صنعت خرده‌فروشی نیازمند انقلابی اقتصادی

رامین شاهی صنعت خرده‌فروشی نبض اقتصادی هر کشوری است و چنانچه این صنعت دقیق فعالیت کند می‌توان مدعی شد که اوضاع اقتصادی آن کشور مناسب است. در کشورمان نیز صنعت خرده‌فروشی روز‌های موفقی را در چند سال گذشته پشت سر گذاشته و علی‌رغم وجود رکودی سنگین، تکیه‌گاه خوبی برای مقابله با رکود شده و نویدبخش […]

رامین شاهی

صنعت خرده‌فروشی نبض اقتصادی هر کشوری است و چنانچه این صنعت دقیق فعالیت کند می‌توان مدعی شد که اوضاع اقتصادی آن کشور مناسب است.

در کشورمان نیز صنعت خرده‌فروشی روز‌های موفقی را در چند سال گذشته پشت سر گذاشته و علی‌رغم وجود رکودی سنگین، تکیه‌گاه خوبی برای مقابله با رکود شده و نویدبخش آینده‌ای درخشان در این حوزه شده است. رشد حدود ۲۰ تا ۲۵ درصدی اسمی که با کسر تورم به خالص حدود ۵ درصدی می‌رسد، موفق شده است نزدیک به ۸۰ میلیارد دلار از تولید ناخالص کشور را به خود اختصاص دهد؛ امری که عموماً با روش فروش سنتی و با ایجاد اشتغال‌زایی بالا، می‌تواند گره کور بیکاری را در طبقات پایین‌دستی جامعه باز کند.

از طرفی براساس آمارهای موجود حدود ۳۶ درصد هزینه‌های خانوارهای ایرانی مربوط به صنعت خرده‌فروشی است و ۹۲ درصد این بازار گسترده به صورت سنتی و تنها ۸ درصد به روش مدرن اداره می‌شود و به ارایه خدمت مشغولند.

واقعیت این است که در صنعت خرده‌فروشی، کالا‌‌‌ها یا محصولات را در مقادیر زیاد از سازندگان می‌خرند (مستقیماً یا از طریق عمده‌فروش) و سپس مقادیر کم‌تر را عموماً به روش سنتی و توسط همان مغازه‌های کوچک و بقالی‌‌‌ها به مشتریان نهایی می‌فروشند ولی در این میان شاهد ظهور طبقه متوسط جدیدی در جامعه ایرانی شهرنشینی هستیم که خواستار خرید جذاب، آگاهانه و اقتصادی است. لذا ایجاد نوآوری‌های نرم و دانش‌محور توسط شرکت‌های دانش‌بنیان می‌تواند راه‌گشای دستیابی به این خواست عمومی باشد؛ چراکه علی‌رغم ایجاد اشتغال‌زایی‌های خرد، بخش فروش سنتی در کشورمان پاسخگوی نیازهای درحال تغییر و توسعه مصرف‌کنندگان آماده امروزی نیست و نمی‌تواند مشکلات را حل کند. لذا لزوم تحول مگاترند‌‌‌ها در بازار خرده‌فروشی کشور احساس می‌شود.

باید توجه داشت در دنیای امروز، شرکت‌های خرده‌فروشی جزو شرکت‌های بزرگ محسوب می‌شوند و در کشورهای پیشرفته معمولاً یک شرکت خرده‌فروشی جزو ۱۰ شرکت برتر آن کشور است به عنوان مثال در مالزی شاهدیم که ۸۰ درصد صنعت خرده‌فروشی به روش مدرن صورت می‌گیرد.

از سویی تحقیقات کارشناسان نشان می‌دهد که اگر سیستم توزیع و فروش در ایران اصلاح و مدرن شود، هزینه تمام شده برای مصرف‌‌کنندگان می‌تواند تا ۲۰ درصد کاهش یابد. اگر فروشگاه‌های زنجیره‌ای گسترش پیدا کند، حتی با فرض تهدیدی برای مغازه‌های کوچک و سنتی، برآیند اشتغال مثبت خواهد بود و در عوض هزینه‌های لجستیک و قیمت تمام شده برای مصرف‌کننده کاهش می‌یابد و اینها یعنی امکان تولید بهتر برای تولید‌کننده‌های داخلی کشورمان.

 

رکودی که در چند سال گذشته در کشور حاکم بود، باعث شده تمایل به خرید در مردم کاهش پیدا کند، علاوه بر این در سال‌های گذشته تورمی در کشور وجود داشت که افزایش هزینه‌ها در صنعت را تحمیل کرد و حال که روند افزایش قیمت‌ها یا همان تورم کاهش جدی پیدا کرده، روند رشد هزینه‌ها متناسب با آن کاهش نیافته و لذا حاشیه سود شرکت‌های قدیمی‌تر به شدت مورد تهدید قرار گرفته است. این درحالی است که قوانین کار و همچنین مسایل اقتصادی و اجتماعی کشور، شرایط را برای کاهش هزینه‌های نیروی انسانی از طریق کاهش پرسنل یا هزینه‌های مربوطه، ممکن نمی‌سازد. البته با انضباط اقتصادی و مالی که در چند سال گذشته در کشور برقرار شده تا حدودی این بحران و تهدید برای خرده‌فروشان کاهش یافته اما لازم است با نگاهی باز آینده را در توسعه صنعت خرده‌فروشی مدرن و گسترش شرکت‌های بزرگ زنجیره‌ای فروش دید. موضوعی که می‌تواند مشکل اشتغال‌زایی کشور را به صورت انبوه برطرف کند هرچند اشتغال‌زایی بخش خصوصی در مغازه‌های کوچک تهدید خواهد شد و باید برای آن فکری کرد؛ چرا که معمولاً صاحبان بقالی‌‌‌ها و سوپرمارکت‌های کوچک علاقه‌ای ندارند کارمند یک شرکت بزرگ فروش زنجیره‌ای شوند و این خود چالشی است که باید به فکر حل آن بود.