دیده نشدن به سبک چاوشی!

                 حرف‌های خودی و بی‌خودی دیده نشدن به سبک چاوشی! روزگاری شده که خیلی از ما مردم و ایضاً قاطبه مسؤولین و مدیران و بازیکن و بازیگر و افراد ریز و درشت، به هر دری می‌زنند که در چشم بیایند و هم و غم‌شان این است که خود را خوب و عزیز و لارج و […]

                 حرف‌های خودی و بی‌خودی

دیده نشدن به سبک چاوشی!

روزگاری شده که خیلی از ما مردم و ایضاً قاطبه مسؤولین و مدیران و بازیکن و بازیگر و افراد ریز و درشت، به هر دری می‌زنند که در چشم بیایند و هم و غم‌شان این است که خود را خوب و عزیز و لارج و لاکچری و قوی و توانمند و به‌فکر مردم و دلسوز و مثبت و کلی چیز خوب خوب دیگر معرفی کنند، خودی و غیرخودی و حتی بی‌خودی هم ندارد، یک درمیان به دنبال دیده شدن و شمائل و شاخص شدن هستیم.

فرقی ندارد با سلفی گرفتن با بیمار و قهرمان و مقامات به‌دنبال آن باشیم و یا حضور شیک و پیک و مجلسی وسط آوار و سیل و گل‌ولای، ادعای قدر قدرتی و هالک بودن یا داشتن ماشین و خانه لاکچری، هر راهی را می‌رویم که مردم بیشتر از قبل ما را ببینند و با این دیده شدن برای خودمان هواخواه و طرفدار و احیاناً فدایی و دنبال‌کننده، داشته باشیم که یا برای رسیدن به پست و مقام راه‌مان هموار شود و یا تبلیغ و درآمدمان در فضای مجازی بالا رفته و شاید هم از اعتبار و موقعیت پیش‌آمده جهت جهش و پرش در دنیای واقعی بهره ببریم، بالاخره هزار و یک دلیل برای دیده شدن بیشتر وجود دارد و کرورکرور روش و ترفند و شوآف و شومنی برای دیده شدن!

در این دورانی که خیلی از افراد پیرو عقیده نازکی‌ کار و کلفتی نان هستند و با اندک بضاعت و هنر و کفایت، به دنبال حداکثر کردن منافع و رتبه و در چشم شدن و محبوبیت هستند، حقاً و انصافاً پیدا کردن افرادی که هزار و یک توانمندی و قدرت و موقعیت دارند ولی کار درست و هنرنمایی و خیر و خدمت را در خفا و چراغ خاموش انجام می‌دهند و بی‌سروصدا و در سکوت کارهای بزرگ می‌کنند، بسیار سخت است که این افراد کیمیایند در این برهوت مرام و معرفت!

البته خیلی از ما مردم نه در گروه فرصت‌طلبان دوربین‌دوست هستیم و نه خادمان پنهان از لنزها، که اگر توان و بضاعتی داشته باشیم به کم و بیش مراقب و محافظ دیگران خواهیم بود، کار خیر و خیراندیشی را آموخته‌ایم و آنقدرها هم دوربینی در اطرافمان نیست که به‌فکر گریز یا در آغوش کشیدن آن باشیم (خدا عوض‌مان دهد).

همه اینها را در مورد برخی از ما مردم و مسؤولین و همچنین این روزگار پررنگ و فریب حیلت‌ساز، عرض کردیم تا برسیم به عرض ارادت خدمت محسن‌خان چاوشی که بدون سروصدا و دوربین و رسانه و ایضاً جنجال و هیاهو و با همت بالای خودش و برخی طرفداران و دوستان و البته خیرین آماده به‌رکاب، در عرض دو سال، مبلغ هفت میلیارد و خرده‌ای برای آزادی ۸۵۱ زندانی غیر بزهکار هدیه کرده است، به بیماران زیادی کمک کرده تا هزینه درمان خود را پرداخت کنند و ۵۰ نفر را با حل‌وفصل و پرداخت دیه از چوبه‌دار نجات دهد! به همین سادگی، بی‌ریایی و زیبایی.

این را هم عرض کنیم که این عدد و ارقام را هم مدیرعامل ستاد مردمی دیه اعلام و رسانه‌ای کرده است،  ولی به هرحال گفتیم این توضیح را  بدهیم که خوانندگان گرامی یاد سرکشی و اقدامات خیرخواهانه یهویی و بدون هماهنگی قبلی برخی مسؤولین که با چندین دوربین و میکروفون پوشش داده می‌شود، نیفتند!

دوره زمانه بدی شده، معلوم نیست که چه کسی حرف راست و از سر صدق دل می‌گوید و چه کسی در حال چاپلوسی و ریا و شوآف است، آنقدر منافع و نیاز و خیر و شر و ظاهر و باطن قاطی پاتی شده است که بتوانی بفهمی فلان حرف و عمل و اقدام بهمان بنده خدا با چه هدف و نیتی بوده است، آنقدر هم اعتماد دیوارش کوتاه و بی‌رنگ شده است که هر حرکت مثبت و حسابی را اول با دیده تردید و شک و با صدتا عیب و ایراد به استقبالش می‌رویم، که برخی مواقع سره از ناسره جدا نمی‌شود و تَر و خشک با هم می‌سوزند، البته آنها که بی‌رنگ و ریا هستند، دیده نشدن و سوختن برایشان علی‌السویه هست، ته‌تهش شومن‌های گرانقدر، بازنده این بساط پرتکرار نامالوف هستند!

 

                 هوشنگ‌خان