مجتبی قدیری بعد از توافقات اولیه هستهای و بحث رفع تحریمها و ورود سرمایهگذاران، پیمانکاران و شرکتهای داخلی به کشور شاهد اظهار نظر برخی مسؤولان محترم بودیم که ادعا داشتند سرمایهگذاران خارجی برای ورود به بازارهای بکر ایران باید با شرکتها و پیمانکاران ایرانی جوینت شوند یا به قولی شراکت کنند تا موفق به […]
مجتبی قدیری
بعد از توافقات اولیه هستهای و بحث رفع تحریمها و ورود سرمایهگذاران، پیمانکاران و شرکتهای داخلی به کشور شاهد اظهار نظر برخی مسؤولان محترم بودیم که ادعا داشتند سرمایهگذاران خارجی برای ورود به بازارهای بکر ایران باید با شرکتها و پیمانکاران ایرانی جوینت شوند یا به قولی شراکت کنند تا موفق به حضور در بازارهای ایران شوند. آنها نباید فقط صادرکننده کالا و خدمات به کشور باشند بلکه باید در کنار مراودات تجاری شاهد انتقال دانش و تکنولوژی به کشور باشیم.
نکته اینجاست که همراه هیأتهای سیاسی که در این برهه زمانی از ایران بازدید داشتند، شاهد حضور سرمایهگذاران، شرکتها و پیمانکاران بخش خصوصی کشورهای خارجی بودیم که تلاش داشتند در این مراودات سیاسی به قولی مظنه بازار را درآورند که آیا ایران ارزش سرمایهگذاری دارد؟ و آیا شرایط بیانشده از سوی مسؤولان مناسب است یا خیر؟ برای شراکت و جوینت شدن کدام شرکتها و پیمانکاران خرد و کلان توان همکاری و شراکت را دارند؟
اما این دید و بازدیدهای رسمی و غیررسمی دیپلماتیک به همراه تجار و فعالان اقتصادی آنها از نظر فعالان اقتصادی کشور دستاورد خاصی نداشته است. چرا که تمایل سرمایهگذاران، شرکتها و پیمانکاران خارجی به سرمایهگذاری بیش از آنکه در بخش خصوصی باشد، در شرکتها و پیمانکاران دولتی و شبهدولتی بوده است. چرا که تجار، سرمایهگذاران و اقتصاددانان خارجی به این نتیجه رسیدهاند، امنیت سرمایهگذاریهایشان در گرو همکاری با دولتها و شرکتها و پیمانکاران شبهدولتی است.
زیرا بخش نحیف خصوصی که در تصمیمگیریهای خرد و کلان اقتصادی نقشی ندارد و بیشتر شبیه عروسک خیمهشببازی سیاستها و برنامههای اقتصادی دولتمردان میباشد.
این اتفاقات به دنبال خود تعلل سرمایهگذاران خارجی را در پی داشت زیرا فهمیدند چرخه اقتصاد کشور بیش از آنکه در اختیار بخش خصوصی باشد در اختیار دولت و شبهدولتیها قرار دارد و آنها یکهتاز اقتصاد کشور هستند. از اینرو بهتر است به جای شراکت و جوینت شدن با بخش خصوصی نحیف که از کمبود سرمایه رنج میبرد و سرمایه آنها بیش از آنکه بالفعل باشد، بالقوه و در اختیار دولتهاست (مطالبات بخش خصوصی که از سوی دولتها پرداخت نشده است). با دولت یا شبهدولتیها جوینت شده و شراکت کنند. البته این جوینتشدن با دولتها و شبهدولتیها بسیار مطلوب آنهاست. چرا که مدیریت دولتی و تغییر آن در پی چرخه دولتها باعث میگردد آنها به راحتی به تعهدات خود عمل نکنند و هرگاه بحثی مثل تحریمها مطرح شد به راحتی خود را کنار کشیده و ادعا نمایند، از سوی قدرتهای جهانی برای همکاری با دولت ایران منع شدهاند و همکاری با دولت ایران میتواند سرمایههای آنها را در سراسر جهان به خطر اندازد. در حالیکه شراکت و جوینتشدن با بخش خصوصی سختتر است، زیرا شریک بخش خصوصی حتماً به دنبال تعهدات طرف قرارداد میباشد و پایبندی آنها را خواستار است، ضمن آنکه در زمانی مثل تحریمها به سرعت نمیتواند به همه چیز پشت پا بزند و باید بماند تا تعهدات خود را اجرایی کند.
اما امروز با توجه به مطالبات انبوه بخش خصوصی از دولت شاهد یک بخش نحیف هستیم که به راحتی از سوی رقبای خارجی کنار گذاشته میشود و برای شراکت و جوینتشدن با آنها قطعاً اما و اگرهای فراوان به میان خواهد آمد. چرا که از نظر آنها نمیتوان بدون هیچ داشتهای با سرمایه و دانش فکری آنها شریک شد و این زیادخواهی است که از سوی مسؤولان دولتی در قراردادها تحمیل میشود. لذا یا خود دولتها باید جور این ضعف را در شراکت و جوینت شدن بکشند یا اینکه نحوه قراردادها را تغییر دهند.
البته راهحل سومی نیز وجود دارد و این که بخش خصوصی کشور با هم چند هلدینگ بزرگ تشکیل دهند و دولت بخش قابل ملاحظهای از مطالبات آنها را پرداخت نماید، تا رقبای خارجی ببینند شرکایی وجود دارد که میتوانند با آنها همکاری کنند و حتی کار را به تنهایی از آن خود نمایند.
مبرهن است که راهحل سوم بسیار مطلوبتر است اما اینکه چقدر عملی میشود و چقدر دولتمردان به دنبال عملی شدن آن هستند،موضوعی است که در آینده مشخص خواهد شد! قطعاً نمیتوان بدون راهحل سوم سرمایهگذاران خارجی را قانع کرد که بدون دانش و سرمایه با ما جوینت شده و شراکت کنند تا ما بتوانیم انتقال تکنولوژی و دانش را از قبل آنها انجام دهیم.
اینکه ما بدون سرمایه و دانش فنی و تکنولوژی بخواهیم با سرمایهگذاران خارجی شراکت کنیم کمی نه خیلی خندهدار است.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.