مصمم به دستور و دیگر هیچ !

مصمم به دستور و دیگر هیچ !       ظاهراً تا اقتصاد و قوانین اقتصادی از رو نروند و از قاعده و حساب‌وکتاب دست برندارند و به حرافی و دستور و باری به هر جهتی روی خوش نشان ندهند‌، قرار نیست این معیشت و قیمت‌ها و شیرتوشیری‌ها سر به سامان بگذارد!      شوخی که نیست‌، همه […]

مصمم به دستور و دیگر هیچ !

      ظاهراً تا اقتصاد و قوانین اقتصادی از رو نروند و از قاعده و حساب‌وکتاب دست برندارند و به حرافی و دستور و باری به هر جهتی روی خوش نشان ندهند‌، قرار نیست این معیشت و قیمت‌ها و شیرتوشیری‌ها سر به سامان بگذارد!

     شوخی که نیست‌، همه مسؤولین و مجریان و قانون‌گذار و نهادی و قضایی‌، متفق‌القول هستند که باید تورم ریشه‌کن شود‌، گرانی نیست و نابود شود‌، بازار آرام شده و سفره مردم روزبه‌روز کوچک‌تر نشود و برای دستیابی به این هدف از هیچگونه دستور‌، ابلاغیه‌، طرح و مقررات و حتی بگیروببند هم فروگذار نمی‌کنند‌، هر چند روز یک‌بار هم که از عزم جزم و مصمم بودن و الا و لابد سخن می‌گویند‌، معلوم نیست با این جناب اقتصاد زبان نافهم اساساً باید با چه زبان و روشی صحبت شود که دست از گردنکشی و قلدری و حرف نشنوی بردارد و این آشفته‌بازار و گرگ و میشی و بی‌دروپیکری سفره‌اش جمع شود!

     اینکه برخی مدعی اقتصاددان راه‌به‌راه از اجرای اصول اقتصادی و برنامه‌ریزی و کنترل و قانون حرف می‌زنند و با نادیده گرفتن این همه تلاش مسؤولین هر دو پای خود را در یک کفش کرده و این آشفته‌بازار را نتیجه تحویل نگرفتن قواعد علم اقتصاد می‌دانند‌، واقعاً جای بسی تأسف دارد!

      هوشنگ‌خان (خودمان را می‌گوییم) بین دوراهی مانده است که اگر حرف‌های حضرات اقتصاد و مدیریت‌دان‌، بی‌ربط است پس چرا دستوردرمانی و باری به هر جهتی با چاشنی ضرب و زور قبلاً جواب می‌داد و هرچه باشد بالاخره چندین و چند سال است، مسؤولین و مدیران نخبه و کاربلد با همین دست فرمان جلو رفته‌اند و به غیر از این چند سال اخیر توانسته‌اند کج‌دار و مریز و نیم‌بند‌، از جوی مدیریت اقتصاد و معیشت مردم و تعادل بازار‌، بپرند.

     به‌نظر می‌رسد عزیزان کاردان و مسؤولان دلسوز‌، حساب و کتابشان درست است ولی یحتمل یادشان رفته آن وقت‌ها که در عین ندانستن و ندانم‌کاری و ناشی بودن! بالاخره لنگان خرک خویش به مقصد می‌رساندند‌، این جناب طلای سیاه بود که بدون ادعا و سروصدا‌، زحمت رتق و فتق امور و ماله‌کشی بر کم‌وکاستی‌ها را به جان می‌خرید و کارنامه حضرات مدیر و مسؤول و وکیل و وزیر را با یک دوجین نمره ناپلئونی‌، مُهر قبولی می‌زد و این گفتاردرمانی و اقتصاد دستوری و فرمان کن‌فیکونی همه‌اش زیر سر همان نفت سیاه است که روزگار کشور را خاکستری و تار کرده است.

      بهتر است مسؤولان و مربوطان به کل قید ماله‌کشی و فرشته نجات نفتی و زور و ضرب آن دوران را بزنند و مثل یک شاگرد حرف‌شنو پای درس اساتید علم اقتصاد و مدیریت و جامعه‌شناسی و… بنشینند و سمعاً و طاعتاً از دهانشان نیفتد تا شاید آب رفته‌، نم‌نمک به جوی بازگردد.  

 

                                                                                                            هوشنگ‌خان