خودرو برتر از گوهر آمد پدید!

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی خودرو برتر از گوهر آمد پدید!    جانم برایتان بگوید که با این وصفی که از اوصاف خودرو شبه‌داخلی بیان می‌شود، بر جنابمان مسلم است که اوضاع خودروسازی و خودروسازپروری و داخلی‌سازی و تولید ملی و قیمت و کیفیت و رشد و صف و پیش‌خرید و پول‌سپاری و تحویل مستقبل […]

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی

خودرو برتر از گوهر آمد پدید!

   جانم برایتان بگوید که با این وصفی که از اوصاف خودرو شبه‌داخلی بیان می‌شود، بر جنابمان مسلم است که اوضاع خودروسازی و خودروسازپروری و داخلی‌سازی و تولید ملی و قیمت و کیفیت و رشد و صف و پیش‌خرید و پول‌سپاری و تحویل مستقبل با همین دست فرمان جلو خواهد رفت و داد و بیداد و شِکوه و غُر زدن خلق‌ا… و برخی از وکلا و مسؤولین، راه به جایی نخواهد برد و آش همین آش و کاسه همین کاسه خواهد بود و مصائب و تصادف و این وضعیت نابهنجار همچنان ساری و جاری و باقی خواهد ماند.

  به هرحال هرچه باشد قُدما فرموده‌اند که خودرو برتر از گوهر آمد پدید، البته اشتباه نکنید که به ضرس‌قاطع منظور این بزرگواران خودروهای معمولی و غیرمتفاوت خارجی بنز و پورشه و لندکروزهای لگن نیست و منظور نظر ایشان همین سلطان‌های بی‌رقیب جاده و خیابان و عروسک‌های زیبا منظر چهارچرخ و قیمت کهکشانی‌های جیب خالی کن داخلی است که هرچند در اسم و رسم و سبقه و تاریخ با خارجکی‌ها فاصله دارند ولی در اعتبار و کیفیت و هیبت چیزی که کم ندارد، بماند، یک سر و گردن هم بالاتر و رودارتر بُراق‌ترند!

یعنی این‌طور برایتان بگویم که باید این روز چون شب تیره و آن ماه برجای خورشید نشسته و تاریکی روشن‌نما و این آمار تصادف و تضارب انباشته و استاندارد و راندمان به محاق رفته را به‌طور کل فراموش کنیم و دل و دین و ششدانگ حواس‌مان را بدهیم به ملی بودن خودرو و موتور و آمار اشتغال و جذب نیرو و فعالیت قطعه‌ساز و از زیان انباشته و وام‌های برنگشته و شاکی بودن خلق‌ا… و ریخت و پاش فراوان و شغل‌های برساخته و رانت و باند و انحصار، برائت جسته و دوری گزینیم که جز تشویش اذهان عمومی و خصوصی و نگرانی منتفعان و تلخی بی‌پایان، هیچ ثمری ندارد!

در همین رابطه شاعر فرمایشاتی که کرده است که برخی واژه‌ها به قرینه معنوی حذف شده است که خاطر نازک کسی نرجد و پایان تلخ، رخسار نشان ندهد!

از جفا کم کن، وفا کن ‌ای خودرو

حاجتی از ما روا کن ‌ای خودرو

ما برای خودکشی آماده‌ایم

تو ولی آخر حیا کن‌ ای خودرو

تا به کی باید به ما خدمت کنی؟!

خِفت مردم را ر‌ها کن ‌ای خودرو

قیمتت را ابتدا تعدیل کن

بعد اینقدر ادّعا کن ‌ای خودرو

می‌خورند از سفره‌ات بسیارها

راز‌ها را برملا کن‌ ای خودرو

راستی خودروسازان را هم کمی

در درون خویش جا کن ‌ای خودرو

من نمی‌گویم که مثل بنز باش

یا به پورشه اقتدا کن ‌ای خودرو

عرض من این است که کمتر بکش

بعد از این رحمی به ما کن ‌ای خودرو

نه، تو هم ماشین نخواهی شد برو

چار چرخت را هوا کن ‌ای خودرو.

حسين گلچين (شكلات الشّعرا) با کلی جرح و تغییر!

البته شما خوانندگان عزیز می‌توانید به جای عبارت نامانوس و غیر موزون «خودرو» با توجه به سلیقه و میل شخصی از اسامی خودروهای مختلف تمام وطنی و افتخارات ملی استفاده نمایید تا هم وزن شعر درست شود و هم شاعر محترم شاکی نشود!

به هرحال جنابمان آنقدر‌ها که به‌نظر می‌رسد، بی‌همتایان دوقلوهای افسانه‌ای خودروساز را مقصر نمی‌دانیم و از قضا فکر می‌کنیم متخصصان و مدیران مجرب مربوطه آنقدر هنرمند هستند که اگر دولت گرانقدر حمایت و انحصار را همزمان با تکلیف کردن‌ها و دستورات و خرده‌فرمایشات و سهم‌خواهی، از روی دوش خودروساز ‌بردارند، خودشان می‌توانند خیلی زودتر از آنچه ما فکرش را می‌کنیم خود را به کورس رقابت برگردانند و آبروداری هم بکنند!

از ما می‌پرسید حمایت و پشتیبانی و انحصار و مدیریت شبه‌دولتی، دستوری چند ۱۰ ساله را برای مدتی، مثلاً یک دهه کنار بگذارید، آن‌وقت معلوم می‌شود که یک مَن ماست چقدر کره داره و چه صنعت چرب و شیرینی را به تلخی و شوکرانی کشانده‌ایم!

                                 هوشنگ‌خان