برای این فرهنگ چه میتوان نوشت دست به دعا برای فرهنگی که مرده! مسعود طاهری – ۱۷ مرداد، روز خبرنگار و گرامیداشت کسانی است که برای تحقق آرزوهای مدنی جامعه سالها است که قلمفرسایی میکنند. امروز روز تکریم قشری مظلوم است که نه صدایش صلابت خاصی دارد و نه مخاطبش گوشی شنوا! بهراستی برای جامعهای همچون […]
برای این فرهنگ چه میتوان نوشت
دست به دعا برای فرهنگی که مرده!
مسعود طاهری – ۱۷ مرداد، روز خبرنگار و گرامیداشت کسانی است که برای تحقق آرزوهای مدنی جامعه سالها است که قلمفرسایی میکنند.
امروز روز تکریم قشری مظلوم است که نه صدایش صلابت خاصی دارد و نه مخاطبش گوشی شنوا! بهراستی برای جامعهای همچون جامعه ما، چه میتوان نوشت؟
برای جامعهای که تفکرات اکثریتش مانند آبشار متفاوت، اما سرمنشأیی به نام بیفرهنگی دارد که همچون سیلی بر خودش خراب شده است، چه میتوان نوشت؟
برای جامعهای که مشت نمونه خروارش پیامهای تلگرامی است، خبرنگاران باید چگونه مطلب بنویسند؟ کمتر کسی است که فحاشی به فوق ستاره آرژانتین یعنی لیونل مسی را از یاد برده باشد. کسی که جرمش گل زدن به ایران در جام جهانی بود و کار به جایی کشیده شد که حتی استاد جمشید مشایخی به نمایندگی از ایران برای عذرخواهی از وی قبول زحمت کرد. خیلیها آن حادثه را متأثر از «جو» بازی و «عرق ملی» ناشی از بازی دانستند، اما وقتی رونالدو فوق ستاره پرتغالی در فینال جام ملتهای اروپا توسط دیمیتری پایت فرانسوی مصدوم شد؛ باز هم جهان، شاهد لشگرکشی و فحاشی دهها هزارنفری ایرانیان به پایت در صفحه مجازیاش بود. این بار نه یک طرف مسابقه ایران بود و نه سودی از مصدومیت رونالدو نصیب ما میشد اما….
خلاصه آنکه سالها پیش مطالب اساتیدی چون حسین قندی و … را هزاران نفر میخواندند و آن را تحسین میکردند، نه فقط به خاطر نوع نگارش و همه فهم بودنش، بلکه بهخاطر مخاطبانی که با خواندن مطالب فرهنگی، روحی تازه مییافتند نه مخاطبی که تا این اندازه با خواندن بیگانه شده باشد.
مخاطبان مجازی عصر تکنولوژی کمتر دنبال مسایل فرهنگی هستند و بیشترین علاقه آنها به حواشی است تا متن یک جریان!
اگر بخواهیم مثالی بزنیم میتوانیم مردم جامعه را سوار بر قطاری در شهربازی بدانیم که وقتی داخل تونل وحشت میشوند، با دیدن اسکلتهای ترسناک داخل تونل(حوادث تلخ امروزی) ابتدا همه دچار شوک میشوند و پس از عبور قطار از آن اسکلت ترسناک همه شروع به خندیدن میکنند! مثل داستان دکل نفتی گمشده، مثل فیشهای حقوقی، حتی مثل رفتن و برگشتن برخی از بازیکنان ملیپوش پرسپولیس به ترکیه … ! این اتفاقات، دیگر برای همه عادی شده است. انگار کارمان شده دیدن و شنیدن اخبار وحشتناک و مضحکه کردن آن!
خلاصه امروز روز گرامیداشت کسانی است که گمشدهای به نام فرهنگ دارند و دیگر نمیدانند که چگونه باید برای اکثریت این جامعه نوشت. در این برهه شاید فقط بتوانیم دست به دعا شویم و برای فرهنگی که «مرد» دست یاری بطلبیم.
روز امیدواران قلم به دوش مبارک!
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.