وعده‌ها به مزایده می‌رود!

سمیه مهدوی- از لاف تا گاف فقط در یک حرف اختلاف وجود دارد. گاهی اوقات سخنانی بی‌پروا و بی‌محابا از شور برخی هیجانات و براساس جو حاکم زده می‌شوند بدون آن‌که عیارشان با سنگ محک اقتصاد سنجیده شود. این روز‌ها هم با داغ شدن بازار انتخاباتی وعده‌هایی بین کاندیدا‌ها و طرفدارانشان ردوبدل می‌شود که نیاز […]

سمیه مهدوی- از لاف تا گاف فقط در یک حرف اختلاف وجود دارد. گاهی اوقات سخنانی بی‌پروا و بی‌محابا از شور برخی هیجانات و براساس جو حاکم زده می‌شوند بدون آن‌که عیارشان با سنگ محک اقتصاد سنجیده شود.

این روز‌ها هم با داغ شدن بازار انتخاباتی وعده‌هایی بین کاندیدا‌ها و طرفدارانشان ردوبدل می‌شود که نیاز به عیارسنجی دارد. با افتادن شور انتخاباتی و مضاعف شدن هیجانات ناشی از آن گاهی اوقات این وعده‌ها حکم وعده‌های سرخرمن را پیدا می‌کند.

کاملاً طبیعی است که ملاک گزینش برای «شخص مورد نظر» در انتخابات ریاست جمهوری بررسی سوابق، عملکرد و همچنین برنامه‌ها و طرح‌های اقتصادی مطرح شده از سوی ایشان است.

از همین رو وعده‌ها و طرح‌های پیشنهادی باید براساس شرایط موجود، با آگاهی از آمار و ارقام هزینه‌ها، درآمد‌ها و در یک کلام ظرفیت اقتصادی کشور بازگو شوند.

چه خوب است کاندیداهای محترم در کنار بیان تیترهای ضرب دار و جذاب برای جذب آرا به نحوه چگونگی رسیدن به این طرح‌ها و برنامه‌ها نیز اشاره کنند و به لحاظ اقتصادی آن را کاملاً توجیه کنند؛ مشخص کنند که آیا چارت زمانی ۴ ساله دولتمداریشان کفاف اجرای مثمرثمر طرح‌هایشان را می‌دهد؟ یا مانند طرح‌های دیگر همچون مسکن مهر بعد از گذشت عمر دو دولت بین زمین و زمان معلق خواهد ماند؟

درحالی که بازار مزایده وعده‌های انتخاباتی، وارد فاز اجرایی شده است؛ بد نیست با یک حساب دو دوتا ۴ تا به برخی وعده‌ها نگاهی دقیق‌تر بیندازیم. وعده پرداخت ۲۵۰ هزار تومان ماهانه تا چه اندازه می‌تواند با واقعیت موجود مطابقت داشته باشد؟ آن هم درحالی که براساس گفته کارشناسان سالانه ۸۰۰ هزار تا یک میلیون نفر به جمعیت متقاضیان کار اضافه می‌شود! حال با این تفاسیر چگونه می‌توان به این امور نظارت کرد و به کدام یک می‌توان لباس عافیت پوشاند.

وقتی جریاناتی چون کسری بودجه، در آستانه ورشکستگی قرار گرفتن بانک‌ها، تعطیلی دومینووار کارخانه‌ها و… مسایلی از این دست پشت یکدیگر زنجیروار در یک صف قرار می‌گیرند؛ پرداخت یارانه‌های ۲۵۰ تومانی کمی غیرقابل واقعی به نظر می‌رسد. چون جمع این مبلغ در یکسال یک رقم کلانی را ایجاد می‌کند که ظرفیت بدهی‌های دولت اجازه خرج کردن آن را نمی‌دهد یا در خوشبینانه‌‌ترین حالت ممکن است گفته شود از بانک مرکزی وام گرفته می‌شود که باز هم این رویه منجر به بدهکارتر کردن دولت خواهد شد.

