واکسن، تاریخ و سیاست

   واکسن، تاریخ و سیاست    یاسر‌هاشمی‌ ؛ ( فروردین ۱۴۰۰ )   می‌گویند یک واژه فرانسوی است و در واقع برای هر بیماری، از میکروب ضعیف شده همان بیماری ساخته می‌شود. معادل این واژه در زبان فارسی «مایه» است و واکسیناسیون را «مایه‌کوبی» می‌خوانند. هرچند بعضی‌ها سیر تدریجی ساخت کلمه واکسن را برگرفته از واژه‌های […]

   واکسن، تاریخ و سیاست

   یاسر‌هاشمی‌ ؛ ( فروردین ۱۴۰۰ )

 

می‌گویند یک واژه فرانسوی است و در واقع برای هر بیماری، از میکروب ضعیف شده همان بیماری ساخته می‌شود. معادل این واژه در زبان فارسی «مایه» است و واکسیناسیون را «مایه‌کوبی» می‌خوانند. هرچند بعضی‌ها سیر تدریجی ساخت کلمه واکسن را برگرفته از واژه‌های کهن «وَزَن»،  «وَژَن»،  «اَجَن»، «آجین»،  «دَرزَن » و نهایتاً سوزن می‌دانند؛  اما آنچه در تاریخ استفاده بشر از واکسن آمده،  برای پیشگیری،  بهبود و درمان بیماری‌های عفونی از طریق ایجاد ایمنی در بدن بوده و می‌گویند اولین‌بار «ادوارد جنر»‌،  یک پزشک انگلیسی برای درمان پسری که مبتلا به بیماری آبله‌گاوی بود، واکسن مقابله با آن را ساخت.

از انواع واکسن‌های باکتریایی و ویروسی می‌گذریم که نه در این مقاله می‌گنجد و نه نگارنده تخصصش را دارد؛ آنچه مرا بر آن داشت که در این باره دست به قلم ببرم؛ اولاً مرگ به قول مسؤولین؛ سه‌رقمی ‌روزانه هموطنانم  و ثانیاً  نشستن این واژه در صدر اخبار سیاسی جهان به‌خصوص ایران است، به‌گونه‌ای که امروزه از تمام رسانه‌ها و در هر شهر و روستا‌، هرجا حتی دو نفر برای هر موضوعی با هم بنشینند؛ موضوع واکسن در گفت‌وگوها جا باز می‌کند؛ که البته واکسن در ایران تاریخی شنیدنی و خواندنی دارد.

بیماری‌های عفونی واگیردار همیشه ایرانیان را رنج می‌داد و بزرگان پزشکی ایران اگرچه فحول دانشمندان این رشته در دنیا بودند؛ اما یا در  موضوع ساخت واکسن‌ها ورود پیدا نکردند و یا همه واکسن‌ها مثل واکسن کووید۱۹ پیچیده و زمان‌بر بوده است تا اینکه ۱۰۲ سال پیش؛ یعنی ۱۲۹۸ هجری شمسی عزم ایران برای ساختن واکسن جزم شد و در تاریخ ۳۰ دی ۱۲۹۹ «مؤسسه پاستور ایران» و سه سال بعد؛ یعنی ۱۳۰۳ «مؤسسه تحقیقات واکسن و سرم‌سازی رازی» راه‌اندازی شدند که از حصبه شروع کردند و به سرعت واکسن‌های آبله، ب‌ث‌ژ، وبا‌، هپاتیت دی،‌هاری، طاعون، سرخک، اوریون، سرخجه، کزاز، پنوموکوک، روتا ویروس، دیفتری، سل، تیفوئید، مننژیت، سیاه‌سرفه، ابولا و سرانجام فلج اطفال، ساخته شدند.

نکته تلخ و شیرین واکسیناسیون در ایران گریه امیرکبیر برای مقاومت مردم جهت تزریق واکسن است که وقتی داستان خیالی تزریق ماده یا دستگاهی از طریق واکسن کرونا به بدن انسان را همین روزها در رسانه‌ها می‌خوانیم و می‌شنویم که با واکسن کرونا ریزتراشه‌های قابل ردگیری  در بدن انسان‌ها قرار می‌گیرد و یا واکسن کرونا  DNA انسان‌ها را دستکاری می‌کند، به یاد شایعه ورود جن به خون انسان‌ها از طریق واکسن می‌افتیم که وقتی خبرش به امیرکبیر رسید، فرمان داد تا  هر کس آبله نزند‌، باید ۵ تومان جریمه بدهد؛  اما نفوذ سخن شایعه‌پردازان ناآگاه در مردم بیشتر بود؛  چون پولدارها ۵ تومان  را پرداختند تا آبله‌کوبی نشوند و قاطبه مردم از ترس مأموران وقت اداره بهداشت و تزریق واکسن، فرزندان خویش را پنهان می‌کردند که این کار اشک امیرکبیر را درآورده بود که البته جهل و خرافه‌پرستی مردم را نتیجه کم‌کاری مسؤولان در فرهنگ‌سازی می‌دانست.

از سیر تدریجی واکسیناسیون ایرانیان در تاریخ قاجار و پهلوی می‌گذریم و به انقلاب اسلامی ‌می‌پردازیم که شاید جوانان و نوجوانان افسانه بدانند؛ اما میانسالان و معمرین انبوهی از فرزندان ایرانی را در خیابان‌ها و خانواده‌ها می‌دیدند که فلج بودند و معروف بود که در دنیا از هر ۲۰۰ کودک مبتلا به فلج اطفال؛  یک کودک فلج می‌شد و دردناک‌تر اینکه این بیماری مسری بود و واهمه از ابتلای فرزندان‌، امنیت روانی خانواده‌ها را مختل کرده بود.

