چند نفر به یک نفر !

چند نفر به یک نفر !       در خبر است که برخی از اطباء محترم و محترمه آنقدر سختکوش و مردم‌دار هستند که باعث بالا رفتن توقع و انتظار خلق‌ا… از ایشان شده به‌نحوی که مشاهده شده تا پاسی از شب مزاحم استراحت و زندگی ایشان می‌شوند و با زور و اجبار پزشک محترم را […]

چند نفر به یک نفر !

      در خبر است که برخی از اطباء محترم و محترمه آنقدر سختکوش و مردم‌دار هستند که باعث بالا رفتن توقع و انتظار خلق‌ا… از ایشان شده به‌نحوی که مشاهده شده تا پاسی از شب مزاحم استراحت و زندگی ایشان می‌شوند و با زور و اجبار پزشک محترم را وادار می‌کنند آنها را معاینه و برای التیام ایشان دارو تجویز کنند !

     فی‌المثل بسیاری از همین پزشکان مهربان و با سخاوت روزانه و فقط در یک شیفت‌کاری آن هم در مطب خصوصی مجبور می‌شوند به آلام بیش از ۶۰ نفر از مردم رسیدگی کنند و حتی بعضاً این عدد بیشتر هم شده است که نشان از همیت و غیرت این عزیزان در انجام وظیفه خطیر پزشکی دارد که باید بر این همه تلاش و از جان گذشتگی هزاران آفرین گفت!

     واقعاً این مردم چه خیال کرده‌اند آخر مگر پزشکان خسته نمی‌شوند، دقت و تمرکزشان پایان ندارد و یا دستان و نفس‌شان معجزه می‌کند. پزشک هم یک انسان است، انسانی که صبح علی‌الطلوع و در درمانگاه‌ها و بیمارستان‌ها شروع به معاینه و ملاقات و عمل و تجویز و گرفتن شرح حال می‌کند و تا ظهر نشده چند ۱۰نفری را زیر تیغ جراحی می‌برد و برایشان نسخه شفابخش می‌نویسد و توصیه پزشکی و غذایی می‌دهد و پس از اندک استراحت و تجدید قوای نیم بند از آغازین ساعات بعدازظهر، باز پشت میز طبابت و این‌بار در مطب شخصی روز از نو روزی از نو !

     بنده به عنوان یک شهروند مسؤولیت‌پذیر و یک هوشنگ‌خان خیرخواه و دلسوز از طرف همه مردم بیمار و همراه و سردر گریبان که مزاحم استراحت و تفریح پزشکان محترم می‌شوند و اینچنین بی‌مهابا پشت در مطب و اتاق‌عمل و… بدون توجه به رعایت حقوق طبیب و کادر درمانی، فرصت با خانواده بودن و مطالعه و تحقیق را از پزشکان محترم می‌گیرند، از این بزرگان و زحمت‌کشان عذرخواهی می‌نمایم.

     البته پزشکان محترم این را بدانند که این مشکل فرهنگی است و مردم آرام‌آرام متوجه می‌شوند که اگر پزشکی را مجبور کنند ساعت ۱۰، ۱۱، شاید هم ۱۲ شب و یک بامداد ایشان را معاینه و دارو تجویز کند، نه آن معاینه به قدر کفایت و با دقت است و نه آن دارو به اندازه لازم مؤثر و به‌درد بخور است ! بنابراین خلق‌ا… خود به این نتیجه می‌رسند که پزشکی که از صبح تا شب عدد جراحی‌هایش از ۱۰ و تعداد بیمارانش از ۱۰۰ می‌گذرد فقط و فقط برای رضای خدا اینگونه ایثارگونه کمر خدمت بسته است خود بهتر می‌داند که وجدان کاری هم حدی دارد و اینطور جانانه به جنگ بیماری‌ها شتافتن جز برای رضای خدا نیست که خداوند می‌فرماید، «شفایت نمى‌‌دهم، مگر آن که درمان کنى، که شفا از من است»* پس اطباء نیک می‌دانند که در ساعات آخر شب و خستگی مفرط و در جراحی‌های پشت سر هم‌، آنقدری که باید، نشاید و آنچه عاید شود، چندان نبود ! بنابراین بیمار را به خدا می‌سپارند تا خود شفایش دهد. خدا ایشان را خیر و وجدان بیماران را بیدار کند، انشاا… !

                                                                         هوشنگ خان

 

*مکارم الاخلاق، ص۳۶۲