مدیران کاخ‌نشین، جامعه مصرف‌زده؛ نتیجه «سازندگی»

مدیران کاخ‌نشین، جامعه مصرف‌زده؛ نتیجه «سازندگی» غلامرضا جمشیدیها، مدرس جامعه‌شناسی دانشگاه تهران اشاره‌ـ مدرس جامعه‌شناسی دانشگاه تهران می‌گوید روال دولت‌های بعد از جنگ نشان می‌دهد که ما در اصول و آرمانهایمان، تجدیدنظر کرده‌ایم و مصرف‌گراییِ امروز نتیجه همین تجدیدنظر است! غلامرضا جمشیدی‌ها جامعه‌شناس و مدرس دانشگاه تهران در گفت‌وگو با مهر رشد روند مصرف‌گرایی در […]

مدیران کاخ‌نشین، جامعه مصرف‌زده؛ نتیجه «سازندگی»

غلامرضا جمشیدیها، مدرس جامعه‌شناسی دانشگاه تهران

اشارهـ مدرس جامعه‌شناسی دانشگاه تهران می‌گوید روال دولت‌های بعد از جنگ نشان می‌دهد که ما در اصول و آرمانهایمان، تجدیدنظر کرده‌ایم و مصرف‌گراییِ امروز نتیجه همین تجدیدنظر است! غلامرضا جمشیدی‌ها جامعه‌شناس و مدرس دانشگاه تهران در گفت‌وگو با مهر رشد روند مصرف‌گرایی در جامعه ما را کاملاً مرتبط با سیاست‌ نهادهای دولت و حکومت می‌داند و معتقد است تا کاخ‌نشینی مسؤولان ما اصلاح نشود، روند مصرف‌زده کنونی که در طبقات مختلف اجتماعی قابل رویت است، اصلاح‌بشو نیست.

دولت نقش زیادی در توسعه اقتصاد دارد

بنده به مباحث مربوط به توسعه علاقه‌مند هستم و در این زمینه هم به تئوری «دولت و تمدن» علاقه دارم. این تئوری مبانی انسان‌شناسی خاص خودش را دارد، ولی به‌طورکلی دولت را عامل اول توسعه تمدنی می‌داند و تمدن را هم ترکیبی از شهر، توسعه اقتصادی و تولید علم قلمداد می‌کند. بنا بر این نظریه، دولت مقدم بر شهر و جامعه و نوع مدنیتی است که در آن جامعه پذیرفته می‌شود. به عبارت دیگر به لحاظ نظری دولت نقش زیادی در تمدن دارد و نوع مدنیت جامعه را تعیین می‌کند. دلیل این امر هم آن است که دولت نقش بسیار زیادی در توسعه شهر، توسعه اقتصاد، تولید علم و حتی نوع علمی که تولید می‌شود، دارد. اساساً در یک جامعه‌ و در سطح بین‌المللی که همان جامعه جهانی است -وقتی به صفحه سیاسی دنیا نگاه ‌می‌کنید- این دولت‌‌ها هستند که با هم می‌جنگند، ارتباط می‌گیرند، مذاکره می‌کنند و… دانشمندان یا بازاری‌ها که با هم جنگ ندارند، نهایتاً این است که این اصناف ممکن است اعتصاب کنند و مطالباتشان را پیگیری کنند. اما مراوده و ارتباط دولت‌ها و دولتمردان است که در همه عرصه‌ها تعیین‌کننده و چالش‌برانگیز است؛ مثلاً شما می‌بینید که یک‌دفعه فردی مثل ترامپ می‌آید و دنیا را دچار چالش‌های عمده می‌کند لذا زمانی دنبال این بودم که بفهمم چرا موقعیت کنونی ما در جهان چنین است که هست و موقعیت غرب آن‌گونه است؛ در دوره‌ای که مسلمانان قدرتمند بودند زبان، ادبیات و فرهنگشان را به همه جای دنیا انتقال دادند، برعکس حالا که اروپایی‌‌ها قدرتمند هستند، سازمان ملل را به وجود آوردند، حق رأی برای خود تعریف کردند که البته حق زور است! و فرهنگ و زبانشان را به همه جا گسترش دادند. در این بررسی دلایل را در نهاد سیاسی و دولت و قدرت پیدا کردم؛ براساس این تئوری زور بر دنیا حاکم است و دانشمندان هم خدمتگزار این سیاست‌ها و نهاد قدرت هستند. وقتی یک دولت چپی روی کار می‌آید، چپ‌‌ها خدمتگزار هستند و وقتی دولت راستی است، راست‌‌ها خدمتگزار می‌شوند.

