دلار ارزان، سر کوچه ما!

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی دلار ارزان، سر کوچه ما!    چند روزی است که بدفرم خوشحالی و سرور وصف‌ناپذیری خلق‌ا… ایرانی جماعت را فرا گرفته است، البته حال و هوای متولیان محترم پولی و اقتصادی و ایضاً دیگر مسؤولین و مدیران که از دور و نزدیک دستی بر امور ریالی ارزی دارند و یا […]

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی

دلار ارزان، سر کوچه ما!

   چند روزی است که بدفرم خوشحالی و سرور وصف‌ناپذیری خلق‌ا… ایرانی جماعت را فرا گرفته است، البته حال و هوای متولیان محترم پولی و اقتصادی و ایضاً دیگر مسؤولین و مدیران که از دور و نزدیک دستی بر امور ریالی ارزی دارند و یا حتی ندارند! خیلی باحال‌تر و سرخوشانه‌تر از مردم است، بالاخره هرچه باشد دلار از قله‌های فراتر از ۶۰ چوق به زیر عدد ۵۰ رسیده است و چه کسی است که نداند که این اتفاق مبارک از هنر و تدابیر و کفایت مسؤولان مربوطه است که با مدیریتی بی‌مانند توانستند دلار زبان‌نافهم را به زیر کشیده و ریال مادرمرده را به صدر بنشانند!

  شرمنده، یک لحظه مثل برخی از مدعیان، جوگیر شدم وگرنه آن ریال را که خدایش بیامرزد، مدت‌هاست هیچ چیز جز حقوق کارگر و کارمند با این زبان‌بسته پرداخت نمی‌شود و اگر هم می‌بینید که قیمت کالا‌ها به ریال مشخص و درج می‌شود، ابتدا به دلار محاسبه شده است تا مبادا از قافله پرشتاب گرانی و تورم عقب بماند و بعد از سر اجبار با وجه رایج کشور مبادله می‌شود وگرنه نه این جناب ریال فرتوت بی‌رمق، جان و قوه حفظ نرخ برابری خودش را دارد و نه کسی به دنبال درمان دردهای مزمن این بنده‌خداست که عمری به ایران و ایرانی خدمت کرد ولی در این روزهای پیری و کوری کسی دستگیرش نیست، هرچند که اگر بتوانند، لگدی هم حواله سر و کله‌‌اش می‌کنند!

  به هرحال حکماً مردم گرفتار به دست هنرمندی متولیان، علی‌الحساب در شوک به سر می‌برند وگرنه اینکه دلار از حول و حوش ۳۰ هزار تومان خودش را در عرض یکی، دو ماه به جایی برساند که در خواب هم کسی متصور نبود و بعد با کمی ملاحظه و مماشات یکی، دو پله پایین‌تر از ۵۰ هزارتومان آرام بگیرد، آنقدر تلخی و زهرمار با خود همراه دارد که حال کوچک و بزرگ را لااقل برای چندین سال ناخوش نماید و این خوشحالی نیم‌بند خلق‌ا… خود نشانه ناخوشی احوال و پریشانی روزگار است که از بین مصیبت و فاجعه، فی‌المجلس مصیبت را برگزیده‌اند که کورسوی امید همچنان باز باشد.

  البته عزیزان بانکی و اقتصادی و طراح و برنامه‌ریز که آن بالارفتن کهکشانی نرخ دلار و سکه را به گردن نگرفتند و همه را ماحصل نابلدی و بی‌هنری اسلاف خود می‌دانند ولی فروکش کردن اندکی از شعله خانمان‌سوز قیمت‌ها را ششدانگ به‌نام خود سند زده‌اند، اگر اجازه فرمایند و حرف ناشیانه ما را زیرسبیلی رد کنند، ما یک خط و ربط خیلی ریز که اصلاً به چشم نمی‌آید بین کرنش این روزهای قیمت دلار و سکه و صلح و صفای نسبی پیش آمده با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و ایضاً با کشور نسبتاً دوست و همسایه در نظر بگیریم که البته این دلایل حتی یک درصد از ارزش‌های هیچ متولی و مسؤول و صاحب منصبی در این فقره کم نمی‌کند.

  به هرحال اگر این روز‌ها مردم از ارزان شدن دلار حرف می‌زنند، منظورشان گرانی سر به فلک کشیده‌ای است که بیم آن می‌رفت که کلاً افسارش از دست به در شود و عزیزان خیلی به خودشان نگیرند، چون از قدیم‌الایام در کنار گوجه‌فروش سر کوچه، دلار و ارز ارزان هم به‌فروش می‌رسد، حتی این‌طور برایتان بگویم که این سرکوچه ما با آن سرکوچه‌های دیگران، تومانی، ۹ قِران توفیر دارد هرچیزی در این ملگ گران بشود یا کم و نایاب باشد، در اینجا فت و فراوان و ارزان، ریخته! که آورده‌اند روزی ملانصرالدین منباب مطایبه به مردم گفت که آخر کوچه ما آش نذری می‌دهند، مردم خوشحال که راهی شدند، ملا دید سیل جمعیت زیاد است و از هرکسی می‌پرسد چه خبر است می‌گویند، آخر این کوچه آش نذری می‌دهند، با خود گفت شاید جدی جدی‌‌اش نذری در کار باشد او هم فی‌الفور به خانه رفت قابلمه‌ای برداشت و با سرعت برای گرفتن آش روان شد تا از قافله خلق‌ا… عقب نماند!

 

                                                       هوشنگ‌خان