بازگشت به طبیعت!

بازگشت به طبیعت!      طبق آمار و ارقام اعلامی، کشورمان از دوران صنعتی عبور کرده و به دوران فراصنعتی و بازگشت به طبیعت پا گذاشته است! مدت‌ها بود که افیون شیشه جایگزین سنتی‌های قدیمی شده بود و به همین دلیل دوران گذر از سنت و رسیدن به صنعت، کمی تا قسمتی طولانی شده بود! هر […]

بازگشت به طبیعت!

     طبق آمار و ارقام اعلامی، کشورمان از دوران صنعتی عبور کرده و به دوران فراصنعتی و بازگشت به طبیعت پا گذاشته است! مدت‌ها بود که افیون شیشه جایگزین سنتی‌های قدیمی شده بود و به همین دلیل دوران گذر از سنت و رسیدن به صنعت، کمی تا قسمتی طولانی شده بود! هر چه باشد صنعت، صنعت است، هر چند که در دیگر مباحث صنعتی کم‌تر راه به جایی برده‌ایم ولی این جناب شیشه با برنامه‌ریزی و نفوذ مویرگی به‌ خوبی توانسته در بسیاری از نقاط شهری و حومه، مراکز تولید صنعتی را کلید زده و به همین سبب رونقی به صنعت کشور داده شده است‌!

    براساس همان آمار پیش گفته، چند وقتی است دوران گل و بلبل موعود، فرا رسیده است و پیش‌درآمد آن ظهور و گسترش زیاد گل در سطح جامعه می‌باشد که گذر از دوران صنعتی به دوران فراصنعتی را نوید داده و هر روز خبرهای جدیدتری از این تحول مهم به گوش می‌رسد!

این‌که در بسیاری از کشورهای آن‌ سوی آبی برای دستیابی به تکنولوژی‌های نو و ابداعات و اختراعات، رویکرد نگاه به طبیعت شکل گرفته و محققین و نخبگان سعی می‌کنند با الهام از طبیعت بسیاری از مشکلات و محدودیت‌ها را کنار زده و راه پیشرفت را هموار کنند، برای ما چیز عجیب و دور از انتظاری نیست، زیرا که ما مدتی است با پشت سر گذاشتن همه محدودیت‌ها و بگیر و ببند‌ها و قوانین و مقررات، در این امر پیشتاز و یا لااقل جزو پیشتازان قرار گرفته‌ایم.

جا دارد ظهور گل و مشتقات آن را به اهالی محترم تخدیر و افیون تهنیت گفته و عرض کنیم که مسؤولین محترم مبارزه با موادمخدر کمی کلاه خود را بالاتر بگذارند و به عینه ملاحظه فرمایند که چگونه کوچه پس‌کوچه‌ها و پارک‌ها و معابر و پشت و پسله و مخفیگاه‌ها و کلی جای دیگر، به عطر و بوی گل آغشته گشته است و جوانان و میانسالان و ایضاً نوجوانان و یحتمل کودکان آینده قرار است از این فرصت پیش آمده کمال استفاده را برده و با تغییر و بازنگری در رفتار خود مرزهای صنعت را در نوردیده و به آغوش طبیعت بازگردند!

    ما که عقلمان در این فقره، به جایی قد نمی‌دهد و دو ریالی مبارکمان نمی‌افتد که چرا بعد از این همه سال مبارزه و کار فرهنگی و ساخت فیلم و سریال و نمایش، کارمان شده است، سال به سال دریغ از پارسال. هر چند وقت یکبار هم‌، چیز جدیدی ظهور و بروز پیدا می‌کند. در ابتدای امر که عزیزان مسؤول از در انکار و شتر دیدی ندیدی وارد می‌شوند، کم‌کم میل مبارکشان می‌کشد که هشدار و تذکر را روانه گوش و چشم خلق‌ا… بکنند، بعد از آن یکدفعه به خاطرشان می‌آید که ‌ای دل غافل، برای این یکی نه قانونی داریم و نه مقرراتی!

از وقتی هم که به صرافت قانون‌نویسی می‌افتند، آنقدر این دست آن دست می‌کنند که افیون جدید سر در هر سوراخ سنبه‌ای کرده و همه را گرفتار خود می‌کند و اهل فن حالش را می‌برند!

به‌ نظر مبارکمان می‌رسد که مسؤولین محترم مربوطه به جای آن‌که هر چند وقت یکبار، از دستاورد‌ها و برنامه‌ها و کشفیات خود خبر دهند، از دست نیاورده‌ها و میزان واردات و استعمال و تعداد تازه کار‌ها و گرفتار شدن کودکان و نوجوانان و ذوب شدن بدن رنجور و نحیف جامعه در یکه‌تازی گل و علف و شیشه و چند تا زهرمار دیگر، خبرهای تلخ به مردم دهند و سخنرانی‌های بلند و شیرین و بیان موفقیت‌ها و رتبه اول در مبارزه و عزم جزم و این‌‌گونه چیزهای خوشگل خوشگل را بگذارند برای زمانی که حال جامعه کمی رو به سامان و بهبود گذاشت و جنابشان رو سفید این بزنگاه شدند!

                                                           هوشنگ‌خان