حرفهای خودی و بیخودی حواستان به شتر باشد! وسط این دعواهای حیدری، نعمتی و حذف و اضافه ارزترجیحی و تورم کمرشکن و واریز رایانه نصفهنیمه غیرقابل برداشت و اثبات اینکه کدام راه بهتر است و کدام چاه ارجحتر و شیر تو شیر کردن بازار که خود به قدر کفایت و با هنرمندی مسؤولان، […]
حرفهای خودی و بیخودی
حواستان به شتر باشد!
وسط این دعواهای حیدری، نعمتی و حذف و اضافه ارزترجیحی و تورم کمرشکن و واریز رایانه نصفهنیمه غیرقابل برداشت و اثبات اینکه کدام راه بهتر است و کدام چاه ارجحتر و شیر تو شیر کردن بازار که خود به قدر کفایت و با هنرمندی مسؤولان، درب و داغان بود با خبر از گرانیهای قریبالوقوع و گران کردنهای یهویی قبل از حرف زدن با مردم و توضیح و اقناع خلقا… و این عبارت شیک و مجلسی، مردمی کردن اقتصاد (که به ضرسقاطع هیچ کسی معنی و مفهوم آن را نمیداند!) و این هیاهوی چند صدایی، ایکاش میشد برای چند دقیقه همه را به سکوت دعوت میکردیم و با صدای رسا عرض میکردیم که اصل دعوا و همه مشکلات بر سر خوار و ذلیل شدن این ریال مادر مرده است و نه نرخ دلار دولتی و آزاد، وسط این جراحیها و ادعاها و سوپرمنبازیها و دنبال افسار شتر گشتن، حواستان به پیدا کردن شتر هم باشد!
هرچه میکشیم از اقتصاد محتضر و عدم درایت و کفایت در امور تولیدی و اقتصادی و مالی و صنعتی و نابهسامانی سیستم اداری و تشکیلاتی و امورات اجرایی و برنامهریزی و فساد و رانت و باندبازی افسار گسیخته و مافیا و مارهای چنبره زده بر اقتصاد کشور، میکشیم که کارمان به کالابرگ الکترونیکی و هدفمندی یارانه و نمیدانم مردمی کردن اقتصاد! ریختن چهارریال پول مسدودی به حساب خلقا…، کشیده است، اینکه نتوانستیم ارزش ریال را حفظ کرده و دایم در سقوط آزاد به سر میبرد و به جای آن که هوش و حواسمان را به آن بدهیم و بدادش برسیم، راه افتادهایم در حال حلوفصل نتایج و اثرات و… و ذالک هستیم، آن هم هر روز با یک طرح و روش و براساس سلیقه و میل و جمع اطرافیان!
آنجور که فهم هوشنگخانی ما میرسد اجالتاً شتر اقتصاد را با بار پر از نعمات الهی و معادن و مخازن، یکجا گم کردهایم و آنقدر شیر تو شیر است که برای رضای خدا یک مسؤول بلندپایه از ما بهترهم پیدا نمیشود که فکر و ذکرش را برای پیدا کردن آن گذاشته باشد! البته شاید حساب شتر دیدی ندیدی است و مسؤولان گرانقدر، میدانند که برگرداندن جان و قوت به ریال، خیلی سخت است و هنر و درایت میخواهد، بهجایش جراحی دمدستی اقتصاد و معیشت خلقا… را پیشه میکنند! شترسواری که دولا دولا نمیشود، حالا برفرض هم که این جراحی (از اتفاق، به نظر هوشنگخانی ما درست و بهجا) هم نتیجه داد و مسکنی شد بر آلام جناب اقتصاد، چه توفیری به حال ریال دارد که در بستر، نفسش به شماره افتاده است و دیر یا زود دوباره کمر اقتصاد را میشکند؟!
جسارتاً سرچشمه اقتصاد بدفرم گلآلود است و این خیل ماهیگیران و رانتیها و آن هیمنه طرح و روشهای رنگارنگ و این بساط جراحی و آن سفره چرب و شیرین دلار دولتی و روبه زوال رفتن تکه نان باقیمانده بر سر سفره خلقا… و هرآنچه در این بازار مکاره میبینیم، صدقهسری همان گلآلودی است که ظاهراً آنقدرها به چشم بزرگان نمیآید تا برای آن بهصورت اساسی و اصولی فکری بکنند و ریشه همه نابهسامانیها را بخشکانند.
معلوم نیست چرا هرچند سال یکبار جراحی لازم میشویم و به جای آنکه روش و مدیریت و کفایت و درایت بزرگواران مسؤول و مدیر و صاحب منصب و تصمیمساز و تصمیمگیر، به تیغ اصلاح و بهبود و تغییر، سپرده شود، این سفره و جیب و نیمنفس باقیمانده خلقا…، کالبد شکافی لازم میشود آن هم عدل به دست همان عزیزانی که عجالتاً اقدام و عملشان کار را به اینجا کشانده است!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.