  مواردی که باید ثابت نگه داشته شوند.

همه‌ی افرادِ درگیر آزمون باید پیش از شروع آزمون از موارد زیر مطلع شوند:

۱-  هدف آزمون

۲-  جزییات طرح آزمون

۳-  نقش آن‌ها (شرکت‌کنندگان)

۴-  ملاک‌های اصلی کیفیت نتایج

 

      منابع شناسایی‌شده

بعد از نوشتن برنامه‌ی عملیاتی و طرح‌ آزمون، برای اعضای گروه تقریبا واضح است که به چه منابعی نیاز دارند. برای منابعی که برعهده‌ی گروه نیست، باید فهرستی تهیه شود. لازم است در این فهرست به این موارد اشاره شود: افرادی که به این منابع نیاز دارند، دلیل نیازمندی آنها، چارچوب زمانی و مقدار زمان تقریبی موردنیاز. این اطلاعات به گروه مدیریت داده می‌شود.

 

اجرای راه‌حل و اخذ بازخورد‌:

پس از تأیید راه‌حل بدست آمده و با توجه به برنامه‌ کامل،‌ واضح و فکر‌شده ای که تدوین شده است‌، هنگام اجرای آن، برای همه واضح است که هرکس باید چه کاری را در چه زمانی انجام دهد. باید بسیار توجه کرد ارتباطات و آموزش‌ها به‌طور کامل صورت بگیرد، به‌گونه‌ای‌که هریک از اعضای مجموعه بدانند چه چیزی‌ تغییر می‌کند، چرا تغییر می‌کند و برای موفقیت طرح چه کاری باید انجام دهند.

 عملیاتی نمودن راه‌حل نهایی‌، همیشه با موفقیت همراه نیست‌، باید بدون شتابزدگی و با دقت راه‌حل را بکار ببریم و به‌طور مدام نسبت به بررسی نتایج و اخذ بازخورد (چه در حین اجراء و چه بعد از پایان پیاده‌سازی راه‌حل) اقدام کنیم.

    در رابطه با امور فنی و مهندسی که بیشتر با امور کمی‌و فیزیکی در ارتباط هستیم‌، روند اجرای راه‌حل‌، بسیار ساده تر و به همین نسبت بررسی نتایج و اخذ بازخوردهای کوتاه مدت و بلند مدت و در حین انجام روند اجرا نیز ساده می‌باشد‌، اما در رابطه با موضوعاتی که با خارج از سازمان، امور انسانی‌، مباحث فرهنگی و آموزشی مرتبط هستند‌، اجرای موفق و همچنین بررسی نتایج تا حد زیادی مشکل تر می‌باشد.

 

 

تضمین برای واکنش بهتر به مسأله (جلوگیری از وقوع مجدد)‌:

باید توجه داشته باشیم در مسائلی که ایجاد یک مشکل و یا محدودیت، ناشی از یکسری علل اولیه و یا نتیجه تغییرات و نوسانات (پولی‌، بازار‌، نیروی انسانی و‌…) می‌باشد‌، می‌بایست پس از آنکه پیاده‌سازی راه‌حل با موفقیت به انجام رسید‌، برنامه مشخصی تدوین گردد که در آینده اینگونه مسائل بوقوع نپیوندد و یا با اولین نشانه‌ها بتوان بسرعت نسبت به اصلاح عوامل اولیه اقدام نماییم و همچنین آمادگی مقابله با تغییرات را داشته باشیم.  

جمع بندی‌:

    فراگیری تکنیک‌های حل مسأله‌، نحوه عملیاتی نمودن آن‌ها و همچنین شناخت این موضوع که هریک از تکنیک‌ها در مواجه با چه نوع مسائلی قابلیت بهتری از خود نشان می‌دهند‌، نیاز به مطالعه‌، مشاوره و تمرین زیاد همراه با سعی و خطاست‌، هرچند ممکن است برای حل مسائل خود همچنان به روش‌های سنتی معمول مثل هم اندیشی‌، نظرخواهی‌، تصمیم گیری بر اساس نظر و دیدگاه شخصی و یا نهایتا کمک گرفتن از یک مشاور مطلع‌، پایبند باشیم و فراگیری هریک از تکنیک‌های مرتبط با کسب‌وکار و یا نیازمان را سخت و عملیاتی نمودن و به‌کارگیری درست آن را سخت تر‌، بدانیم‌، ولی این واقعیت وجود دارد که برای پیشبرد بهتر فعالیت‌های خود ناگزیر به تغییر رویکرد هستیم و با تمرین و استفاده از ظرفیت کارتیمی‌و البته کمی‌از خودگذشتگی و استفاده از افراد توانمند و باتجربه در این حوزه‌، به مرور و با سرعتی بیش از حد انتظار‌، به تسلط نسبی در این رابطه دست پیدا خواهیم کرد و قطعاً نتایج ارزشمند و موفقیت‌هایی که به کمک به‌کارگیری تکنیک‌های حل مسأله به آن دست پیدا می‌کنیم‌، تمایل و انگیزه ما را به مراتب افزایش می‌دهد.