آتش بی‌آبی بر سیمای زردِ دشت‌های ایران

خطاهای مدیریتی که گران تمام شد آتش بی‌آبی بر سیمای زردِ دشت‌های ایران این روز‌ها خبرهای خوبی از آب به گوش نمی‌رسد. مسمومیت ساکنان روستای ابوالفارس خوزستان، کمبود ۶۰ درصدی ذخایر برقابی کشور، قطعی برق، شوری آب خوزستان و یزد و… همه خبرهای بدی هستند که دامنگیر مردم این مرز و بوم شده‌اند. به گزارش […]

خطاهای مدیریتی که گران تمام شد

آتش بی‌آبی بر سیمای زردِ دشت‌های ایران

این روز‌ها خبرهای خوبی از آب به گوش نمی‌رسد. مسمومیت ساکنان روستای ابوالفارس خوزستان، کمبود ۶۰ درصدی ذخایر برقابی کشور، قطعی برق، شوری آب خوزستان و یزد و… همه خبرهای بدی هستند که دامنگیر مردم این مرز و بوم شده‌اند.

به گزارش سیناپرس، خشکسالی اولین نمود خود را با خداحافظی با برف و باران، زمستان‌های خشک، بی‌باران و بی‌برف به ما نشان داد. فروردین ۱۳۸۷ سازمان هواشناسی ایران با ارایه گزارشی از نتایج مشاهده‌های ایستگاه‌های هواشناسی خبر از وقوع خشکسالی و کاهش شدید بارندگی در زمستان ۱۳۸۶ داد و ادامه آن را برای ۴ سال یعنی تا پایان سال ۱۳۹۰ پیش‌بینی کرد. از آن به بعد چند سالی تابستان با قطعی گاه و بی‌گاه آب و برق سپری شد تا این‌که در شهریور ۱۳۹۵ پایگاه اطلاع‌رسانی وزارت نیرو از خالی بودن حدود ۴۷ درصد از کل سدهای ایران خبر داد و مجموع ظرفیت کل مخازن ۱۶۹ سد موجود در کشور را برابر با ۴۹٫۸ میلیارد مترمکعب اعلام کرد. این داستان ادامه داشت. کم‌کم وضعیت آب شرب در شهر‌ها و روستاهای مختلف به خصوص مناطق محروم بغرنج‌تر شد.کیفیت آب پایین آمد اما هر از گاهی مشکلات با راهکارهایی موقت درمان می‌شد. سال‌ها بعد خشکسالی روی دیگر خود را به ما نشان داد. تابستان‌ها گرم‌تر، زمستان‌ها بی‌باران‌تر و رودخانه‌ها بی‌آب‌تر می‌شد و ولع ما برای خودکفایی در منابع غذایی بیش‌تر. جمعیت ایران روز به روز افزایش ‌یافت، زمین‌های زیر کشت بیش‌تر ‌شد و چاه‌ها به مدد کشاورزان ‌آمد. ٢٢٠هزار حلقه چاه‌ غیرمجاز، دشت‌های ایران را محصور کرد و برای بستن آنها، دست وزارت نیرو هم به واسطه برخی مصوبات و قوانینی که در دولت‌های نهم و دهم مصوب شده، بسته شد.

چرا با کمبود آب مواجه شدیم؟

پروفسور پرویز کردوانی، بنیانگذار مرکز تحقیقات مناطق کویری و بیابانی ایران در این خصوص گفت: ما طی چند دهه اخیر آنقدر استفاده بی‌رویه از آب کرده‌ایم تا اکنون به مرحله بحران بی‌آبی رسیده‌ایم. هر کشوری باید به اندازه میزان سرانه آبی کشورش کشاورزی، صنعت و شهر‌سازی‌‌اش را توسعه دهد.

این چهره ماندگار علمى کشور افزود: مدیریت وزارت نیرو از سال ۱۳۲۷ تاکنون اشتباه بوده که ما به این روز رسیده‌ایم. اول انقلاب مسؤولان برای خودکفایی قصد توسعه کشاورزی را پیدا کردند اما بعد‌ها گفتند کشاورزی به جای خود باید مانند کشورهای بزرگ صنعتمان توسعه پیدا کند. این مسأله باعث شد تا شعاع ۵۰ کیلومتری اصفهان و بیست کیلومتری تبریز صنایع ما رشد پیدا کند. پس از آن اعلام کردند منظور توسعه صنایع بزرگی مانند فولاد و پتروشیمی است. این صنایع را بدون انجام هیچ کار کارشناسی شده توسعه دادند.

