مسعود طاهری داستان جذاب، بازیگران توانمند، کارگردانی خوب و …. . همه این ها که کنار هم بگذاری میرسی به شهرزاد! سریالی که این روزها در شبکه نمایش خانگی غوغایی به پا کرده است. شاید خیلیها از خود بپرسند چگونه شد که این سریال دل اکثریت را ربوده است و هر هفته هم مخاطب […]
مسعود طاهری
داستان جذاب، بازیگران توانمند، کارگردانی خوب و …. . همه این ها که کنار هم بگذاری میرسی به شهرزاد!
سریالی که این روزها در شبکه نمایش خانگی غوغایی به پا کرده است. شاید خیلیها از خود بپرسند چگونه شد که این سریال دل اکثریت را ربوده است و هر هفته هم مخاطب بیشتری پیدا میکند؟
خیلی وقت بود که چشمانمان برای دیدن یک سریال عاشقانه بیواسطه خشک شده بود! خیلی وقت بود که در فیلمها و سریالهای داخلی، سوژهها تکراری شده بود. خیلی وقت بود که هنر هفتم کشور جای خالی حرفهای عاشقانه را احساس میکرد و خلاصه خیلی وقت بود که دلمان برای شنیدن آهنگی عاشقانه وسط یک سریال داخلی، لک زده بود.
از روزهایی که در فیلمها و سریالهای ایرانی مرام و معرفت میبارید، مدتها گذشته بود. از روزهایی که کسی برای خاطر خواهرش جان میداد هم کلی گذشته بود. خلاصه از روزهای سریال اصیل ایرانی با آن لهجه و گفتار و کردار خاص مدتها گذشته بود. از روزهایی که همه قیصر قیصر میکردند و مرام و معرفت برترین آوازه هر مرد ایرانی بود نیز دههها گذشته بود….
شهرزاد در روزهایی به بازار آمد که خوراک سینمایی جامعه شده است فیلم خندهدار.
خندهدارتر اما این است که جامعه فرهنگی غمزده، دقیقا آن روی خود را به گیشهها نشان میدهد و فیلمهای خندهدار یکی پس از دیگری رکورد میزنند. فیلمهایی که به قول سینماییها، خوراک گیشه هستند و نه خوراک فرهنگی.
اما با احترام به همه این خوراکهای گیشهای، شهرزاد به خاطر با اصالت بودنش، هر هفته مخاطب اضافه میکند تا خیلیها را یاد «یه پاییز زرد و زمستون سرد و یه زندون تنگ و یه زخم قشنگ و…» بیندازد. ممنونیم از حسن فتحی به خاطر برانگیختن تمام گمشدههای واقعی.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.