تخصص‌های جیوه‌ای !

تخصص‌های جیوه‌ای !      قبل از هر چیز باید عرض کنم که هر برداشتی از سخنان بنده آزاد است، الا برداشت نادرست! پس مدیون هستید اگر فکر کنید بنده قصد دارم چیزی را نقد کنم و یا زیر سؤال ببرم و یا آن را نادرست و ناصواب جلوه دهم!     به هر حال این‌که برخی […]

تخصص‌های جیوه‌ای !

     قبل از هر چیز باید عرض کنم که هر برداشتی از سخنان بنده آزاد است، الا برداشت نادرست! پس مدیون هستید اگر فکر کنید بنده قصد دارم چیزی را نقد کنم و یا زیر سؤال ببرم و یا آن را نادرست و ناصواب جلوه دهم!

    به هر حال این‌که برخی از ما دچار عارضه تخصص‌های شناور شده‌ایم و براساس شرایط و جو موجود و موج‌های ایجاد شده و یا صرفاً به خاطر خودشیرینی و مطرح شدن و یا زبان مبارکمان لال به جهت خود بزرگ بینی مزمن، برای خودمان و بدون پیش شرط و اما و اگر، تخصص‌های آنی و ۳ سوته دست و پا می‌کنیم و با تکیه بر همان تخصص از راه رسیده، نظریه کارشناسی می‌دهیم و تحلیل می‌کنیم و با حفظ سمت بر مسند قضاوت می‌نشینیم و حکم هم صادر می‌کنیم. اصلاً چیز بدی نیست، حداقل آن این است که ۴ نفر دیگر هم پیدا می‌شوند در کار و تخصص و هنر ما نظریه می‌دهند و تحلیل می‌کنند و حکم لازم‌الاجرا صادر می‌کنند. و اینجوری می‌شود که همه حواس‌هایشان را حسابی جمع می‌کنند که در کار و وظیفه و مسؤولیتشان، قدمی کج بر ندارند که مبادا یکدفعه صد نفر کارشناس ارشد از همه چیز مطلع حاذق پیدا شوند و انگشت بر عیب و قصور و کم کاری بگذارند و راه‌حل‌های درجه یک صادر نمایند و اگر از دست و زبانشان بر آمد کمی هم ما را بنوازند تا مسیرمان صافکاری شود !

    از فواید این اتفاق جیوه‌ای این است که، صبح از خواب بیدار می‌شوی، یکدفعه متوجه می‌شوی که تا دیروز ورزشکار و هنرمند و اقتصاددان بوده‌ای، امروز شده‌ای کارشناس محیط‌زیست و جامعه شناس و نمی‌دانم حقوقدان و معلم اخلاق، آن دیگری هم که کلاً سه بار از کنار سالن و زمین ورزش رد شده است برای خودش شده است طرفدار دو آتیشه فوتبال فهم ورزش دوست، و نظریه حیا کن، ر‌ها کن از خود منتشر می‌کند و اگر نظریه‌اش به اجرا در نیامد در راستای لازم‌الاجرا بودن حکمی که فرموده‌اند با سنگ و بطری و ترقه و نارنجک، به تسهیل روند اجرای حکم می‌پردازند!

    بنده نه نگران کارشناس سینمایی شدن وکلای مجلس هستم و نه شورایی و مجلسی شدن هنرمندان و ورزشکاران، حتی نگران این‌که امیدها، اصولی از آب در می‌آیند و مستقل‌ها به جناحین غش می‌کنند هم نیستم، کلاً بنده در این دوران مد شدن جیوه‌گی و شناوری و سیالی، نگران هیچ چیزی نیستم به غیر از موج سواری برخی‌ها و زیرآب‌زنی بعضی‌های دیگر، سادگی جوگیر‌ها و حسابگری جوساز‌ها و درنهایت ماهی‌های درشتی که این وسط نصیب حواس‌جمع‌ها می‌شود و پلاسکویی که می‌رود و بهمنی که فرو می‌ریزد و جشنی که تلخش می‌کنند و گل و لایی که جولان می‌دهد و خاک و آبی که فرو می‌نشیند و کسانی که هنر آن را دارند که از این نمد، برای خود کلاهی درخور، دست و پا کنند.

    از قدیم گفته‌اند که از هرچه بگذریم سخن دوست خوش‌تر است، بنابراین چه ردایی بهتر از ردای دوستی و دلسوزی، که همان موج سواران جوساز قبل از هر چیز سراغ پوشیدن آن می‌روند و بعد از آن‌که به بزرگ و کوچک و مسؤول و مربوط، لباس فاخر خود را نشان دادند، به‌دنبال ماهیگیری و کلاه‌دوزی می‌روند!

    همان‌طور که قبلاً فرمودیم، نه از جیوه‌گی و سیالی شاکی هستیم و نه از بی‌وزنی و حزب باد بودن، فقط از عده‌ای که سنگ دوستاری فرهنگ و اقتصاد و محیط زیست و سلامت و جامعه را بر سینه می‌زنند ولی فکر و ذکرشان دسته و جناح و تیر و طایفه و باند و نمی‌دانم و گروه و حزب خودشان است، کمی تا قسمتی شکار هستیم که شده‌اند آتش بیار معرکه و عین خیال مبارکشان هم نیست که این وسط چیزی به نام صداقت و شفافیت و انصاف و ملاحظه و منافع ملی و آرامش برای ملت معنی و مفهومی دارد.

هوشنگ خان