وی اظهارکرد: کشورهای پیشرو، صنایع فولاد یا پتروشیمی خویش را کنار دریا، رودهای بزرگ، دریاچه‌های بزرگ شیرین تأسیس می‌کنند. نه مانند مس سرچشمه یزد که ۸۰ تا ۱۰۰ میلی‌متر بارندگی دارد. با وجود کمبود آب دوباره اقدام به ساخت کارخانه دیگری می‌کنند.

کردوانی بیان‌کرد: اکنون نه تنها در سمنان بلکه در کل ایران کارخانه‌های بزرگ و عظیم مانند گل گهر در سیرجان، مس سرچشمه یا چادر ملوی یزد تأسیس شده که از شهرهای دور و اطراف نیاز آبی‌شان را برطرف کرده‌اند. چاه زده‌اند و تمام آب‌های سطحی، زیرزمینی را گرفته‌اند و حتی آب کشاورزی را نیز خریداری کرده و به این مناطق ارسال کرده‌اند. پس از آن وزارت نیرو اطلاع داد دیگر آبی در خشکی ندارد و باید از دریا آب را تأمین کند.

وی افزود: معلوم هم نیست که قیمت هر مترمربع آن چقدر باشد. این کارخانه‌ها ناچارند این آب را خریداری کنند. این کارخانه‌ها ماشینی دو میلیارد تومانی خریده‌اند، حتی اگر بنزین لیتری صد هزار تومان هم باشد، ناچار هستند آن را بخرند وگرنه باید کارخانه‌هایشان را تعطیل کنند. نیاز آبی این مناطق باعث شد طرح انتقال آب خلیج‌فارس به مرکز ایران تصویب شود. پس از تصویب این طرح اکنون آب شور خلیج‌فارس به وسیله آب شیرین‌کن‌ها، شیرین شده و پس از طی ۹۰۰ کیلومتر مسافت از بندرعباس به گل‌گهر سیرجان و پس از آن به مس سرچشمه و چادر ملوی یزد انتقال پیدا می‌کند. این نوع طرح‌ها برای مردم آب نمی‌شود اما برای کسانی که کانال‌کشی می‌کنند، نان می‌شود.

اولین قربانی کم آبی ایران

دریاچه ارومیه اولین قربانی بود. خبر حیات ۲۰ درصدی این دریاچه سراسر ایران را پر کرد و تلاش‌ها برای نجاتش از سال ۸۰ تا به امروز گرچه بی‌ثمر نبوده اما نتوانسته حیات دوباره را به آن برگرداند. پس از آن ضرباهنگ خبرهای خشکی، پایان حیات، شوربختی و بی‌آبی دریاچه‌ها و تالاب‌‌ها و رودخانه‌های ایران تندتر شد و ضربان حیات آب در ایران کند‌تر. «هامون خشکید»، «ریزگرد آمد»، «سیستان آب ندارد»، «بلوچستان خشک است»، «زاینده‌رود مرد»، «اصفهان آب ندارد»، «فاجعه در تالاب گاوخونی»، «شادگان کانون ریزگردهای خوزستان»، «اهواز هوا ندارد»، «پایان منابع آبی زیرزمینی تا ۵۰ سال آینده»، «بخت بد بختگان»، « ۷۵ درصد از تالاب‌های ایران در معرض خشکی» سرخط خبرهای روزنامه‌ها را پر کرد.

بعد از آن خشکسالی ما را با انتقال آب آشناتر کرد. از آن به بعد بود که خبر‌ها از «انتقال آب خرز به فلات مرکزی، دریای عمان به فلات مرکزی، زاینده‌رود به یزد، کوهرنگ به اصفهان، کارون به اصفهان، بهشت‌آباد به کرمان و…» حکایت داشت. کمی نگذشت که خبر‌ها شکل دیگری به خود گرفت. «شکستن لوله انتقال آب اصفهان به یزد»، «تجمع مخالفان انتقال آب کارون»، «اعتراض بختیاری‌ها به انتقال آب کوهرنگ» و… تیتر یک رسانه‌ها شد. حالا اما آخر جاده خشکسالی بیش از گذشته نمایان شده است. خوزستان که تا پیش از این با معضل خشکسالی تالاب و هجوم گرد و غبار‌ها روبه‌رو بود با آب شور و گل‌آلودی مواجه شده است.

