حرفهای خودی و بیخودی اشتباه لپی و سوءتفاهم ذهنی! (قسمت پنجم) در ادامه بحث اشتباهات لپی و سوءتفاهمهای ذهنی، قصد کردهایم خدمت یکی دیگر از اشتباهات لپی پرتکرار و رفیق فابریک خلقا…، یعنی سوگیری احتمالات دمدستی که البته معرف حضور هستند، برسیم و زانوی ادب در خدمتشان زمین گذاشته و دست بر سینه، تلمذ نموده […]
حرفهای خودی و بیخودی
اشتباه لپی و سوءتفاهم ذهنی! (قسمت پنجم)
در ادامه بحث اشتباهات لپی و سوءتفاهمهای ذهنی، قصد کردهایم خدمت یکی دیگر از اشتباهات لپی پرتکرار و رفیق فابریک خلقا…، یعنی سوگیری احتمالات دمدستی که البته معرف حضور هستند، برسیم و زانوی ادب در خدمتشان زمین گذاشته و دست بر سینه، تلمذ نموده و چیزها یاد بگیریم!
قصه این است که کلاً مردم علاقهمندند که از قواعد سرانگشتی و اخبار و نظراتی که در ذهن مبارکشان دمدستتر از بقیه هست، برای تصمیمگیریهای خود استفاده کنند و ایضاً بدمان نمیآید که تجربه و فهم شخصی خودمان از موضوعات را به رویدادهای جهان خارج، تعمیم دهیم و هرچه یک اتفاق اثر بیشتری بر ذهن ما گذاشته و یحتمل در دسترستر است میشود اصل و اساس تحلیل پدیدهها و ریز و درشت اتفاقات و به هر چیز با ربط و بیربطی، ربطش میدهیم و ردپای خودش را بر خیلی از تصمیمها و اقدامهای ما بگذارد.
مشکل اینجاست چیزهایی که میتواند این بلا را سر ما بیاورد و باعث شود برخی موضوعات ذهن و فکر ما را بیشتر مشغول کند، از اتفاق خیلی هم دمدستی تشریف دارند، یکی از آنها چیزهایی است که خیلی تکرار میشود، مثل تبلیغات و گزارشات متنوع هدفمند یا خبرهایی که خیلی غیرعادی و عجیب و غریب است، مثل خورده شدن انسانها توسط کوسه، یا موضوعاتی که نتیجهاش خسارت و دردسرهای بزرگ است مثل، شورش، تحولات سیاسی و نظامی، حوادث و یا چیزهایی که جدید اتفاق افتاده و مهم است.
عجالتاً این آخری را هم بگوییم و رفع زحمت کنیم، حتماً شما هم بارها این تجربه را داشتهاید که اتفاقات و شواهدی ببینید که نظراتتان را تأیید میکنند. یا وقتی به موضوعی فکر میکنید مدت کمی بعد مشابه آن را در اطرافتان ببینید. قصه از این قرار است که کلاً آدمیزاده، حالت بشر را دارد و برای همین تمایل زیادی داریم که فقط دنبال چیزهایی بگردیم یا نشانههایی را پیگیری کنیم که اعتقاد و نظر و کار و هدف ما را تأیید کند، جالب اینجاست که این ذهن ماست که بهطور ناخودآگاه این مسیر را طی میکند و عمدی هم از طرف ما نیست، همه اینها که گفتیم یک اسم خوشگل دارد و آن سوگیری خودتأییدی است.
حالا مشکل این جناب خودتأییدی این است که برخی اوقات باعث ضرر و زیان صاحب خود میشود، مثلاً متهم اصلی بسیاری از فرصتسوزیها، همین جناب است، چون برخی اوقات بهطور خودکار وارد عمل شده و آن دسته از اطلاعات و خبر و اتفاقات که با نظر و میل مبارک جور نبوده است را ندیده و یا غیر مهم و کوچک حساب میکند یا برخی اوقات سفت و سخت به یک روش و برنامه و چارچوب کاری، مالی، ارتباطی و… میچسبد و هزار و یک روش متنوع و بهدرد بخور و نتیجهبخش دیگر را در اطراف خود نمیبیند و همانی میشود که نباید بشود.
راهحل فرار از این خودتأییدی این است که از قصد و به عمد همصحبت افرادی باشند که با دیدگاه و نظرشان مخالف هستند و اطلاعات و خبرهایی که برخلاف عقاید و روششان است را دنبال کنند و هیچ وقت استفاده از مشاوره کارشناسان و خبرهها را کنار نگذارند و این ذهن خودتأیید مزمن پردردسر را آرام و راحت نگذارند که هرچه دلش خواست ببرد و بدوزد و بر تن ایشان کند!
خب بالاخره این سریال ۵ قسمتی تمام شد، راستش را بخواهید میدانیم طنز و مطایبه این پنجگانه آنقدرها چنگی به دل نمیزد و بیشتر جدی و رسمی بود، اما حس هوشنگخانی ما میگفت این سیاهه نهچندان بلندبالای سوگیریهای شناختی را بهطور مبسوط خدمتتان معرفی کنیم، چون آشنایی و شناخت با این مصیبتها، خیلی به کار آدمی میآید و حداقل برخی اوقات خودمان میفهمیم با خودمان چند چند هستیم و دور از جان شما مرگمان چیست که اینقدر با دردسر و اشکال و نشدن روبهرو میشویم و بهجای راه صاف، مرتباً قیقاج میرویم و با هزار و یک روش خود را توجیه میکنیم و …. بگذریم.
هوشنگخان
حرفهای خودی و بیخودی اشتباه لپی و سوءتفاهم ذهنی! (قسمت چهارم) در ادامه معرفی سیاهه بلندبالای سوگیری و جانبداریهای دردسرساز ذهنی و اشتباهات لپی مصلحتی، نوبتی هم باشد نوبت یکی از شاهبیتهای پرطرفدار سوگیری است که راستش را بخواهید به کم و بیش همه را گرفتار کرده است که صاحبنظران، سوگیری محافظهکاری صدایش میزنند که […]
حرفهای خودی و بیخودی اشتباه لپی و سوءتفاهم ذهنی! (قسمت سوم) بالاخره در سریال جدید خودی و بیخودی، نوبت رسید به یکی از پرطرفدارها و ایضاً پرکاربردها، یعنی سوگیری لنگر انداختن که از اسمش هم معلوم است خیلی بیربطتر از آن است که ربطش را بتوان به منطق و قاعده پیدا کرد، مثال معروفش […]
حرفهای خودی و بیخودی اشتباه لپی و سوءتفاهم ذهنی! (قسمت دوم) همانطور که در یادداشت قبل عرض شد قصد کردهایم، در چند خودی و بیخودی پشت سرهم در رابطه با سوءتفاهم و جانبداریهای دردسرساز ذهنی و اشتباهات لپی خودآگاه و ناخودآگاه (همان مصلحتی خودمان) حرف بزنیم، در قسمت قبل از سوگیری منبع ایده، حرف زدیم […]
حرفهای خودی و بیخودی اشتباه لپی و سوءتفاهم ذهنی! (قسمت اول) با اجازه شما خواننده گرامی، قصد کردهایم نه بهخاطر شما و جمیع خلقا…، بلکه بهخاطر خودمان هم که شده، در چند خودی و بیخودی پشت سرهم در رابطه سوءتفاهم و سوگیری و جانبداریهای دردسرساز ذهنی و اشتباهات لپی خودآگاه و ناخودآگاه (همان مصلحتی […]
دیدگاه بسته شده است.