هشدار! قطار سالمندی در راه است

وقتی که خیلی زود «دیر» می‌شود! هشدار! قطار سالمندی در راه است مسعود طاهری توی اتوبوس، توی پیاده‌رو، توی تاکسی و… خوب که نگاه کنی متوجه افزایش سالمندان می‌شوی. آمار‌ها فریاد سالمندی سر می‌دهند؛ این‌که ایران کم‌کم به کشوری پیر تبدیل خواهد شد. متولدین آغاز انقلاب اکنون دوره میانسالی را می‌گذرانند. همان‌ها که به خاطر […]

وقتی که خیلی زود «دیر» می‌شود!

هشدار! قطار سالمندی در راه است

مسعود طاهری

توی اتوبوس، توی پیاده‌رو، توی تاکسی و… خوب که نگاه کنی متوجه افزایش سالمندان می‌شوی.

آمار‌ها فریاد سالمندی سر می‌دهند؛ این‌که ایران کم‌کم به کشوری پیر تبدیل خواهد شد. متولدین آغاز انقلاب اکنون دوره میانسالی را می‌گذرانند. همان‌ها که به خاطر سیاست‌های آن زمان مبنی بر افرایش جمعیت متولد شدند، اکنون مشکل بیکاری دارند، مشکل مسکن دارند، مشکل ازدواج دارند و…

برای ما که محصول همان دوره هستیم، دردناک‌‌ترین مسایل آن دوران شده نوستالژی! وقتی که به واسطه افزایش میلیونی جمعیت، مدارسمان دو شیفته و بعضاً ۳ شیفته بود! وقتی که فارغ‌التحصیل شدیم و قصد ورود به دانشگاه را داشتیم، صف چندین میلیونی بستیم و خیلی‌ها به واسطه انفجار جمعیت پشت خط دانشگاه ماندند؛ وقتی دل بستیم و خواستیم ازدواج کنیم، مشکل کمبود اعتبار وام ازدواج را پشت‌ سر گذاشتیم، وقتی خواستیم برای گذران معیشت کاری پیدا کنیم، همان جمعیت میلیونی را جلوی خودمان می‌دیدیم و…

بگذریم!

مصیبت اصلی اما در راه است، همان جمعیت میلیونی تا ۲۰ سال دیگر سالمند می‌شوند و تازه آغاز مکافات است!

همان‌ها که مانند نگارنده، زجرکشیده دوران انفجار جمعیت هستند، حالا باید با هم بزرگ‌‌ترین پیچ زندگیشان را که همان پیچ سالمندی است، به سلامت بگذرانند. پیچی که خیلی‌ها به نیمه نرسیده، ممکن است چپ کنند!

براساس آمار ۵۱ درصد جمعیت کل کشور مرد و ۴۹ درصد زن هستند. در سالمندان برعکس است و درصد مردان کم‌تر از زنان است. همچنین درصد بالایی از سالمندان کشور بی‌سواد هستند و در این بین جمعیت بیش‌تری از خانم‌های سالمند بی‌سواد هستند و به تبع این بی‌سوادی شانس اشتغال کم‌تری در دوران جوانی داشته‌اند و به تبع آن درآمد ندارند و درصد وابستگی آنها بیش‌تر شده و نیاز است که دولت از آنها بیش‌تر حمایت کند. طبق آمار بسیاری از زنان سالمند تحت حمایت کمیته امداد هستند و این خبر خوبی نیست و یا این‌که درصد بسیاری از آنها تحت حمایت فرزندانشان هستند اما از طرفی سن ازدواج در جامعه ما دارد بالا می‌رود و ممکن است ازدواج نکنند و در نتیجه فرزند نخواهند داشت و در این صورت سالمندانی که الان به واسطه فرزندانشان حمایت می‌شوند، در سال‌های آتی این حمایت را نخواهند داشت.

آمار‌ها فریاد هشدار سر می‌دهند؛ هشدار که تا دیر نشده به ورزش رو بیاورند تا بلکه کم‌تر در دوران سالمندی مشکل پیدا کنند، هشدار که تا دیر نشده خود را بیمه عمر کنند تا بلکه در دوران سالمندی کم‌تر با مشکل مالی مواجه شوند، هشدار که تا دیر نشده فکری به حال آلزایمر کنند تا حداقل فراموشی به سراغشان نیاید و…

سن امید به زندگی در ایران به ۷۴ سال رسیده است، یعنی ایرانیان نسبت به ۴۰ سال پیش ۲۰ سال بیش‌تر عمر می‌کنند و این یعنی عده بیش‌تری به دوره پیری می‌رسند و فشار‌ها و مشکلات سالمندی برای افراد بیش‌تری رخ می‌نماید. همین آمار‌ها هم می‌گویند که سن امید به زندگی «سالم» در میان ایرانیان ۱۰سال کم‌تر از سن امید به زندگی و در حدود ۶۴ سال است، یعنی ایرانیان ۱۰ سال آخر عمر خود را با ناتوانی، معلولیت و بیماری سر می‌کنند.

 

خلاصه آن که پیری همین نزدیکی‌ها است تا دیر نشده فکری کنید که به قول قدیمی‌ها خیلی زود دیر می‌شود!