کوپوپولیسم وطنی! برگشت به سنت و اصالت مقوله مهمی است که باید آن را جدی بگیریم، فرار از گذشته و روآوردن به مدرنیسم و اینجور حرفهای دهن پرکن که شکم آدم را سیر نمیکند. البته کسی احیاناً فکر نکند که منظور ما پسروی و قهقرا رفتن میباشد، خیر، منظور ما تلاش برای رساندن گذشته […]
کوپوپولیسم وطنی!
برگشت به سنت و اصالت مقوله مهمی است که باید آن را جدی بگیریم، فرار از گذشته و روآوردن به مدرنیسم و اینجور حرفهای دهن پرکن که شکم آدم را سیر نمیکند. البته کسی احیاناً فکر نکند که منظور ما پسروی و قهقرا رفتن میباشد، خیر، منظور ما تلاش برای رساندن گذشته به حال است، یعنی اجازه ندهیم یک چیزی در گذشته همینطور برای خودش ول بچرخد و دور دور بزند، در صورتیکه میتواند به عصر حاضر بیاید و کلی مشکلات جامعه و کشور را یکجا حل کند.
اگر شما از حرفهای بنده تا الان چیزی نفهمیدید، از شما چه پنهان که من هم خودم نفهمیدم! یعنی توضیح یک چیزهایی از درک و فهم آن سختتر و درک و فهم آن از توضیح آن سختتر!
من که اطلاعی ندارم ولی اگر اطلاع داشتم که اول بار کدام بزرگواری به فکرش رسید که کوپن، آن یار سفر کرده در غربت مانده را تر و خشکش کند و با آب و رنگ جدید به سر سفرههای مردم برگرداند، شک نکنید میرفتم و دست مبارکش را جانانه میفشردم تا حسابی دادش به آسمان رود!
حال این روش کوپونیسم را بر فرض محال قبول کردیم و زیر سبیلی ردش کردیم، این ماهی صدوبیست، سی هزارتومان را برای هر خانواده کجای دلمان بگذاریم. یعنی میفرمایید که اگر این عدد وامانده وارد اقتصاد به هم پیچیده خانوارهای محترم شود یکدفعه اوضاع گل و بلبل میشود؟ به نظر هوشنگ خانی ما که دوستان محترم طراح و تئوریسین یک عدد صفر ناقابل را در حین نگارش تز پوپولیسم کوپنی خود از قلم انداختهاند و یا در حین تایپ و یا فیالمثل در هنگام دست به دست شدن گردش کار مربوطه تا رسیدن به تأیید و تصویب، یکجایی بین کاغذها و پروندهها و کلید کیبورد گم و گور شده است و بهخاطر ذوقزدگی بیش از حد دوستان از کشف چنین راهکار شگفتانگیزی، کسی متوجه عدم حضور آن جناب نشده است!
اصلاً میدانید چیست، ما که نه زورمان به خودتان و نه صدایمان به گوشتان میرسد! شما هم که انگار اسب خود را زین کردهاید که این کوپن دیجیتال را بیاورید و سفرههای بیرونق ملت را رنگین کنید. اما بالاغیرتاً این بار خوب فکرهایتان را بکنید که بعد از تصویب و ابلاغ و اجرای آن، مسؤولی، وزیری، خزانهداری کسی پیدا نشود و آن را مصیبت عظمی دوم نامگذاری کند که نه دردی از مردم دوا میکند و نه از دولت (اصلاً شما دارو پیدا میکنی که دنبال درمان باشید، بگذریم، یکدفعه یاد درد بیدرمان دارو در کشور افتادم، فکر است دیگر برای خودش میرود) حال که ظاهراً ترجیح میدهید کوپوپولیسم وطنی را راهاندازی کنید. فردا روز که حجم نقدینگی رکورد زد و این اعانه ملی هم ارزشش با یک بستنی یخی برابری کرد و نفس اقتصاد بیشتر از قبل به شماره افتاد، نیایید فرمایش کنید که همین است که هست و این آش خاله است و یا مثلاً تصنیف ما جملگی کردیم کار خویش را، ای ملت، به قربانت بجنبان ریش را! با آواز رسا و با کمال صراحت و… به گوش رنجور ما برسانید!
حال که محفل خصوصی است و کسی غیرخودمان اینجا نیست، خداییش اگر قرار است آخر کار این حرفها را تحویل دهید، ما از همین الان قید این چند تومان ناقابل فعلی و بیقابل آینده را هم میزنیم. شما را به خیر و این طرح را به سلامت! خود دانید… .
هوشنگ خان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.