رژیمهای حقوقی یا تفاهمنامههای اقتصادی کبوتر صلح چگونه به پرواز در میآید مائده شیرپور- از بدو تولد حریمهای مرزی بین دو قبیله یا دو تمدن، درگیریها و جنگهایی بین آنها برای کسب منافع یکدیگر پیش آمده و در همان دوران هم کسانی بودند که مدام در پی یافتن راهی برای برقراری صلح و نجات […]
رژیمهای حقوقی یا تفاهمنامههای اقتصادی
کبوتر صلح چگونه به پرواز در میآید
مائده شیرپور- از بدو تولد حریمهای مرزی بین دو قبیله یا دو تمدن، درگیریها و جنگهایی بین آنها برای کسب منافع یکدیگر پیش آمده و در همان دوران هم کسانی بودند که مدام در پی یافتن راهی برای برقراری صلح و نجات انسانها از زیادهطلبی سردمدارانشان برآمدند… چندین قرن است که تلاش میشود صلح بر جهان حاکم و امنیت و آرامش بر دل ملتها حکمفرما شود اما هر بار که محققان و اندیشمندان فکر میکنند فرمول پایداری را برای صلح یافتهاند از جایی که فکرش را نمیکنند، ضربه خورده و دوباره این آنارشی بینالمللی است که رخ مینماید و میکشد و میتازد.
جنگهای قرن حاضر شاید به خشونت و طولانی مدتی دوران قبل نباشد اما قطعاً شکنجهآورتر و البته فراگیرتر از قبل رخ مینماید و امنیت یک منطقه کوچک دلهرهای عظیم را به دل ملتهای جهان میاندازد. امروز مردم جهان از جنگ در کشور خودشان به همان اندازه مضطرب میشوند که از خطر شنیدن حمله به کشورشان و یا حمله به همسایگانشان. امروز اگر کشوری در دورترین فاصله از کشور دیگر اعلام جنگ هستهای کند، همه مردم جهان به یک اندازه مضطرب میشوند اما راهحل این ناامنی چیست؟!
عدهای راهحلهای ساز وکارهای حقوقی را بر پایه تفاهمنامههای بینالمللی استوار بر رژیمهای حقوقی پیشنهاد داده و تلاش دارند تا با پررنگ جلوه دادن نقش سازمان ملل اینطور به همه بقبولانند که این سازمان با تفاهمنامهها و قراردادهای بینالمللی میتواند صلح ایجاد کند. اما هر چه به تفاهمنامههای بینالمللی بیشتر مینگریم و روی آنها دقیقتر میشویم به ماهیت بیارزش بودن آنها و عملکرد خودمختار و سلیقهای آن بیشتر پی میبریم. کافیست درباره ان.پی.تی و کشورهای امضاکننده آن که قرار است به منع گسترش سلاحهای شیمیایی بپردازند، نگاه کنید!! کشورهایی عضو آن هستند که اصلاً در زمان امضا توان هستهای نداشتند و به جای آن کشورهای استفادهکننده از سلاحهای شیمیایی و دارنده کلاهکهای هستهای هیچ کدام امضایشان پای قرارداد ان.پی.تی نیست و البته این اقدامشان تهدید جهانی حساب نمیشود!!! اصلاً به موضوعات اجتماعی نگاه کنید، هیچ میدانید آمریکا که همه کشورها را ترغیب میکند به کنوانسیونها و قراردادهای بینالمللی بپیوندد بدیهیترین قراردادها مانند حقوق کودک را امضا نکرده است؟!
تعهد لیبی و آمریکا، تعهد کوبا و قطعنامه سازمان ملل برای توسعه نیافتن رژیم صهیونیستی و اعلام تجاوز این کشور به خاک فلسطین بعد از سالها هیچ کدام اجرایی نشده است. تحریمهای مغایر حقوق بشر چون تحریم دارویی ایران، محاصره غزه و یمن و کشتار کودکان و استفاده از سلاح شیمیایی بارها و بارها توسط ابرقدرتها صورت گرفته و هیچگاه سازمان ملل نتوانسته جانب حق را بگیرد، همه اینها نشان میدهد که نمیتوان به سازمان ملل برای برقراری صلح اعتماد کرد اما میشود مانند دیگران از این سازمان بهره برد.
کشورهای دیگر با ناامیدی از ایجاد صلح در جهان با تکیه به نهادهای بینالمللی مراودات اقتصادی را پیشنهاد دادند و این طور تلاش کردند تا با در همتنیدگی نیازهای کشورها بازدارندگی ایجاد کنند. هر چند این طرح بیشتر از قبلی توانست مفید به فایده باشد و اروپا را از جنگها و کشتارهای وحشیانه با ایجاد اتحادیه اقتصادی نجات داد اما با رأی انگلیس به خروج از اتحادیه و ورشکستگی چندین کشور عضو نشانههایی از جنگ برای سرمایه رخ مینماید و البته این طرح نتوانست در همه جهان ایجاد شده و صلح را برقرار کند. پس چه باید کرد؟!
اعتقاد نگارنده این است که هیچ ابزاری چون آگاهی مردمان جهان نمیتواند مانعی برای جنگ ایجاد کند. اگر مردم دنیا با دسترسی منصفانه به اخبار قدرت تحلیل داشته و برای جنگطلبیهای حاکمانشان از آنها پاسخ بخواهند، میتوان به این موضوع امید داشت که روزی صلح برای جهان حاکم میشود، چرا که هر حکومتی از ترس منفور شدن در افکار عمومی دستش را از روی ماشه برمیدارد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.