دولت فقط چند تا آدم نیست

وقتی می‌گوییم دولت، فقط خود دولت و قوه مجریه نیست، بیش‌تر منظور برنامه‌هایی است که دولت‌ها دارند؛ یعنی مثلاً تولید و توسعه علم در یک کشور به اعتقاد من کاملاً مرتبط با برنامه‌هایی است که از بالا اعمال می‌شود. بنابراین وقتی می‌گویم دولت فقط چند تا آدم نیست، منظور برنامه‌های دولت است که می‌تواند تأثیر پایدار، مؤثر، مثبت یا مخربی روی بدنه اجتماع داشته باشد. این برنامه‌ها حتی روی اخلاق عمومی و مصرف عمومی که مدنظر شما است هم می‌تواند تأثیرگذار باشد. برای این اهمیت دولت، مستندات زیادی از متون دینی و غیردینی دارم و اگر بخواهم از متون دینی و از متفکران اسلامی بگویم شاید هیچ‌کس بهتر از امام خمینی(ره) به این موضوع نپرداخته است. امام(ره) می‌فرماید «بدبختی و خوشبختی ملت‌‌ها وابسته به اموری است که یکی از مهمات آن صلاحیت داشتن هیأت حاکمه است» (صحیفه امام، جلد ۵، صفحه ۳۱۴). یا می‌فرمایند: «مشکل ما الآن دولت‌های ماست، مشکل اسلام دولت‌های اسلامی است» (صحیفه امام، جلد ۱۳، صفحه ۸۸ و۸۹). یا باز در جای دیگر می‌فرمایند: «صلاحیت هیأت حاکمه و اشخاصی که کارهای حساس در دستشان هست، این موجب صلاحیت در عموم می‌شود» (صحیفه امام، جلد ۵، صفحه ۳۱۵). از این نمونه‌ها زیاد است.امام خمینی(ره) این‌قدر به نقش دولت‌‌ها اهمیت می‌دهد که اصلاح و فساد را به‌طورکلی از بالا می‌دانند و حتی آرامش سیاسی را هم از بالا می‌دانند. ایشان می‌فرماید «تزکیه برای دولتمردان، برای سلاطین، برای رؤسای جمهور، برای دولت‌ها و برای سردمداران بیش‌تر لازم است تا مردم عادی… آرامش باید از بالا شروع شود، از پایین آرامش نمی‌شود! (جلد ۱۴ صحیفه امام صفحه ۳۹۱-۳۹۲). بنابراین برای دریافتن موضوع مصرف‌گرایی که مدنظر شما است، باید بدانیم که مردم مسأله‌ای ندارند، مسؤولین باید مسأله را در خودشان و برنامه‌هایشان حل کنند.

دولتهای متفاوت و حرف‌های گوناگون

در تاریخ انقلاب اسلامی تقریباً دولت‌های متنوعی داشتیم؛ دولت‌های متفاوتی آمدند و رفتند، همه‌شان رأی گرفتند و همه آنها را شورای نگهبان تأیید کرد و دولت‌های همین نظام بودند. ولی هر کدام حرف‌های متفاوتی زدند و برنامه‌های خودشان را اجرا کردند. ما از دوران وقوع انقلاب تا از زمانی که جنگ بود، یا به‌طور مشخص تا زمان آقای هاشمی‌رفسنجانی برنامه دیگری داشتیم. از زمانی که آقای هاشمی تشریف آوردند و رییس‌جمهور شدند، یک برنامه‌ای را تحت عنوان سازندگی در دستور کار داشتند. من اعتقاد قلبی خودم را می‌گویم، در زمان ایشان یک برنامه‌ای وجود داشت به نام «نوسازی» که برای اینجا هم نبود. این برنامه، با دستکاری اندکی در اینجا هم اجرا شد و آن برنامه نوسازی پدر همان سیستم متعلق به آن را درآورده بود و حالا داشت در قالب برنامه سازندگی در کشور ما هم اجرا می‌شد. این برنامه هنوز هم به شکل‌های مختلف دارد اجرا می‌شود و من معتقدم همین برنامه پدر این نظام را درمی‌آورد! این برنامه است که این نظام را به بن‌بست می‌رساند و مسأله اینجاست که به هیچ شکلی هم نمی‌توانند آن را جمع‌وجور کنند. بنابراین دولت آقای هاشمی یک برنامه داشت که بعد از ایشان با شکل‌های مختلف ادامه پیدا کرد. یا رییس‌جمهور بعد از ایشان یک شعار دیگری دادند و می‌خواستند با دنیا گفت‌وگو کنند که نتایجش را هم دیدیم. بعد آقای احمدی‌نژاد آمدند ایشان هم فضای دیگری داشت و باز نتایجش مشخص شد و آقای روحانی هم یک‌جور دیگر در همان مسیر حرکت کردند. اینها را مثال آوردم که بگویم نقش و اهمیت دولت خیلی زیاد است.