سیستان و بلوچستان در شرایط بد بی‌آبی به سر می‌برد و در شرایط بحرانی آب‌‌های زیرزمینی، مسؤولان خبر از حفر اولین چاه با عمق دوهزار متری می‌دهند. سازمان حفاظت محیط‌زیست که تا پیش از این مخالف سرسخت این کار بود در برابر طرح تحقیقاتی حفر چاه ژرف که به آخرین ذخایر آبی ایران مشهورند سکوت کرده و نماینده سیستان و بلوچستان این چاه را راه‌حل مشکل بی‌آبی استان می‌داند و امیدوار برای حفر دومین چاه در بلوچستان است. اعتراضات مردم خوزستان به آب از حضور در نماز جمعه به مقابل مسجد جامع خرمشهر رسید.

زوال سفره‌های زیرزمینی

روند نزولی ذخیره منابع آب زیرزمینی ایران از اواسط دهه ۱۳۴۰ آغاز شده است تا پیش از این تاریخ، سطح زیرکشت و میزان برداشت از آب‌های زیرزمینی کشور در سطح متعادلی قرار داشت؛ اما از اوایل دهه ۴۰ و ۵۰، پس از انقلاب سفید پهلوی دوم، براساس برنامه‌های دولتی توسعه کشت‌های صنعتی، ورود فناوری‌های جدید برای کشاورزی مدرن و حفر چاه‌های عمیق کشاورزی به سرعت توسعه یافت و مسابقه برداشت از منابع آب زیرزمینی برای توسعه افقی سطح زیرکشت نیز بین کشاورزان شتاب گرفت. این روند تا ۳۰ سال آینده و تا سال ۷۵ با شیب ملایمی ادامه داشته و در این ۳۰ سال حدود ۲۰ میلیارد مترمکعب تراز منفی در مخزن آب زیرزمینی کشور اتفاق افتاد، اما به ناگهان در سال ۷۵، این شیب به یک سقوط منجر شد که از آن به دوره شکست نیز یاد می‌کنند. از این سال، برداشت از منابع آب زیرزمینی با شدتی هر چه تمام‌تر ادامه یافت، به‌طوری‌که در مدت ۲۰ سال، کسری مخزن تجمعی منابع آب زیرزمینی کشور به بیش از ۱۲۶ میلیارد مترمکعب رسید. بیش‌ترین رقم کسری مخزن در این دوره ۲۰ ساله مربوط به سال ۸۸ است که بیش از ۸ میلیارد مترمکعب آب بیش‌تر از توان تجدید و احیای منابع زیرزمینی، استخراج شده و همین روند با فراز و نشیب مستمر در سال‌های بعد ادامه یافته است. تحلیل این روند کاهشی به ما نشان می‌دهد که اگر برای این فاجعه خاموش و خارج از دید چاره‌اندیشی جدی نشود تا سال ۱۴۰۴، مخزن آب زیرزمینی کشور حدود ۱۹۵ میلیارد مترمکعب کسری خواهد داشت؛ مفهوم دقیق این عدد یعنی تخریب آبخوان‌ها، شور شدن آب و مرگ بسیاری از دشت‌هایی که روزهایی نه‌چندان دور، کشاورزان بسیاری روی آن خاک می‌کاشتند و با حاصل آن زندگی می‌کردند. دشت‌هایی که هم‌اکنون در استان‌هایی مانند کرمان و یزد رو به احتضارند و باید چند صد متر چاه حفر شود تا به آب برسد، آن هم آبی که شاید قابل استفاده نباشد.

کدام استان‌ها آسیب‌پذیرتر هستند؟

براساس نتایج بررسی‌هایی که بر روی دشت‌های ایران انجام گرفته، بیش‌ترین آسیب در منابع آب زیرزمینی به ترتیب در استان‌های خراسان رضوی، کرمان، فارس، تهران و اصفهان گزارش‌ شده است. این آسیب و رتبه‌بندی براساس میزان برداشت سالانه استان از منابع آب زیرزمینی، میزان کسری مخازن سفره‌های آب زیرزمینی در سطح استان و میزان جمعیتی که زندگی آنها تحت تأثیر توان آبدهی منابع آب زیرزمینی قرار دارد، انجام ‌شده است. بر همین مبنا این استان‌ها در معرض «آسیب خیلی زیاد» رتبه‌بندی شده‌اند و طبق آمار، ۵۱ درصد برداشت سالانه آب از منابع زیرزمینی و همچنین بیش‌ترین کسری مخزن آبخوان زیرزمینی در این استان‌ها گزارش ‌شده است.

