حرفهای خودی و بیخودی سرزمین موازی! اگر نمیدانستید، بدانید که براساس اطلاعات واصله، دنیاهای موازی زیادی وجود دارد که هر کدام ساز خودشان را میزنند، یکی غرق شادی و خوشبختی است، یکی پر از هیجان و استرس، دیگری غم و اندوه، آن دیگری یک چیزی بین اینها و آخری هم یک چیزی بین آنها! […]
حرفهای خودی و بیخودی
سرزمین موازی!
اگر نمیدانستید، بدانید که براساس اطلاعات واصله، دنیاهای موازی زیادی وجود دارد که هر کدام ساز خودشان را میزنند، یکی غرق شادی و خوشبختی است، یکی پر از هیجان و استرس، دیگری غم و اندوه، آن دیگری یک چیزی بین اینها و آخری هم یک چیزی بین آنها!
فیالمثل همین سرزمین ایران نامی که من و شما در آن زندگی میکنیم، که از قضا در این دنیا حال مزاجی و اقتصادیاش همچین میزان نیست و احوال مردمش آنچنان برقرار نیست، در دنیایی دیگر چنان غرق رونق و رشد و نشاط و رضایت خلقا… و آسایش و رفاه است که مسلمان نشود، کافر نبیند! یعنی یک چیزی میگویم، یک چیزی میشنوید در حد تیم ملی!
البته مشکل اینجاست که برخی از مدیران و مسئولان و ایضاً عزیزان متولی معلوم نیست چطور و چگونه است که همزمان در هر دو سرزمین موازی پست و مقام و مسئولیت دارند و آرزو و امیدهای این سرزمین را در آن مدینه فاضله موازی به عینه مشاهده میفرمایند ولی دچار سهو زمان و مکان شده و این شرایط را نتایج هنر و کفایتشان در این سرزمین میدانند و بندگان خدا بهگونهای از رشد اقتصادی و مهار تورم و سرمایهگذاری خارجی و افزایش اشتغال و کاهش بیکاری و نظم و انضباط اداری و تشکیلاتی و سرعت اینترنت و هوای پاکیزه و آموزش درجه یک و از بین رفتن همه ناترازیهای بودجهای و بنزینی و گازی و برقی و پولی و بانکی و قسعلهیذا، حرف میزنند که اگر کسی نداند این بزرگواران، سمتی درخور در آن سوی مرزهای زمان و مکان دارند و این حرفها به جهت موازیکاریهای بیش از حد است، خدایناخواسته فکر دیگری میکرد و بعید هم نبود که دعای سخت را بدرقه راه میکرد!
به هرحال خواستیم عرض کنیم که اوضاع کف شهر و جامعه و جیب و خورد و خوراک و معیشت و روح و روان خلقا… عامی جماعت و ایضاً هنر و صنعت و کار و درس، به قدر چند کرور خبر و گزارش و آمار و نمودار، حرف برای گفتن دارد و این چیزی که ما میبینیم با آنچه گفته میشود تومانی، نه ریال توفیر دارد، حتی اینجور خدمت مبارکتان عرض کنم که این همه خوبی و حُسن و گل و بلبل در آن دنیای موازی مجهولالمکان، هم یکجا جمع نمیشود چه رسد در حال و امر واقع که عجالتاً تا دلتان بخواهد قاراشمیش است!
برای آنکه جانب احتیاط و انصاف را رعایت کرده باشیم باید عرض کنیم که شاید، فهم و درک و عقل ما آنقدری قد نمیدهد که آنچه برخی از بزرگواران پشت میزنشین، در خشت خام میبینند ما در آینه تمامنما ببینیم و به همین جهت است با دیده شک و تردید و خدایناخواسته رد و ابطال به فرمایشات مینگریم، نمیدانم ولی اگر این هم نباشد، قطع به یقین هدف از این همه خوب و درجه یک نمایی، تلطیف فضا و انبساط خاطر خلقا… در این هوای فرحبخش فروردین و ناشی از حال و هوای بهاری مستولی شده بر کنش و واکنش و حرف و سخن است!
نمیدانم هرچه که هست، چیزی از ارزشهای مسئولین و متولیان و مجریانی که آمارهای تپل و درجه یک ارائه میکنند، کم نمیکند به هرحال از قدیم گفتهاند، وصفالعیش نصفالعیش! نشد، ربعالعیش، نشد عشرالعیش، باور بفرمایید دیگر کمتر از این نمیشود، مگر اینکه اصرار داشته باشید که آن موقع، ذکر و بیانش در توان و ایضاً در اختیار بنده نیست و جناب ریاضیات باید با آمار و ارقام و نمودارها کنار آمده و برخی عزیزان آمارگو را از عمق لذت و کیف و حال و عیش خلقا… آگاه سازند!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.