اما چه کاری می‌توان انجام داد تا تئوری‌های اقتصادی با کم‌ترین میزان ضریب اشتباه از بالقوه بودن به فعلیت برسند؟

آیا قرار است در یک عمل محیرالعقول و با خرق‌عادت نامزد‌ها معجزه‌ای در اقتصاد بیمار کشور حاصل شود؟

از قدیم گفته‌اند که سنگ بزرگ نشانه نزدن است؛ کاش ادعاهای «چنین کنم، چنان کنم» کاندیدا‌ها تا پایان کارشان در هر سمتی که هستند همچون سایه در تعقیبشان باشد و به فراموشی سپرده نشود.

ادعای مطرح شده در خصوص اشتغال‌زایی در صنعتی همانند پتروشیمی شاید بیش‌تر به یک رویای فانتزی مانند باشد که به سراب نزدیک‌تر است تا یک امر قابل اجرای نزدیک به واقعیت. «افزایش یک میلیون تنی ظرفیت تولید در پتروشیمی و به ازای آن ایجاد ۶۰۰ هزار فرصت شغلی» از جمله همان ایده‌پردازی‌هاست.

به فرض تحقق چنین امری آیا تمام نیروهای بیکار قرار است در صنعت پتروشیمی مشغول به‌کار شوند؟ پس تکلیف سایر زمینه‌های اشتغال‌زایی چه می‌شود؟

حال معلوم نیست این صنعت است که می‌خواهد چنین جادویی انجام دهد یا نامزدی که این ادعا را مطرح کرده است؟ پس چرا تاکنون این چوب جادویی با افزایش ۶۴ میلیون تنی ظرفیت پتروشیمی نتوانسته کاری از پیش ببرد؟ و بازار بیکاری را از خواب زمستانی بیدار کند؟ انتظار می‌رود با این چرتکه انداختن‌ها نه تنها مشکل بیکاری در جامعه حل ‌شود، بلکه می‌توان نیروی بیکار را از کشورهایی چون چین و کره وارد کنیم و نیروی شاغل صادر کنیم به این ترتیب کارخانه یا بنگاه کارآفرینی نه تنها برای عموم مردم در کشورمان بلکه در خارج از کشور نیز گره‌های اشتغال‌آفرینی را باز خواهد کرد!

زمان پیش از انتخابات درست همان لحظه‌ای است که باید حس اعتماد و اطمینان مردم را جذب کرد نه آن‌که با دادن برخی شعارهایی که محقق شدنشان به زعم کارشناسان اقتصادی و حتی عامه مردم باورپذیر نیست و بعضاً در چارچوب یک رویا خودنمایی می‌کنند مخاطب را دفع کرد.

در چنین فضای رقابتی، بازار وعده وعید‌ها داغ‌تر می‌شود و با رشد نجومی تعداد آمال و آرزوهای مطرح شده یک فضای مزایده‌ای رقم زده می‌شود. در پی وقوع چنین امری سخنان خطابه‌رانان این عرصه هر روز با نزدیک‌تر شدن به زمان موعود رنگ و جلای خاصی به خود می‌گیرد و با تلاش برای رسیدن به سرمنزل مقصود و جا گذاشتن سایر رقبا پرطمطراق‌تر از گذشته ظاهر می‌شود. بالا بردن سطح رفاه و امکانات، ایجاد اشتغال، افزایش یارانه، تسهیل امور ازدواج، دوبرابر کردن درآمد کشور همه این موارد در طول تاریخ آرزوی دیرینه دولت‌ها و ملت ایران بوده و هست اما این امر فاکتورهای خاصی را برای اجرا شدن می‌طلبد.

تا اینجای کار فقط به مسایل، معضلات و چالش‌های اقتصاد بیمار کشور اشاره شده است و در یک کلام فقط طرح مسأله صورت گرفته، اما از راه‌حل و بیان راهکار خبری نبوده است؛ باشد که در روزگاری نه چندان دور شاهد تخریب‌ها نباشیم و کاندیدا‌ها برگ برنده‌های خود را در پیشبرد مسایل اقتصادی رو کنند.