مسأله اصلی عدم شفافیت است

من می‌گویم بحث‌ حقوق نجومی اصلاً مسأله نیست، مسأله عدم شفافیت است؛ واضح کنید چقدر می‌گیرند؟! واضح بگویید که وقتی کسی وزیر می‌شود با همه متعلقاتش چقدر می‌گیرد! از طرف دیگر یک پست و مقام تبعات اجتماعی خوبی هم دارد و آدمی که پست و مقام دارد کارهای اجتماعی‌اش هم حل می‌شود. بنابراین این اصل همه آدم‌‌ها در این مسأله مشکل دارند و وقتی به قدرت می‌رسند در آنها چرخش ایجاد می‌شود؛ یعنی همه افرادی که به قدرت می‌رسند حتماً انحصارطلب می‌شوند، حالا اندازه‌اش منطبق با قواعدی است که در جامعه وجود دارد. پس این یک اصل روان‌شناختی برای انسان است که وقتی به قدرت می‌رسد، هم تکبر می‌گیرد. همچنین این شخص الی ما‌شاء‌ا… مال و منال به سمتش سرازیر می‌شود. روزی به یکی از دوستانم گفتم بگرد در ایران یک سیاستمدار، از هر جناحی که باشد، پیدا کن که بی‌پول باشد! من خیلی گشتم ولی پیدا نکردم.

توسعه دولت همراه با برنامه‌های مصرفی است

چون برنامه‌های دولت در توسعه برنامه‌های مصرفی است، برنامه‌های اقتصاد مقاومتی را دیدید که رهبری فرمودند، کسی به آن عمل کرد؟ همه می‌گویند و شعار می‌دهند، ولی عمل نیست. وقتی کالا‌ها و اجناس ساده مورد نیاز جامعه ما وارد می‌شود، جامعه دیگر تولید نمی‌کند و به شکل حادی مصرفی می‌شود. براساس این برنامه‌ها هم دلایل بیکاری معلوم است، هم دلایل مصرفی شدن جامعه. شما با یک جامعه مصرفی روبه‌رو هستید، دارید در آن رسانه‌ها از جمله صداوسیمای ما از مصرف کالای ایرانی و نگاه غیرمصرفی و… حرف می‌زند و طرفداری می‌کند و در عین حال همانجا «سامسونگ» را تبلیغ می‌کنند. حالا ممکن است بگویید طبقات اجتماعی و بورژوا‌ها هم تأثیر دارند، بله. وقتی شما نمی‌توانید تصمیم بگیرید جامعه باید باشد، چطور بر مبنای برنامه پیش برود و مردم چطور باید زندگی کنند، تهران می‌شود محل جولان ماشین‌های گران‌قیمت. مسأله این است که فضا را، اعم از فضای فرهنگی و اجتماعی و فضای روانی را شما به وجود می‌آورید! امروزه دیگر نمی‌شود خیلی چیزی را پنهان کرد. قبلاً اگر پادشاهان تخلفی می‌کردند یا طبقات بالای جامعه یک چیزی داشتند و… مخفی می‌ماند، ولی الان دنیای مجازی امکان مخفی‌کاری را از همه گرفته است. همه‌چیز را همه می‌دانند. حتی روستایی‌‌ها می‌دانند در بالای شهر تهران چه خبر است.