خودی و بیخودی تعطیلات، قدر شناسی و قدرت ذهن! از قدیم گفتهاند که قدر چیزهایی که داری را بدان تا یک روز حسرت آنها را نخوری. قدر نمیدانیم که نه حواسمان به جوانی و سلامت و بزرگترهاست و نه به آب و خاک و هوا! اصولاً ما اینجوریاش را بیشتر دوست داریم که چیزی […]
خودی و بیخودی
تعطیلات، قدر شناسی و قدرت ذهن!
از قدیم گفتهاند که قدر چیزهایی که داری را بدان تا یک روز حسرت آنها را نخوری. قدر نمیدانیم که نه حواسمان به جوانی و سلامت و بزرگترهاست و نه به آب و خاک و هوا! اصولاً ما اینجوریاش را بیشتر دوست داریم که چیزی را از دست بدهیم و بعد اندر فراغش ناله و فغان کنیم و آه حسرت بکشیم!
حالا ما خیلی به این جوانی و سلامت و آب و هوا کاری نداریم، چون آنقدر حواسمان نبوده است که رسیدهایم به دوران حسرت و آه و ناله! اما حرف هوشنگخانی ما این است که قدر چیزهایی که داریم را بیشتر بدانیم. یکی از این داشتههای رو به انقراض همین روزهای غیرتعطیل و کاری است که همینطور مقابل چشمانمان در حال آب رفتن و کم شدن هستند و اگر جلوی فرار آنها را نگیریم، از سرزمین کار و تلاش دل میکنند و به دنیای تعطیلات و بیکاری مهاجرت میکنند و اگر بتوانند هر چند وقت یکبار با وعده و وعید هم که شده یک روز دیگر را هم به هوای بینالتعطیلین با خودشان به دیار معطلی و نیمبندی و بیکاری میبرند.
علیالحساب برای سال آینده ۱۲۶ روز تعطیلی رسمی و نیمهرسمی (با حساب هفته دوم فروردین و پنجشنبهها) را برای خودمان کنار گذاشتهایم که در ۳۶۵ روز، ۲۳۹ روز با بهرهوری خانه پرش ۲۰ درصد کار کنیم! البته عدهای هم معتقد هستند که اگر تعطیلات کشور را با کشورهای پیشرفته مقایسه کنیم، آنقدرها هم تفاوتی ندارد و این نشان میدهد که هیچ انقلتی به روزهای تعطیل ما وارد نیست و تعطیلات اگر کم باشد بر روی بازدهی هم اثر منفی میگذارد!
باز جای شکرش باقی است که در یک چیزی با کشورهای غربی برابری میکنیم و همچنین جای شکر بیشتری دارد که تعطیلات، کمتر از استاندارد نیست و گرنه ممکن بود در بهرهوری یک چند درصدی کم میآوردیم و مدیون شاخص بازدهی میشدیم!
دعوا که نداریم، عرض بنده این است که آدمهای قدرشناسی باشیم و فکر نکنیم روزهای کاری همیشه خواهد بود و بیتفاوت از کنار آنها رد بشویم و به فکر روز مبادا نباشیم!
حالا قرار است تعطیلات زمستانی مدارس هم از راه برسد و همچنین مقرر بشود که شنبهها هم به جای پنجشنبههایی که رسماً تعطیل نیست، تعطیل بشود! و با توجه به علاقهمندی وافری که ما به فرزندان و صد البته تعطیلات داریم، با محصلین محترم در تعطیلات زمستانی همقدم و همراه شویم و همچنان پنجشنبههای نیمبند را ارج نهیم و کسادی کار و صرفهجویی انرژی و بالا رفتن بهرهوری را سپر بلای به تعطیلات و بیکاری رفتنمان بکنیم، یکدفعه به خودمان بیاییم، متوجه شویم با حساب بهرهوری فوقالعادهای که داریم، رسماً هفتهای ۳-۴ ساعت کار میکنیم و دلمان میخواهد به افق ۱۴۰۴ هم برسیم.
البته که آرزو بر جوانان عیب نیست، اما گوش شیطان کر، آنقدرها قدرت تخیل و یا نمیدانم دانش ماورایی نداریم که بتوانیم با تکیه بر آن و فقط با تمرکز ذهن و افکارمان هم راههای نرفته و عقبافتاده را جبران کنیم و هم سرعتمان آنقدر باشد که از بقیه هم جلو بزنیم.
با تمام این احوال، باز هم بنده امیدوارم که هم به تعطیلات رسمی و غیررسمی و نیمبند و بینابینی برویم و هم به هرچه دلمان میخواهد برسیم چون خاطر مبارکمان میآید که در منطقهای به نام برره همین اتفاق افتاده بود. مردمان آنجا با قدرت نگاه و تخیل خود هم کار میکردند و هم بهرهوریشان را به ۹۹٫۹ درصد رسانده بودند.خدا را چه دیدی، به نظرم چیزی که یکبار اتفاق افتاده باز هم قابل انجام میباشد.
هوشنگ خان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.