در رتبه دوم آسیب‌پذیری و در سطحی پایین‌تر، استان‌های قزوین، همدان، یزد، مرکزی، سمنان، سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی قرار دارند که البته سطح آسیب نیز در درون همین استان‌ها متغیر است، برای نمونه دشت «کبودرآهنگ» استان همدان در اثر تخلیه آبخوان توسط نیروگاه مستقر در آن از یک‌سو و کشاورزان بهره‌بردار از سوی دیگر، هماکنون یکی از آسیب‌پذیر‌ترین دشت‌های کشور است و فروچاله‌های بزرگی نیز در این دشت اتفاق افتاده است. در استان یزد نیز روند خشک شدن قنات‌های قدیمی همچنان ادامه دارد، جایی که فناوری جدید برداشت آب یعنی چاه‌های عمیق بر فناوری قدیم و دوستدار طبیعت یعنی قنات برتری یافته و به‌طور تقریبی، تمامی این سازه‌های کهن و دشت‌های این استان را در معرض بحران قرارداده است.

 آینده بحران آبی ایران

اگر اوضاع آبی کشور به همین شکل کنونی ادامه یابد، چندین اتفاق زنجیره‌ای می‌افتد که می‌تواند وضعیت تاریخی و تمدنی ایران را تحت‌الشعاع قرار دهد. در مرحله اول، بخش‌های مرکزی ایران، از مرز کم آبی عبور می‌کند و به بی‌آبی می‌رسد و در فاز بعدی، این بحران به مناطق غیرکویری هم می‌رسد. با کاهش منابع آب، تنش‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تشدید می‌شود. بدین معنا که دوران کم‌آبی، درگیری بر سر سهم آب، اوج می‌گیرد، کما این‌که از هم‌اکنون طلیعه آن را شاهد هستیم.

در آینده‌‌ای نزدیک، بسیاری از شهرهای ایران، شاهد ایستگاه‌های فروش آب تصفیه شده چاه‌ها خواهند بود. با تشدید بحران و رسیدن از کم آبی به بی‌آبی، بزرگ‌‌ترین مهاجرت‌‌های درون سرزمینی را شکل می‌دهد. اتفاقی که هم‌اکنون نیز شاهد آن هستیم. مناطق مرکزی ایران رفته‌رفته از جمعیت خالی می‌شوند و ساکنان آن به حداقل ممکن می‌رسد؛ در مقابل، جمعیت شهرهایی چون تهران به مرز انفجار می‌رسد و آن زمان است که نمی‌دانیم با بحران بیکاری و حاشیه‌نشینی و فقیر چه کنیم.

از آن سو زمین‌های ر‌ها شده به کانون ریزگرد و فرسایش خاکی بدل می‌شوند و کاهش تولیدات کشاورزی، به کمبود منابع تغذیه‌ای دام‌‌ها می‌انجامد و بحران تغذیه در کشور فراگیر می‌شود. بحران اجتماعی بیداد می‌کند و فروپاشی همان چیزی است که همه ما از آن هراسانیم.

سازگاری با کم آبی؛ آخرین راهکار!

اسماعیل تبادار، استاندار و رییس شورای حفاظت منابع آب استان فارس در این زمینه گفته است: اولویت سازگار با کم آبی در استان فارس توجه به ممنوعیت کشت برنج در این استان و بررسی منظم و پیوسته مسایل و مدیریت آب در استان امری مهم و ضرورت اساسی است‌.

وی اعتراف کرد که مشکل خشکسالی از سال‌های گذشته بوده اما هیچ تغییری در بهره‌برداری از منابع آب در فارس رخ نداده است و امسال هم به واسطه کاهش چشمگیر بارندگی، شاهد بیش‌تر شدن مشکلات هستیم‌.

استاندار فارس بر این‌که بیش از ۹۲ درصد از منابع آبی صرف کشاورزی می‌شود، صحه گذاشته و اعلام کرده بود که اگر تنها ۱۰ درصد در مصرف آب بخش کشاورزی صرفه‌جویی شود، یک میلیارد مترمکعب بهره‌وری آب را شاهد خواهیم بود!!