امید برای پایان مهاجرت نخبگان!

محمدرضا عیوضی – یکی از خصایص و ویژگی‌های مراکز آکادمیک این است که ایده‌های جدید ارایه کنند و مولد باشند، این در حالی است که این خصیصه در ایران نسبت به توانایی بالای نخبگان وجود ندارد یا حداقل نمایان نیست. فضای اقتصادی دانش‌محور متشکل از اجزا و نهادهای مختلف است که با ارتباط مناسب میان آنها، […]

محمدرضا عیوضی – یکی از خصایص و ویژگی‌های مراکز آکادمیک این است که ایده‌های جدید ارایه کنند و مولد باشند، این در حالی است که این خصیصه در ایران نسبت به توانایی بالای نخبگان وجود ندارد یا حداقل نمایان نیست.

فضای اقتصادی دانش‌محور متشکل از اجزا و نهادهای مختلف است که با ارتباط مناسب میان آنها، زنجیره نوآوری شکل می‌گیرد و تبدیل ایده به ارزش، تسهیل می‌شود. در حال حاضر، در کشور ما برخی از این اجزا یا وجود ندارند یا در صورت موجود بودن، کارکرد لازم را ندارند و در نتیجه نیروی نخبه‌ای که در این فرایند وظیفه اصلی را برعهده دارد به ناامیدی و شرایطی برای تغییر می‌رسد.

واقعیت آن است که ناتوانی در ایجاد فرصت‌های شغلی نه تنها ایران بلکه مبتلا به بسیاری از جوامع است. در حال حاضر بسیاری از کشورهای صنعتی نیز در حسرت روند رشد فرصت‌های شغلی پیش از سال ۲۰۰۷ هستند.

رشد و توسعه یک کشور مرهون نیروی انسانی ماهر، نخبه و کارآزموده است؛ دانشمندان، مهندسان، متخصصان، نیروی کارآ و منابع سازمانی و نهادی به عنوان سرمایه‌های انسانی تلقی می‌شوند و مهاجرت این نیرو‌‌‌ها به آن معناست که جامعه از علم، تخصص و مهارت‌های فنی آنان محروم می‌ماند!

خب پر واضح است، در حال حاضر نه کشورهای مقصد به این همه مهاجر عمدتاً نخبه نیاز دارند و نه کشورهای مبدأ از وجود آنان، بی‌نیاز هستند!

روزنامه همشهری در یک برآورد شگفت‌انگیز در سال گذشته، خسارت ناشی از فرار مغز‌‌‌ها در ایران را رقمی بالغ بر ۳۰٫۴۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان اعلام کرده بود. البته که صحت این برآورد، مورد تردید جدی است اما قابل تأمل است.

اخیراً هم طبق گفته مقامات معاونت علمی ریاست جمهوری، آمار مهاجرت نخبگان روند نزولی داشته و حتی مهاجرت معکوس را شاهد بودیم اما همچنان وضعیت نیروی نخبه و نقش آنها در اقتصاد و علم کشور نگران‌کننده است.

راه‌حل اساسی و مؤثر برای جلوگیری از پدیده «فرار مغزها» ایجاد شرایط مناسب کار، تحقیق و پژوهش و دستمزد کافی و از بین بردن بی‌عدالتی و تبعیض است که خود موجب جلب نخبگان می‌شود.

از دیگر راه‌های جلوگیری از پدیده «فرارمغزها»، برنامه‌ریزی بلندمدت و حساب شده برای استفاده از نیروهای انسانی است و این امر باید مبتنی بر این اصل باشد که تربیت متخصصان باید براساس نیاز‌‌‌ها و متناسب با ظرفیت‌های داخلی و به قدر نیاز باشد، تا کمکی اساسی برای تحکیم زیربنای اقتصادی کشور باشد.

آیا می‌شود روزی دولت تعهد کند که به فارغ‌التحصیلان و نخبگان تربیت‌یافته کاری مناسب واگذار کند؟

اگر این امر تحقق یابد، علاوه بر آن‌که از هدر رفتن نیروهای نخبه و ذخایر انسانی جلوگیری می‌شود، شاهد پویایی و بالندگی و توسعه همه جانبه کشور خواهیم بود.

باید به این معضل بزرگ به عنوان یک پدیده ملی نگاه شود و در نتیجه دولت و مجلس و رسانه‌های همگانی نسبت به حل آن عزم ملی از خود نشان دهند.

تجدیدنظر جدی در وضع دانشگاه‌ها و بودجه‌های تحقیقاتی آنان و تخصیص اعتبارات و امکانات ویژه‌ برای آنان در راستای تحقیق و پژوهش باید مورد توجه باشد.

تغییر ساختار نظام آموزشی، تغییر نظام حاکم بر مؤسسات آموزش عالی، گماردن افرادی شایسته و فارغ از گرایش‌های سیاسی، حزبی و جناحی بر نقاط مدیریتی آنها، از جمله عوامل مؤثر در جلوگیری از پدیده «فرار مغزها» است.

در پایان ذکر این نکته ضروری است که تمام فعالیت‌ها برای جلوگیری از رشد این پدیده در حال شکل‌گیری است؛ از افزایش اهمیت پژوهش تا کاشت نهال اقتصاد دانش‌بنیان و ظهور و شکوفایی و از همه مهم‌تر حمایت از اکوسیستم استارت‌آپی در ایران، همه نشان‌دهنده تغییر رویه مدیریتی است که بازگشت نخبگان مهاجر بیانگر و مصداق این تغییر است.

اما با توجه به جایگاه علمی ایرانیان و همین شکل‌گیری فضای علمی، قشر نخبه توقع به مراتب بیش‌تری برای آماده شدن هرچه سریع‌تر این مهم دارد تا همان‌طور که بار‌ها بیان شده است؛ روزی رسد که نخبگان کشورمان حتی سیلیکون‌ولی را هم برای تبدیل ایده به ثروت در مقابل وطنشان ترجیح ندهند.