حق مردم ایران بود که عزم ملی برای مقابله با این بیماری ایجاد شود، اما اتفاقات سال‌های ابتدای پیروزی انقلاب‌، اختلافات سیاسی‌،  درگیری‌های خیابانی و سرانجام جنگ تحمیلی ۸ساله،  فرصتی برای مردم و مسؤولان نمی‌گذاشت که به چاره‌اندیشی بنشینند تا اینکه دولت سازندگی در ایران تشکیل شد. دولتی که برخلاف ادعاهای غیرمستند منتقدان مخالف و یا مخالفانی که ردای انتقاد به تن کرده بودند‌، به سازندگی شاخص‌های متعددی داد و یکی از برنامه‌هایش توسعه  پزشکی در همه علوم میان‌رشته‌ای و مشخصاً مقابله با بیماری‌های مسری و به ویژه فلج‌اطفال بود.

از آنجا که، در زمان زندان دوران مبارزه آیت‌ا…‌هاشمی‌رفسنجانی‌، خواهرم فاطمه به این بیماری مبتلا شده بود‌، ایشان به حق دریافته بود که وجود یک کودک بیمار چگونه روحیه افسردگی را به خانواده و جامعه تزریق می‌کند. با شروع مسؤولیت اجرایی خویش مبارزه جدی با بیماری‌های مسری و به‌ویژه فلج اطفال  را از مسؤولان وقت بهداشت و درمان مطالبه کرد که در اقدامی ‌بسیار کارساز، مبارزه همگانی با این بیماری در روز جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۷۳ با عنوان «طرح ملی ریشه‌کنی فلج اطفال»  برگزار شد که طی آن در ۱۲ ساعت ۹ میلیون کودک ایران واکسینه شدند که البته طی دومرحله دیگر در سال‌های ۷۴ و ۷۵ خیال همه ایرانیان را از خطر ابتلای به این بیماری راحت کرد. 

ریشه‌کن کردن فلج اطفال یکی از مهم‌ترین موفقیت‌های بهداشت و درمان ایران در صد سال گذشته و اجرای همگانی واکسیناسیون فلج اطفال در ایران یکی از بزرگ‌ترین طرح‌های بهداشتی در جهان شناخته شد زیرا این اقدام در نصف روز برای ۹ میلیون کودک زیر پنج  سال در کل کشور به اجراء درآمد و پوشش واکسیناسیون این بیماری از ۲۰درصد به بیش از ۹۵درصد رسید که در نهایت آقای کارول بلامی؛ ‌مدیر اجرایی صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل در نامه‌ای به آیت‌ا… اکبر‌هاشمی‌رفسنجانی؛ رئیس‌جمهوری وقت اجرای یک‌روزه برنامه واکسن ضدفلج کودکان را موفقیتی بزرگ و طرحی بی‌نظیر خواند.

حالا از آن روزها، سال‌ها می‌گذرد‌، آیت‌ا…‌هاشمی‌رفسنجانی نیز آسمانی شد؛ اما این‌بار یک ویروس دیگر، همزمان با دنیا؛ ایران عزیز ما را نیز در نوردید و سخت است که در آمار رسمی ‌بشنویم نزدیک به  ۷۰ هزار هموطن ما را به کام مرگ برد و اگر هر قربانی کرونا‌، سه خانواده را به سوگ نشانده باشد؛  ۲۱۰ هزار خانوار را سیاه‌پوش کرده است و میلیون‌ها ایرانی به صورت مستقیم و غیرمستقیم درگیر این بیماری و عوارض آن شده‌اند.

با شروع سال ۱۴۰۰ که نقطه آغاز یک قرن جدید است،  به‌خاطر موج چهارم جدال ایرانیان و کرونا‌، یک بار دیگر واژه واکسن بر سر زبان‌ها افتاد و همه از اهمیت آن می‌گویند و بعضی‌ها که اندک انصاف سیاسی دارند،  از تجربه دولت سازندگی می‌گویند که چگونه در آن شرایط بحرانی که تحریم مثل این روزها بود، با یک بسیج عمومی‌کاری کرد که امروزه با یقین کامل می‌توانیم ادعا کنیم که بیماری فلج‌اطفال در ایران از بین رفت؛ اما دریغ و درد که سیاست و نگاه غیرکارشناسانه  یک موضوع کاملاً انسانی را  گروگان گرفته و آلوده به  برنامه‌های خویش کرده  و مصداق ضرب‌المثلی شد  که «کسانی از آب گل‌آلود ماهی می‌گیرند.» 

متأسفانه امروز در ایران، آب که در این شرایط همان واکسن کروناست، به گِل سیاست آلوده شد و متأسفانه‌تر، ماهی این آب گل‌آلود جان انسان‌هاست که دلالان با قلاب دلار به صید آن مشغول‌اند و آدم هر چه می‌خواهد به برنامه‌های مسؤولین و اظهارنظرهای آنان خوش‌بین باشد؛ وقتی اتفاقات این روزهای بهشت‌زهرا و سایر آرامستان‌های شهرهای بزرگ را  از طریق رسانه‌های رسمی ‌و بعضاً فضای مجازی می‌بیند و می‌شنود، نمی‌شود.